نگاهي به چيدمان «در بزرگراه اطلاعاتي ايستادهايم و ميخنديم»
حيراني و ويراني
سارا كريمان
چيدمان «در بزرگراه اطلاعاتي ايستادهايم و ميخنديم» در دو فصل از مرداد تا مهر ماه 1403 در بنياد پژمان؛ كارخانه آرگو به نمايش درآمده است. اين فضا كه در دهه 40 و 50 كارخانه بوده است امروزه با عنوان موزه هنرهاي معاصر و مركز فرهنگي فعاليت ميكند. در چيدمان اخير با حضور هنرمنداني از سراسر جهان مفاهيم مدنظر كيوريتور هر كدام با مديوم و رويكردي متفاوت ارايه شد.
برگرفته از مانيفست هنرمند فقيد يوناس مكاس، اين نمايشگاه در تجليل از انرژي بيپايان كار گروهي و دوستي از يك سو و - تاكيد بر - لحظههاي تامل و سكون از سوي ديگر شكل گرفته است. نقطه آغاز اين دوگانه، در تقابل بين تاريكي و نور، به عنوان شرط ضروري براي وجود تكنولوژيك تصاوير نهفته است. مانيفست ضد-۱۰۰ سال سينما توسط يوناس مكاس همزمان با صدمين سالگرد سينما (۱۹۹۶) در پاسخ به تاريخ رسمي ارايه شده تحت سلطه سرمايه، فرمهاي كوچك سينما، سينماي مستقل و آوانگارد را گرامي ميدارد. در فصل اول اين چيدمان هنرمندان عبارتند از: يوناس مكاس، رها رييسنيا، اندرو چاك، پيپ چودورف، مارتا كلبرن، ميلتن كروز، آلبرت هرتر، اندرو لمپرت، جين ليوتا، تيمو ون لويك، پانايوتس موريدس، جردن مينتزر، جيسون بابك محقق، استوم سوگو و يوستينا زاكوكايتس به كيوريتوري رها رييسنيا و مارتين ژرمان.
اين چيدمان ذاتا انتقادي و نهيبي به جهان مصرفگرايي كه هنر، سينما و... را در خود ميبلعد و چنان به خصوص مخاطب عام را تحت تاثير قرار ميدهد كه در جادوي هاليوود و امثال آن مسخ ميشود و رفتهرفته جهانش با الگوبرداري از چيزي كه برايش به عنوان طعام فرهنگي آماده كردهاند، شكل ميگيرد. اين در حالي است كه انسان ظريفترين عواطف و تجربههاي حسي خود را ميتواند در فضا و توسط آثار هنري درك كند كه در بوق و كرنا نيستند و جشنهاي چند ميليون دلاري بابتشان گرفته نميشود.
در اغلب آثار بيننده احساس ميكند از يك آن يا يك لحظه عبور كرده كه توانسته ردش را بر ذهن او بگذارد. آثار در فضايي كم نور و با پرهيز تعمدي از اغراق و تاكيد ارايه شدهاند كه شايد ارجاعي باشد به شِكوه كيوريتورهاي نمايشگاه كه «در بزرگراه اطلاعاتي ايستادهايم و ميخنديم» ما عملا زير بار هجوم اخبار و اطلاعات در حال له شدن هستيم. در حالي كه در اين چيدمان از رنگ، افراطهاي مفهومي پرهيز شده است و نخست بيننده متوجه آرامش حاكم بر فضاي نمايشگاهي ميشود. در آثار هنرمندان اين نمايشگاه تاريخ و معناي آن در هر زمان و مكان به كار رفته است . مجموعه اين چيدمان القاي ظريف مفهوم و هنري، فراسياسي و فرامرزي است. در اين مجموعه چندين ويديو آرت، از جمله «بازدم مضر» اثر ماركو فوسيناتو كه در حقيقت كلاژي از تصاوير سانسور شده بود به نمايش در آمده است، همچنين چيدماني از پارچه، مجموعه طراحيهايي كه به مفهوم تاريخ و بازه زماني اشاره دارند. سم لوويت، تكههاي شيشهاي را بر ديوار به نمايش گذاشته بر اساس طرحي ناتمام از يك كشتي تفريحي است كه به تابش، اپتيك و نهايتا سوزاندن اشاره دارد.تيفاني شا، فيلمساز هنگكنگي دو اثر ارايه كرده است يكي با نام «آنچه بر نامرئي پيروز است» تصاوير آرشيوي بيمعنا و در اثر ديگر با عنوان «يك انگشت خيس» بخشهايي از پخش گزارش آب و هوا را نشان ميدهد كه اين دو در كنار و در قياس تاريخ استعاره از معاني وقايع در زمانهاي گوناگون دارد.