انسجام اجتماعي در جامعه ايران
اين وضعيت به طرز نامطلوبتري براي كودكان وجود دارد. نتيجه پژوهش مرادي و همكاران در سال ۱۳۹۳ روي كودكان نيازمند به خدمات حمايتي در تهران كه به موسسات حمايتي مربوطه مراجعه داشتهاند، در خصوص شاخص انسجام اجتماعي نشان ميدهد نمره ۱۶ از ۸۵ را كسب كردهاند كه وضعيت وخيم انسجام اجتماعي براي اين دسته از كودكان در جامعه ايران را در پنداشت آنها به تصوير ميكشد. براي بهبود وضعيت شاخص انسجام اجتماعي بايد به گونهاي عمل شود كه كودكان و البته افراد جامعه احساس تعلق به جامعه داشته باشندو خود را وابسته به جامعه بدانند و احساس كنند بخش مهمي از اجتماع هستند واين تصور در آنها شكل گيرد كه جامعه و افرادش براي آنها ارزش قائلند و احساس خودارزشمندي اجتماعي در ايشان رشد يابد. در مجموع بايد بهطور جدي به انسجام اجتماعي در جامعه ايران انديشيد، چون انسجام اجتماعي داراي كاركردهاي زيادي است. انسجام اجتماعي موجب ثبات سياسي جامعه ميشود، انسجام اجتماعي موجب ميشود رفتارهاي مردم در جامعه قابل پيشبيني باشد، تعاون و همكاري اجتماعي افزايش يابد، اعتماد اجتماعي متقابل شكل بگيرد و مشاركت اجتماعي ظهور يابد. اينها عامل اساسي نظم و سرمايه اجتماعي در جامعه و پيششرط اصلاح و توسعه اجتماعياند. با وجود انسجام اجتماعي، فرهنگ جامعه قدرت ميگيرد و امكان پذيرش خود را افزايش ميدهد و در مقابل فرهنگهاي مهاجم، قدرت مقاومت پيدا مينمايد. انسجام اجتماعي موجب كاهش فاصله اخلاق نظري و اخلاق عملي در جامعه ميشود، زيرا باعث ميشود عامگرايي جاي خاصگرايي را بگيرد. در نتيجه در جامعه احتمال انحراف از قواعد اجتماعي، بروز فساد اخلاقي سياسي و اداري، رياكاري، پارتيبازي و قوم و خويشگرايي كاهش مييابد. به عبارتي به تبعيت از مدل پارسونز ميتوان گفت انسجام اجتماعي مدلهاي الگويي روابط اجتماعي را از حالت عامگرايي به حالت خاصگرايي از حالت جهتگيري مبتني بر نقشهاي انتصابي به جهتگيري مبتني بر نقشهاي اكتسابي و از حالت جهتگيريهاي روابط اجتماعي مبتني بر تداخل كاركردي نقشها به سمت جهتگيريهاي مبتني بر تفكيك كاركردي نقشها سوق ميدهد. بنا به گفته هوزليتز، جوامع در چنين شرايطي توسعه اجتماعي پيدا ميكنند، يعني در وضعيتي كه جهتگيري مدلهاي رفتارهاي اجتماعي جامعهگرايانه، اكتسابي و مبتني بر تفكيك كاركردي نقشها باشد، توسعه اجتماعي محقق ميشود. همچنين انسجام اجتماعي موجب افزايش عواطف جمعي ميشود و عواطف جمعي موجب افزايش نشاط اجتماعي و كاهش اختلالات روحي و رواني و آسيبهاي اجتماعي در جامعه ميشود.