ياري از مجله «فيلم امروز» خداحافظي كرد
جدايي عباس از هوشنگ
خداحافظي عباس ياري از مجله «فيلم امروز» جدا از اينكه خبري تلخ و غمانگيز بود در ميان اهالي فرهنگ و هنر هم موجي از واكنشهاي منفي را در پي داشت، اينكه يكي از سه بنيانگذار مجله فيلم و يكي از دو بنيانگذار مجله فيلم امروز پس از 42 سال فعاليت مطبوعاتي به كارش در مجله پايان دهد پرسش بزرگي را در ذهن به وجود آورد چرا؟ مگر ميشود؟ آقاي ياري شوخي ميكنيد؟ مگر ميشود مجله «فيلم امروز» را بدون عباس ياري تصور كرد؟ اما گويا صحبتها و جلسات و مشورتها كارساز نبوده و ياري عزمش را براي رفتن جزم كرده است.
عباس ياري در متني كه آخر شب در صفحهاش منتشر كرد با ناراحتي و گلايه نوشت: شريكم جناب گلمكاني اعتقاد دارند سليقه و نگاه ما با هم جور نيست، چون زمانه عوض شده و بايد شيوه اداره اين واحد مطبوعاتي هم تغيير كند و ايشان در تمام زمينهها شخصا تصميمگيري كنند.
ياري در ادامه يادداشتش آورده:
با تاسف بسيار بعد از ۴۲ سال كه عمر و جوانيام را براي مشاركت در انتشارِ مجله فيلم، كتاب سال، فيلم اينترنشنال، تقويم سينمايي، مجله فيلم امروز و كتاب امسال، همچنين ساخت و تجهيز استوديوهاي اين واحد مطبوعاتي هزينه كرده بودم، از آن جدا شدم. مجموعه فرهنگي آبرومندي كه طي تمامي اين سالها در دام هيچ حزب و گروه و دسته و باندي نيفتاد و با آرامش و حمايت خوانندگانِ عاشق و نويسندگانِ صميمياش، به راهش ادامه داد و شيفتگان بسياري داشت.
همه ميدانند كه در تمام اين سالها شخصا دنبالِ هيچ رانتي نبودهام و ورود به كار شخصي و غيرمطبوعاتي، خط قرمزم بوده است. به هر حال شريكم جناب گلمكاني، اعتقاد دارند سليقه و نگاه ما با هم جور نيست، چون زمانه عوض شده و بايد شيوه اداره اين واحد مطبوعاتي هم تغيير كند و ايشان در تمام زمينهها شخصا تصميمگيري كنند.
حالا كه بعد از چهل و دو سال خانهام را ترك ميكنم، وجدانم راحت است، چراكه همه ميدانند با تمام وجود، عمر و جوانيم را در خدمت به اين مجموعه و تربيت نيروهاي كارآمد آن گذاشتم.
البته ما در ابتداي بنيانگذاري «فيلم امروز»، مثل گذشته طي اقرارنامهاي، متعهد شديم كه در امور معنوي و مالي آن شريك باشيم، اما با گذر زمان، نگاه شريكم به تدريج تغيير كرد و من هم براي آنكه سدي در برابر موفقيتهاي بيشترِ اين كانونِ خوشنامِ مطبوعاتي نباشم، قلبم را در خانهام جا گذاشتم و بعد از چهل و دو سال از اين كشتي پياده شدم، در دوره اول فقط مرگ زندهياد مهرابي و نگاهِ سياسي وارث او، باعث ترمزي در ادامه راه شد و در دوره تازه، بعد از فقط سه سال.
آرزو ميكنم اين واحد مطبوعاتي با كنار رفتنِ شريك سوم، با مديريتِ مستقلِ آقاي گلمكاني، موفقتر از گذشته به راهش ادامه دهد.
به دستان پر مهر شما كه سالها با شور و مهر در كنارمان بودهايد، بوسه ميزنم و به گذشتهاي كه در شرايط جنگ و موشكباران و بمب و تحريم و بيكاغذي و بيپولي، با تمامي ناسازگاريها، مشكلات را پشت سر گذاشتيم، افتخار ميكنم هر چند همان زمان هم فشارهاي كشندهاي را براي حفظ اين مشاركت، تحمل كردم و مانعِ فروپاشي آن شدم.
اعتراف ميكنم كه اين جدايي برايم مثل مرگِ يكي از عزيزانم تلخ است، اما گويي «يك پايان تلخ، بهتر از تلخي بيپايان است.»