علم وحي منزل نيست
محسن آزموده
آدمهاي زيادي را ميشناسم كه شيوه برخوردشان با آنچه نتايج و دستاوردهاي «علمي» خوانده ميشود، مشابه نحوه مواجهه آدمهاي سنتي با متون مقدس است، يعني جوري از علم حرف ميزنند كه انگار با وحي منزل طرف هستند. شكي نيست كه علم در معناي «ساينس» در روزگار ما نتايج و پيامدهاي مثبت و قابلتوجه زيادي داشته و انصافا در مقايسه با ساير دستگاههاي باور ديگر، سربلندتر بوده. اما اين سخن به هيچ عنوان به اين معنا نيست كه با هر چه از آن و به نقل از «دانشمندان» ميشنويم، برخورد غيرانتقادي داشته باشيم و آن را دربست و بيچون و چرا بپذيريم.
اتفاقا اين شيوه برخورد كاملا با رويكرد دانشمندان و رهيافتي كه خود علم توصيه ميكند، متعارض است. اگر علم در روزگار ما توانسته به دستاوردهايي شگفتانگيز برسد، به اين دليل است كه از مطلقانگاري و جزمانديشي پرهيز كرده و با هر گزاره و نتيجهاي به صورت مشروط و با اما و اگر مواجه شده. مثلا علم امروز ميگويد زنان و مردان به لحاظ زيست شناختي متفاوتند، از كجا معلوم 10 سال ديگر دانشمندان به همين نتيجه پايبند باشند؟ اصل عدم قطعيت به بيان ساده حكم ميكند كه بيدليل بر هيچ چيزي -اگر مچگيران دوست دارند بگذاريد بنويسم، حتي خود اين اصل- الكي پافشاري نكنيم و همواره امكان احتمالات جديد را باز بگذاريم. مساله مهمتر آنكه هنگام نتيجهگيريهاي عملي از دستاوردهاي علمي، مخصوصا جايي كه پاي حقوق و وظايف انساني مطرح است، بسيار محتاط باشيم. مثلا اينكه يك نفر براساس به قول خودش «آخرين دستاوردهاي علمي» كه «نشان ميدهند» خاستگاه ژنتيكي انسانها با هم متفاوت است و مثلا آدمها از دو يا چند منشا ژنتيكي متفاوت برآمدهاند يا نه، نبايد و نميتواند مستمسكي براي تبعيضگذاري ميان آنها باشد. نتيجهگيريهاي سادهانگارانه خطرناك است و ممكن است پيامدهايي زيانبار و بازگشتناپذير در پي داشته باشد. علم وحي منزل نيست.