• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5884 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۲۸ مهر

پدر كشي؛ اندر احوال زامبي‌هاي روزگار

علي‌رضا پنجه‌يي

تعداد كشته‌ها كه از دسته‌هاي چند ده‌هزاري تجاوز مي‌كند. بيمارستان كه بمباران مي‌شود، پناهگاه زنان، كودكان، ديرسالان و ناتوان‌ها، در مي‌يابيم شقاوت چقدر صريح نقاب آدمك‌ها را كنار مي‌زند، آدمك‌هايي براي چند صباحي گذر عمر به عيش؛ بي‌خبر كه براي يك آواره و جنگ‌زده كه فرزندان و خانواده‌اش را از دست داده، مرگ شيرين‌ترين آرزوست، اما به ‌خاطر داشته باشيم، تاريخ از اين‌ فجايع و جنايات بشر معاصر، رمان، داستان و شعر و فيلم و موسيقي مي‌سازد. آمار و تضييع حقوق انساني جنگ‌سالاران در ذهن نسل‌ها مي‌ماند، بنابراين وقتي به عشرت‌كده‌هاتان در طول تاريخ آتي آسيب رسيد، به نسل‌هاي نو بگوييد چه كرديد در طول زمامداري با جان انسان و مقام آدميت، تا بدانند دهه‌ها پيش كه حقوق آدم‌ها را زير پا له كرديد، نوه‌هاي همان كشته‌شدگان و بي‌جا ماندگان آواره به ناكجاها هستند كه دارند ظلم شما و مظلمه خود را پيش روي امروز و امروزمان يعني نوه‌هاي همان جنايتكاران، آينه مي‌شوند كه اگر قلدرمنشانه در برابر احكام سازمان ملل به ياري جنگ‌افزارهاي پيش‌رفته اتاق فتنه جهان امريكا و شركاي ديگر بشريت و حقوقش را به هيچ مي‌انگارند. دم از پيمان ابراهيم مي‌زنند جز پرده‌پوشي جنايات درصدد تحقق هيچ خيري نيستند، بنابراين بدانيم كه هر آنچه دارد سرتان مي‌آيد تاوان اعمال‌تان است، چنان‌كه فرزندان فرزند شما در آتي تاوان امروز جنايات شما را پس خواهند داد، بنابراين طبيعي است اگر نسل‌ها بي‌خبرند از حمله بازپس‌گيري سرزمين‌هايي كه بارها علي‌رغم احكام سازمان ملل و دادگاه‌هاي بين‌المللي و گاه حتي دادگاه‌هاي صوري خودتان از رعايت حقوق ساكنان نسل اندر نسل سرزمين‌هاي قصب شده طفره رفته‌ايد... بدانيد هر عمليات خشونت‌باري تاوان اعمال شما در دهه‌ها و قرن‌هاست، لقمه ماحصل ظلمي را سراغ داريد كه راحت از گلوي كسي پايين رفته باشد، به مردمان روزگار خود سخت كه بگيريد بدجور تاوان خواهيد داد، اين را به عنوان يك شاعر، روزنامه‌نگار و انقلابي سال‌هاي دور ديده‌ام، به تخت و گنبدان خود زياد تكيه نكنيد، ادبيات و فلسفه بخوانيد، فيلم ببينيد، موسيقي بشنويد شايد كمي آدم شويد/ شويم! چرا شويم؟ چون ممكن است خود من كه در اين نوشته و موضوع معترض هستم، در جايي ديگر به ناحق و از سر سهو -و نه البته عمد- حقي از كسي را ضايع كرده باشم و نادانسته ظلمي كرده باشم، بي‌كه باورم جز برتري منافع جمع به خود و خودي‌ها باشد. آدم بودن خيلي سخت است، مي‌دانم اما به قدر يك سلول هم كه آدميت را مشق كنيم، همان يك سلول قادر است هيولا و شيطان تماميت‌خواهي، قدرت و آز درون‌ ما را خسته و دور و دورتر بدارد از جان آلوده‌مان به سلب آسايش از انواع ديگر بشر كه از ما نيستند و مگر انصاف جز اين است؟ آدم باشيم. فقط كمي آدم! خسته شديم با اين ‌همه غفلت از حقوق طبيعي و زياده‌خواهي‌هاي اقتصادي به ‌نام مملكت سفره‌هاي ما كوچك و كوچك‌تر شد، اين دل جاي محبت است نه كينه، شما كاري كرده‌ايد بي‌كه خود بخواهيم، دل‌مان بتركد از اين همه مظلمه، از كينه‌ها بترسيد/بترسيم، از كينه‌هاي ده‌ها و صدها و ميليون‌ها آدمي كه در جنگ‌ها و فقط اختلاف ديدگاه‌ها از ابتدايي‌ترين حقوق انساني محروم مي‌شوند، هسته سخت قدرت‌ها شكستني است، دست‌كم به نام و باورهاي اهورايي خود خيانت نكنيم.

بياموزيم از حكيم ابوالقاسم فردوسي كه گفت: 
پدر كشتي و تخم كين كاشتي/ پدر كشته را كي بود آشتي!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون