توافق برسر نام مبارك ايران
نيوشا طبيبي
۱- زمستان كه ميآيد، غالب مهاجران ايراني ساكن اروپا به ياد وطن و روزها و شبهاي زمستانياش ميافتند كه با چه راحتي خيال و دست و دلبازي ميتوانستند بخاري و شوفاژ روشن كنند و با زير پيراهني و لباس تابستاني در خانه بگردند و گاهي حتي از شدت گرما، وسط زمستان سرد، پنجرهاي را نيمه گشوده كنند تا هوا كمي تعادل پيدا كند. البته كه در اروپا گرم كردن يك خانه ولو كوچك چنان هزينه سنگيني دارد كه به ناچار پوشيدن لباسي گرم و كلفت و جمع شدن دور يك بخاري هيزمي تنها راهحلي است كه براي گذر كردن از زمستان باقي ميماند.
چند دهه پيش ما هم چنين بوديم. با كمترين هزينه و امكانات بيشترين بهرهوري را از انرژي به دست ميآورديم. كرسيهاي زغالي و بخاريهايي كه با سوختهاي غيرفسيلي گرما ميدادند راهحل ما براي مقابله با سرما بود. هنوز گفتن اين جمله كه «زير پايمان پر از نفت است و بايد استفاده كنيم!» رايج نشده بود. سوزاندن نفت و گازي كه بايد سرمايه توسعه و رشد و سرمايهگذاري ميشد، بعدا رايج شد. آن هم نه سوزاندني معقول و در حد نياز، بلكه ما چنان به مصرفي بيرويه و بيحد و مرز افتاديم كه تفريحمان شد «دور دور كردن» با ماشين و آتش زدن به بنزين يارانهاي و خانههايمان را از نيمه پاييز تا نيمه بهار چنان داغ و سوزنده كرديم كه براي جلوگيري از گرمازدگي ناچار ميشديم پنجرهاي را نيمهگشوده كنيم.
هنوز هم كم و بيش چنين است. قيمت حاملهاي انرژي در ايران در مقايسه با قيمتهاي جهاني چيزي در حد رايگان است. اين ارزاني البته چيز بسيار خوبي براي مردم عادي و دستمزدبگيران و آسيبپذيران است. به هيچ وجه نبايد اصلاح قيمت مصرف سوخت منجر به آزار ديدن مردم و فشار اقتصادي جديدي بر آنها بشود. اما بخش دردناك موضوع آنجاست كه مرفهترين اقشار جامعه، از سوبسيد و ارزان فروشي حاملهاي انرژي بيشترين سود را ميبرند. آنها هستند كه خانههاي ويلايي و پنتهاوسهاي چندصد و چندهزار متريشان را با صرف انرژي و با استفاده از قيمتهاي بسيار نازل گرم ميكنند. با همين انرژي سوناها و جكوزيها و استخرهايشان را داغ ميكنند تا در زمستان هم كيفشان برقرار باشد. مردم عادي و كمدرآمد و بيبهره از امكانات سونا و استخر و جكوزي خانگي، با يك بخاري ديواري و اندكي گاز زمستانشان را به سر ميآورند. بنزين ارزان را در خودرو يا موتورسيكلتي ميريزند كه با آن نان خانوادهشان را تامين ميكنند. اصلاح قيمت و اصلاح مصرف بايد با تحميل هزينه به مصرفكنندگان بزرگ و دارندگان خودروهاي لوكس و خانههاي اشرافي تحميل شود.
۲- ناترازي اصطلاحي است كه اين روزها زياد شنيده ميشود. ناترازي البته محصول توسعهاي نامتوازن و ناموزون و سليقهاي و مقطعي است. نداشتن ديد بلندمدت و فقدان برنامهريزي بر پايه منافع ملي و تحميل سود و زيانهاي حزبي و جناحي و سياست بازيها بر روند قانونگذاري و اجراي برنامهها و اختصاص بودجه، كار را به ناترازي در همه عرصهها كشانده. وضع به نحوي پيش رفته كه دولت جديد كارويژه خود را فائق آمدن بر اين ناترازيها و كژ و مژيها قرار داده است. روند توسعه در ايران از توازن و مسيري كه بايد طي ميكرده منحرف شده، عدهاي از اساس با واژه توسعه دچار مشكل هستند و آن را كليد واژهاي براي غربي شدن ميدانند. موافقان هم هرگز طرح و نظري كلي براي ارتقای سطح كيفيت زندگي همه مردم و مبتني بر منافع بلندمدت اقتصادي و سياسي ملي ارائه نكردهاند.
گذر كردن از اين همه مشكلات، مستلزم رسيدن به وفاقي قلبي و اجماع بر سر واژه مهم و مقدسي به نام «ايران» است. رييسجمهور محترم عارضه را به درستي تشخيص دادهاند و تلاش قابل تقديرشان براي سوق دادن همه به سوي يك هدف و آن هم اعتلاي نام ايران بر همين پايه است. اگر بتوانيم «ايران» را به عنوان نقطه علاقهمندي و توافق همه ايرانيان بپذيريم، آن وقت ميتوانيم با كمك و با تدبير و با نگاهي بالاتر از اغراض سياسي - كه غالبا در تضاد با منافع ملي و مصالح مردم است - مشكلات را حل كنيم و افقهاي جديدي را بگشاييم، در اين شرايط است كه حتي روشن كردن بخاري خانه و مصرف انرژي را با مسووليتپذيري شهروندي آميخته ميكنيم و اصلاحات را پيش ميبريم.