• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5880 -
  • ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۳ مهر

تأملي درباره آينده‌پژوهي

بايد تصور كرد كه سيزيف شاد است

كامران مشفق آراني

سرعت رقم خوردن تاريخ در اين چند ماهه گذشته به قدري سريع بوده كه گويا در يك كابوس هولناك ولي مستمر در حال زيستن گير افتاده‌ايم، لكن شايد دور از ذهن نباشد كه در روزگاري زندگي مي‌كنيم كه پيش‌بيني آينده كاري چندان ساده نيست، حتي ايستگاه‌هاي هواشناسي هم ديگر بمانند گذشته دقيق آب و هوا را پيش‌بيني نمي‌كنند چه برسد به آينده علم و بشريت.

در عصري كه آينده همچون سرابي مبهم و گاه ترسناك در برابر چشمان‌مان نمايان مي‌شود، علم آينده‌پژوهي اما همچون چراغي لرزان و سوسو كنان در تاريكي، تلاش مي‌كند تا مسير پيش رو را براي آنان كه چشم نگران آينده و در نگاهي جامع‌تر بشريت هستند را روشن سازد. اين رشته ميان‌رشته‌اي، با نگاهي موشكافانه و گاه بدبينانه، به ترسيم آينده‌هاي ممكن، محتمل و مطلوب مي‌پردازد، بي‌آنكه ادعايي مبني بر پيشگويي قطعي داشته باشد.

آينده‌پژوهان، همچون فيلسوفاني كه در غار افلاطون به دنبال حقيقت مي‌گردند، تلاش مي‌كنند تا از سايه‌ها و انعكاس‌هاي حال، تصويري از آينده بسازند. آنها با بررسي دقيق پيشرفت‌هاي فناوري، تحولات اجتماعي و سياسي، تغييرات اقليمي -و حتي الگوهاي تكرارشونده جنگ‌ها و نزاع‌هاي جهاني- سعي دارند نه تنها از تهديدهاي پيش رو آگاه شوند، بلكه فرصت‌هاي نهفته در دل اين تغييرات را نيز كشف كنند.

اما آيا اين تلاش‌ها در جهاني كه به قول توماس هابز، «جنگ همه عليه همه» است، مي‌تواند ثمربخش باشد؟ تاريخ بشر مملو از جنگ‌ها، نزاع‌ها و ويراني‌هايي است كه هر بار، روياي صلح و پيشرفت را به كابوسي هولناك بدل كرده‌اند. از جنگ‌هاي جهاني گرفته تا نزاع‌هاي منطقه‌اي و درگيري‌هاي قومي، همه نشان از آن دارند كه شايد انسان، آن‌طور كه كانت اميدوار بود، به سوي «صلح ابدي» حركت نمي‌كند.

با اين حال، شركت‌هاي پيشرو جهان، با درك اهميت آينده‌پژوهي، همچنان به اين حوزه اهميت مي‌دهند. به عنوان مثال، شركت 3M، با وجود چالش‌هاي جهاني، با بهره‌گيري از آينده‌پژوهي توانسته همواره در بالاترين قله‌هاي نوآوري باقي بماند. اين شركت، حتي در دوران ركود اقتصادي و بحران‌هاي سياسي، با پيش‌بيني نيازهاي آينده بازار، محصولاتي را خلق كرده كه در شرايط بحراني نيز كاربرد دارند.

مايكروسافت ديگر غول فناوري نيز، با درك اهميت امنيت سايبري در دنيايي كه جنگ‌ها به فضاي مجازي كشيده شده‌اند، سرمايه‌گذاري عظيمي در اين حوزه انجام داده است. اين شركت، با پيش‌بيني افزايش حملات سايبري و جاسوسي ديجيتال، به توسعه سيستم‌هاي امنيتي پيشرفته مي‌پردازد و همه هم و غم خود را صرف توسعه اين پدافندهاي سايبري گذاشته است. در كنار اين شركت ديگر بازيگر مهم اين عرصه يعني شركت اينتل نيز، در دنيايي كه رقابت براي برتري تكنولوژيك مي‌تواند به جنگ سرد جديدي بينجامد، همواره از آينده‌پژوهي براي حفظ جايگاه رهبري خود بهره برده است. اين شركت، با پيش‌بيني نياز به پردازش‌هاي قدرتمندتر در حوزه‌هاي نظامي و امنيتي، توانسته محصولاتي را توسعه دهد كه در عين حال كه كاربردهاي غيرنظامي دارند، در صنايع دفاعي نيز مورد استفاده قرار مي‌گيرند.

اما آيا اين تلاش‌ها مي‌تواند مانع از وقوع فجايع آينده شود؟ فريدريش نيچه معتقد بود كه «آنچه مرا نكشد، قوي‌ترم مي‌كند.» شايد بتوان گفت كه آينده‌پژوهي، تلاشي است براي قوي‌تر شدن در برابر چالش‌هاي آينده، اما آيا اين قدرت، خود به ابزاري براي سلطه و ويرانگري بدل نخواهد شد؟

يكي از چالش‌هاي اصلي در آينده‌پژوهي، مقابله با تفكر خطي و ساده‌انگارانه است. بسياري تمايل دارند آينده را صرفا ادامه مستقيم روندهاي كنوني تصور كنند، درحالي كه تاريخ نشان داده است تغييرات اغلب به صورت غيرخطي و گاه با جهش‌هاي ناگهاني رخ مي‌دهند. اين واقعيت، يادآور نظريه «قوي سياه» نسيم طالب است كه بر غيرقابل پيش‌بيني بودن رويدادهاي بزرگ و تاثيرگذار تاكيد مي‌كند.

در عصر ديجيتال، باتوجه به حجم عظيم داده‌هاي
در دسترس، آينده‌پژوهي نيز از فناوري‌هاي پيشرفته بهره مي‌گيرد. هوش مصنوعي و يادگيري ماشيني، امكان تحليل الگوها و روندها را در مقياسي وسيع‌تر و با دقتي بيشتر فراهم كرده‌اند. اما آيا اين ابزارها مي‌توانند پيچيدگي‌هاي رفتار انساني و تصميمات غيرمنطقي رهبران جهان را پيش‌بيني كنند؟

ژان پل سارتر معتقد بود كه «انسان محكوم به آزادي است.» اين آزادي -كه مي‌تواند منشا خلاقيت و پيشرفت باشد- همزمان مي‌تواند به تصميمات مخرب و ويرانگر نيز بينجامد. آينده‌پژوهي، در تلاش است تا با ترسيم سناريوهاي مختلف، اين آزادي را به سمت انتخاب‌هاي سازنده‌تر هدايت كند، اما آيا اين تلاش كافي است؟

جنگ‌ها و نزاع‌هاي جهاني، همواره يكي از بزرگ‌ترين چالش‌هاي پيش روي آينده‌پژوهان بوده‌اند. با وجود تلاش‌هاي بي‌شمار براي پيش‌بيني و جلوگيري از درگيري‌هاي مسلحانه، بشر همچنان گرفتار چرخه بي‌پايان خشونت است. آيا مي‌توان اميدوار بود كه آينده‌پژوهي بتواند راهي براي شكستن اين چرخه بيابد؟

يكي از رويكردهاي آينده‌پژوهي در زمينه جنگ و صلح، بررسي ريشه‌هاي عميق منازعات است. اين رويكرد، با الهام از انديشه‌هاي فيلسوفاني چون امانوئل لويناس، بر اهميت درك «ديگري» و مسووليت اخلاقي درقبال او تاكيد مي‌كند. اما آيا اين نگاه فلسفي مي‌تواند در دنياي واقعي سياست و منافع ملي، تاثيرگذار باشد؟

آينده‌‌پژوهي در حوزه جنگ و صلح، همچنين به بررسي تاثيرات فناوري‌هاي نوين بر ماهيت درگيري‌ها مي‌پردازد. از جنگ‌هاي سايبري گرفته تا استفاده از هوش مصنوعي در ميدان نبرد، همه نشان از آن دارند كه چهره جنگ در حال تغيير است. آيا اين تغييرات مي‌توانند به كاهش تلفات انساني بينجامند، يا صرفا جنگ را به امري «تميزتر» و در نتيجه، پذيرفتني‌تر بدل مي‌كنند؟

در اين ميان، نقش اخلاق و فلسفه در آينده‌پژوهي را نمي‌توان ناديده گرفت. آيا پيشرفت‌هاي تكنولوژيك و علمي، بدون توجه به ملاحظات اخلاقي، مي‌توانند به سعادت بشر بينجامند؟ اين پرسشي است كه فيلسوفاني چون هانس يوناس با طرح «اصل مسووليت» به آن پرداخته‌اند. آينده‌پژوهي، در تلاطم ميان پيشرفت و اخلاق، گاه خود را در برزخي دشوار مي‌يابد، جايي كه بايد ميان آنچه «مي‌توان» انجام داد و آنچه «بايد» انجام داد، تمايز قائل شود.

آلبر كامو، فيلسوف اگزيستانسياليست، در اسطوره سيزيف مي‌گويد: «بايد تصور كرد كه سيزيف شاد است.» شايد بتوان آينده‌پژوهان را همچون سيزيف‌هايي تصور كرد كه محكوم به تلاشي بي‌پايان براي درك و شكل دادن به آينده‌اي هستند كه همواره از چنگ‌شان مي‌گريزد. اما آيا اين تلاش، با وجود تمام ناكامي‌ها و سرخوردگي‌ها، مي‌تواند معنادار باشد؟ آيا در جهاني كه هر لحظه در آستانه فروپاشي قرار دارد، اين كوشش بي‌وقفه براي ترسيم نقشه فردا، چيزي جز توهمي خوش‌خيالانه است؟

با اين حال، شايد بتوان گفت كه ارزش واقعي آينده‌پژوهي نه در توانايي‌اش براي پيش‌بيني دقيق آينده، بلكه در قدرتش براي برانگيختن تفكر انتقادي و خلاق است. اين رشته، با طرح سناريوهاي مختلف و گاه هولناك، ما را وادار مي‌كند تا درباره پيامدهاي اعمال امروزمان بينديشيم. در جهاني كه به قول نيچه «امر مقدس مرده است»، شايد اين آينده‌پژوهي است كه مي‌تواند جاي خالي آن نيروي هدايتگر را پر كند، نه با وعده رستگاري، بلكه با هشدار درباره فجايع ممكن.

در پايان، آينده‌پژوهي را مي‌توان همچون آينه‌اي دانست كه جامعه در آن، نه تنها تصوير امروز خود، بلكه سايه‌هاي مبهم فردايش را نيز مي‌بيند. اين آينه گاه تصاويري هولناك و گاه روياهايي شيرين را بازتاب مي‌دهد. اما آيا ما، در مواجهه با اين تصاوير، توان و اراده تغيير مسير را داريم؟ يا همچون مسافراني بي‌اختيار، تنها نظاره‌گر سرنوشتي هستيم كه خود رقم زده‌ايم؟

در دنيايي كه به قول هايدگر، انسان «به درون هستي پرتاب شده است»، آينده‌پژوهي شايد تلاشي باشد براي يافتن معنا و جهت در اين هستي بي‌معنا. اما آيا اين تلاش، درنهايت، چيزي بيش از افسانه‌اي تسلي‌بخش براي انسان سرگشته عصر مدرن است؟ پاسخ به اين پرسش، شايد در گرو آينده‌اي باشد كه هنوز نيامده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون