• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5888 -
  • ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲ آبان

درنگي بر «قصه گيسوي يار» اثر رضا فرخ‌فال

قصويت و شكست زمان در شعر حافظ

اسماعيل ساغريسازان

كتاب «قصه گيسوي يار» اثر رضا فرخ‌فال منتشر شد.

 نشر نو به تازگي كتاب «قصه گيسوي يار» اثر رضا فرخ‌فال كه به مفهوم قصه در شعر حافظ مي‌پردازد، راهي بازار كتاب كرده است. 
كتاب مفهوم قصه در شعر حافظ را با تمركز بر اين بيت شاعر بررسي مي‌كند: 
«معاشران گره از زلف يار باز كنيد/ شبي خوش است بدين قصه‌اش دراز كنيد» چنان‌كه فرخ‌فال در يادداشت فتح باب كتاب آورده، كوشيده است اثرش «خوانش شعر حافظ براي يافتن تعريفي از «قصه» از منظري حافظانه» باشد. از آنجا بيت يادشده مطلع غزلي از حافظ است، فرخ‌فال در اين نوشتار استدلال مي‌كند كه حافظ در اين بيت آغازين «اقتدار آغاز» را زير سوال برده است. او در اين خوانش، سعي مي‌كند تعبير خود از بوطيقاي قصه را در برابر تعبير نسخه‌شناساني قرار دهد كه معتقدند جاي كلمه «قصه» در اين بيت بايد «وُصله» [به ضمِ و] گذاشت: 
«مي‌دانيم كه در تصحيح ديوان حافظ، خانلري با استناد به نسخي چند در بيت مورد نظر به جاي قصه، واژه غريب «وُصله» را ترجيح داده است. خانلري با قطع و يقين مي‌گويد [در اين بيت] قصه غلط و وصله درست است...» [درحالي كه] قصه و گيسوان از واژه‌هاي محبوب حافظ‌اند.... خانلري در احتجاج صرفا نسخه‌شناسانه خود، پيوند متقابل اين دو واژه در زبان شعري حافظ را ناديده گرفته است: 
«دوش در حلقه ما قصه گيسوي تو بود/ تا دل شب سخن از سلسله موي تو بود» 
اين نوشته جستاري بلند يا به‌اصطلاح يك «تك‌نگاري» در باب مفهوم قصّه در شعر حافظ است با تمركز بر اين بيت از او: 
«معاشران گره از زلف يار باز كنيد
شبي خوش است بدين قصّه‌اش دراز كنيد»
فرخ‌فال معتقد است كه «با گذاشتن «وُصله» به جاي قصه ما آن را تا حد كنشي حقيقي فرو كاسته‌ايم. 
فرخ‌فال در توضيح بيشتر آورده است كه «در پرداختن به قصّه به مفهوم مطلق روايت خلاق، نگارنده كوشيده روشن سازد چگونه بوطيقايي را براي قصه در شعر حافظ مي‌توان يافت و اين بوطيقا تا كجا و چگونه مي‌تواند ما را در طرح خطوطي از بوطيقايي بديع براي قصه راهبر شود. در اين تلاش، از ميان همه عناصر قصوي، به عنصر زمان و پيش از هر ويژگي ديگرِ زمان در متن ادبي، به معضل «آغاز» پرداخته شده با اين پرسش كه قصه زلف يار در آن بيت كليدي حافظ از كجا آغاز شده است و حتي به بياني كلي‌تر، قصه را ما از كجا آغاز مي‌كنيم.»
فرخ‌فال در ادامه آورده است كه «طرح اين پرسش بحث را كشانده به ساختار ادبي شعر حافظ و موضوع سامان‌مندي يا بي‌ساماني چينش ابيات در غزل او، كليت يا مجموعيت اين غزل و به‌ويژه نقش مطلع در چنين مجموعيتي و از منظري كلي، به مفهوم زمان در شعر حافظ و نزديك شدني محتاطانه به آنچه نگارنده از آن به عنوان متافيزيك حافظانه از زمان ياد كرده است.»
در نسبت اين كتاب با مفهوم آغاز قصوي در شعر حافظ مي‌توان تحقيقا گفت كه فرخ‌فال به مفهوم گسست زمان‌ - چنان‌كه امروز در داستان مدرن سراغ مي‌كنيم- در غزل‌هاي شاعر نظر داشته است. آنجا كه پس از شرحي مبسوط در باب «آغاز» در مفهوم پل ريكوري كلمه كه معتقد بود آغاز (نقل به مضمون) متصور نبودن پيشينه‌اي براي يك چيز نيست، بلكه ضروري نبودن توالي نسبت به پيشينه است، به اين گسست زماني در شعر حافظ حتي در توالي ميان آغاز تا پايان فيزيكي غزل‌ها اشاره مي‌كند: 
«... شايد به زبان قصوي بتوان گفت آغاز يا مطلع در شعر حافظ نوعي in medias res يعني زدن به قلب ماجراست....» «قصه گيسوي يار» را نشر نو به تازگي با طرح جلدي برگرفته از نقاشي فرح اصولي منتشر كرده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون