مرگ سازماني به فرآيندي اشاره دارد كه طي آن يك سازمان يا شركت توليدي به دليل عوامل مختلفي از جمله ضعف در مديريت استراتژيك، ناتواني در تطبيق با تغييرات محيطي و اقتصادي و مديريت ناكارآمد منابع انساني و مالي دچار زوال ميشود. اين پديده نه تنها در شركتهاي توليدي و تجاري، بلكه در سازمانهاي اداري و خدماتي نيز به چشم ميخورد. سازمانهاي اداري كه وظيفه ارايه خدمات به شهروندان را دارند ممكن است به دليل بروكراسي ناكارآمد، عدم نوآوري در خدمات و مديريت ضعيف، به مرور زمان با كاهش بهرهوري و كاهش اعتماد عمومي مواجه شده و در نهايت به مرگ سازماني دچار شوند.
سازمانهاي دولتي، سازمانهاي خدمات عمومي و حتي برخي نهادهاي بينالمللي از جمله نمونههايي هستند كه به مرور زمان دچار مرگ سازماني ميشوند. اين سازمانها ممكن است به دليل سوءمديريت منابع، عدم انطباق با تغييرات مورد نياز شهروندان و خدمات ناكافي و نارضايتي از خدمات، تدريجا قدرت و كارآمدي خود را از دست بدهند.
1. نمونههايي از سازمانهاي اداري
الف) پست و تلگراف (Telegraph services)
يكي از قديميترين مثالهاي مرگ سازماني در حوزه خدمات اداري، خدمات پست و تلگراف است. در بسياري از كشورها، با ظهور فناوريهاي نوين ارتباطي و اينترنت، خدمات تلگرافي و پستي سنتي به سرعت اهميت خود را از دست دادند. سازمانهايي كه نتوانستند با اين تغييرات همراه شوند و خدمات خود را بهروز كنند، به تدريج از صحنه حذف شدند.
ب) سازمانهاي دولتي بروكراتيك
بسياري از سازمانهاي دولتي در سراسر جهان، به دليل ساختارهاي بروكراتيك سنگين، ناتواني در بهروزرساني فرآيندها و خدمات و مديريت ناكارآمد منابع انساني دچار افت عملكرد شدهاند. براي مثال برخي سازمانهاي خدمات عمومي در كشورهايي با نرخ بالاي فساد و سوءمديريت، دچار مرگ سازماني تدريجي ميشوند، زيرا اعتماد شهروندان به كارآمدي اين سازمانها كاهش يافته و درخواست براي اصلاحات يا تغييرات ساختاري افزايش پيدا ميكند.
ج) بانكها و موسسات مالي دولتي
در برخي كشورهاي دنيا، بانكها و موسسات مالي دولتي كه تحت مديريت دولتي يا نيمهدولتي فعاليت ميكنند، به دليل ضعف مديريتي و عدم توانايي در رقابت با بخش خصوصي، دچار مرگ سازماني شدهاند.
2. برندهاي جهاني كه تقريبا دچار مرگ سازماني شدهاند
الف) نوكيا (Nokia)
نوكيا، يكي از غولهاي پيشين صنعت تلفن همراه، به دليل ضعف مديريتي و عدم توانايي در تطبيق با تغييرات بازار، دچار مرگ سازماني شد. اين شركت، به دليل اصرار بر سيستم عامل Symbian و عدم سرمايهگذاري كافي در نوآوريهاي جديد مانند گوشيهاي هوشمند، به سرعت سهم خود از بازار را به رقبايي چون اپل و سامسونگ واگذار كرد.
ب) كداك (Kodak)
كداك، يكي از قديميترين شركتهاي توليدكننده محصولات عكاسي، نمونه ديگري از مرگ سازماني است. مديران اين شركت به دليل ترس از كاهش فروش فيلمهاي سنتي، فناوري دوربينهاي ديجيتال را ناديده گرفتند، در نتيجه اين شركت نتوانست خود را با تغييرات ديجيتال همراه كند و در نهايت اعلام ورشكستگي كرد.
3. برندهاي ايراني
الف) ارج
شركت ارج، يكي از قديميترين توليدكنندگان لوازم خانگي در ايران، به دليل ضعف مديريتي و عدم نوآوري در توليد، دچار مرگ سازماني شد. مديريت ضعيف در بهروزرساني فناوري توليد و عدم توانايي در رقابت با رقباي داخلي و خارجي، منجر به تعطيلي اين شركت در سال 1395 شد.
ب) آزمايش
آزمايش نيز كه يكي از برندهاي معتبر ايراني در زمينه توليد لوازم خانگي بود، به دليل ضعف مديريتي و عدم توانايي در بهروز كردن محصولات و فناوريها، دچار زوال و از بازار حذف شد.
دلايل اصلي مرگ سازماني
1. عدم تطبيق با تغييرات فناوري و بازار: سازمانهايي كه نتوانند به موقع خود را با تغييرات تكنولوژي يا نيازهاي مشتري/مراجع تطبيق دهند، به سرعت از رقابت باز ميمانند.
2. بروكراسي سنگين و ناكارآمدي اداري: بسياري از سازمانهاي اداري به دليل ساختارهاي پيچيده و كند اداري، قدرت نوآوري و پاسخگويي به نيازهاي مشتريان را از دست ميدهند.
3. تصميمات استراتژيك نادرست: مديريت ضعيف و تصميمات اشتباه ميتواند كيفيت خدمات و محصولات را كاهش داده و سازمان را به ورطه سقوط بكشاند.
نتيجهگيري
مرگ سازماني پديدهاي است كه ميتواند حتي برترين برندها و سازمانها را به سقوط بكشاند. ضعف در مديريت استراتژيك، ناتواني در تطابق با تغييرات فناوري و ساختارهاي بروكراتيك سنگين، از جمله مهمترين عواملي هستند كه ميتوانند يك سازمان را دچار زوال كنند.
پس به عنوان مدير يا كارفرما حتما با كمك روانشناسي صنعتي و سازماني قبل از اينكه سازمان از بين برود آن را از كما خارج كنيد، دير نشود.
روانشناس صنعتي و سازماني