اهميت ديپلماسي در پرتو تحولات كنوني و احتمالات آينده
بيشترين پيچيدگي تا اين موعد زماني است، چراكه دولت بايدن در حال حاضر به سبب نزديك بودن انتخابات توان تصميمگيري محدودي دارد، اما نكته مهم، توجه به روندهاي كلاني است كه در آينده نيز ميتوانند بر تحولات منطقه و رويكرد كنشگران مختلف نسبت به تهران تاثيرگذار باشند. در ادامه به آنها پرداخته ميشود: اولين موضوع اين است كه در حال حاضر اگرچه امريكا با اقداماتي از سوي اسراييل كه منطقه را درگير جنگ گسترده كند و پيامدهاي منفي براي كمپين دموكراتها داشته باشد مخالف است، اما مقامهاي امريكا با اقدامات اسراييل در هدف قرار دادن گروههاي مقاومت، از جمله حزبالله، مخالفتي نداشته و در اين خصوص همسويي وجود دارد. حتي اخيرا تصميم به استقرار سامانههاي تاد در اسراييل، همكاري و هماهنگي نظامي دوطرف براي رخدادهاي احتمالي آينده را بيش از پيش به نمايش ميگذارد. اين موضوع در رابطه با برخي كشورهاي منطقه نيز صادق است. به اين معنا كه اگرچه آنها نيز با گسترش درگيريها مخالفند، در عين حال، با هرگونه اقدامي كه به باور آنها توان منطقهاي ايران را تضعيف كند، مخالفتي نخواهند داشت. موضوع دوم، اين است كه تداوم درگيريها در منطقه يك پيامد بسيار مهم براي كشور دارد و آن اين است كه تمام توان دستگاه ديپلماسي صرف رايزني در جهت موضوعات منطقهاي ميشود. استمرار چنين وضعي امكان رايزني در موضوعات ديگر از جمله موضوع هستهاي را محدود ميسازد؛ به ويژه در سال آينده ميلادي كه سال مهمي از اين جهت به شمار ميرود كه فرصت استفاده از مكانيسم ماشه نيز خاتمه مييابد. اين محور با موضوع بعدي ارتباط مهمي دارد. موضوع سوم، تبديل شدن امكان توسل ايران به گزينه نهايي بازدارندگي يعني ساخت سلاح هستهاي به يك روند مهم است كه اتفاقا بهطور جدي در رسانهها و انديشكدههاي امريكايي نيز مورد اشاره قرار گرفته است. اين موضوع كه با موضوع دوم نيز ارتباط مهمي دارد به معناي اين است كه فشارها و امكان اجماعسازي عليه جمهوري اسلامي ايران بهطور جدي افزايش خواهد يافت.
در كنار اينها، توجه به تحولات در سياست داخلي امريكا نيز حائز اهميت است. به ويژه آنكه موضوعاتي كه در بالا به آنها اشاره شد بتوانند رييسجمهور بعدي امريكا را متقاعد سازند كه روند رخدادها به گونهاي است كه امكان تداوم سياست فشار بر جمهوري اسلامي ايران وجود دارد و حتي سودمند است، يا اينكه عدم برخورد جدي و مواجهه، ممكن است تهران را به سمت تغيير دكترين هستهاي سوق دهد.
به عنوان كلام پاياني، بايد گفت تحولات منطقه به گونهاي است كه ضرورت فعال بودن هرچه بيشتر دستگاه ديپلماسي را عيان ساخته است، اما مساله مهمي كه دستگاه ديپلماسي بايد بدان توجه ويژه داشته باشد روندهايي است كه در حال شكلگيري است (كه در بالا مورد اشاره قرار گرفتند) و در ادامه ممكن است تقويت شده و در نتيجه، موفقيت ديپلماسي را تحت تأثير قرار دهند.
كارشناس ارشد خاورميانه