• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۰ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5891 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۶ آبان

بازيابي شكوه از دست رفته! (بخش دوم)

مهردادحجتي

چه هواداران پادشاهي كه امروزه خود را حامي رضا پهلوي مي‌خوانند و چه مخالفان پادشاهي كه عمدتا خود را حامي حكومت جمهوري اسلامي ايران مي‌خوانند، به زبان فارسي حرف مي‌زنند و همه ريشه در همين سرزمين دارند. اما حالا اين دو گروه روبروي يكديگر ايستاده‌اند. آنها كه هواداران پادشاهي‌اند، همه افتخارات ادوار پادشاهي را به سود خود مصادره كرده‌اند و اينها كه مخالفان پادشاهي‌اند همه آن افتخارات را به آنها واگذار كرده‌اند و از فرط خصومت، روزهاي تاريخي را نيز از تقويم‌ها زدوده‌اند! در تقويم‌ها حالا جز مناسبت‌ها رسمي جمهوري اسلامي و مناسبت‌هاي ديني، ديگر هيچ مناسبت تاريخي و ميهني نيست! هيچ «مناسبت كهني» به چشم نمي‌خورد. حتي سال‌ها تلاش شد تا مناسبت‌هاي ملي- باستاني كه ريشه‌اي بس كهن دارند هم از تقويم‌ها زدوده شود! مناسبت‌هايي نظير «نوروز»، «شب يلدا» و «چهارشنبه‌سوري» و «سيزده بدر». در دوره دولت محمدعلي رجايي، تعطيلات نوروز به كوتاه‌ترين زمان تقليل داده شد، پنج روز! اما در همان سال نخست، تعطيلات به شكل غريبي طولاني شد! خود به خود اين اتفاق رخ داده بود. كارمندان مرخصي‌هاي خود را تمديد كرده بودند و در نتيجه فرزندان دانش‌آموزشان هم بر سر كلاس‌هاي درس حاضر نشده بودند. نوعي مقاومت مدني ناخواسته‌اي به يك‌باره شكل گرفته بود. اما اين نشانه - مقاومت مدني- هيچگاه از سوي سران درست درك نشده بود. شايد برعكس فهميده شده بود! چون هرچه بود نه تنها سران و حاكمان را به تصحيح رفتار وا نداشته بود كه برعكس آنها را در جهت تقابل با مناسبت‌هاي ديگر هم سوق داده بود. مثل مقابله با چهارشنبه‌سوري‌ها در محله‌هاي مختلف پايتخت از طريق گسيل نيروهاي انتظامي و گشت‌هاي كميته كه گاه به درگيري و رويارويي خشونت‌بار با مردم مي‌انجاميد. گروه‌هاي تندرويي هم كه تريبوني در اختيار داشتند -مثل برخي از منبرها- بر آتش اين اختلاف مي‌دميدند و با تحقير و تكفير آن مناسبت‌ها مردمان علاقه‌مند و پايبند به آن مناسبت‌ها را بر وفاداري به آن مناسك و آيين‌ها مُصِرتر و جسورتر مي‌كردند. حكومت تازه برآمده از انقلاب، طرح مدوّن و از پيش انديشه‌اي براي مواجهه با چنين مناسبت‌هايي نداشت. رفتارها در ابتدا چارچوب قانوني نداشت. حكومت هنوز تكليفش با بسياري از اين آيين‌هاي تاريخي و باستاني روشن نبود. شايد همين بلاتكليفي، اين فرصت را به تندروها داد تا با استفاده از تريبون‌ها و لابي‌ها، خواسته‌هاي خود را پيش ببرند و با آن مناسبت‌ها مقابله كنند. هر چه بود حالا دست بالا را پيدا كرده بودند و امكان به كرسي نشاندن افكارشان را مهيا ديده بودند. تندروها همه آن مناسبت‌هاي تاريخي و باستاني را يكجا با تاريخ سلسله‌هاي پادشاهي و همه تمدن گذشته چندهزار ساله جمع زده بودند و يكجا هم قصد نابود كردنش را داشتند. اين نابودي مي‌توانست با تحقير در تريبون‌ها آغاز و در نهايت به حذف از همه كتاب‌هاي درسي بينجامد. چنانكه در مواردي اينگونه پيش رفت و در درج برخي نكات در كتاب‌هاي درسي بازنگري شد. اما هرچه دولت به صداي تندروها توجه نشان مي‌داد، به همان اندازه از توجه خود به آن مناسبت‌ها مي‌كاست. تا جايي كه هيچگاه حاضر نشد در تقويم رسمي از واژه «چهارشنبه سوري» براي آن مناسبت استفاده كند. يا از واژه «سيزده بدر» ! مردم نسل اول انقلاب، اما همان مردمي بودند كه سال ۵۷ به خيابان آمده بودند و رژيم پادشاهي را برانداخته بودند. اما آنها خواهان كنار گذاشتن آيين‌هاي باستاني خود نبودند. آنها هيچگاه آن آيين‌ها را با حكومت پهلوي پيوند نزده بودند. آيين‌هايي كه قرن‌ها پيش از حكومت پهلوي پاس داشته مي‌شدند و در طول تاريخ با تغيير سلسله‌هاي پادشاهي -حتي پس از حمله اعراب- هيچگاه تغيير نكرده بودند. اشتباه سران انقلاب، پيوند زدن اين مناسبت‌ها با دوران پادشاهي پهلوي بود. آنها نكوداشت و پاسداشت اين مناسبت‌ها را به نوعي احياي آن دوران مي‌ديدند و همان هم آنها را به مقابله با آن آيين‌ها مصمم‌تر كرده بود. اشتباه بزرگ‌تر نفي و بايكوت عظمت تمدن گذشته بود. امپراتوري ايران و شكوه و جلال چند هزار ساله‌اي كه غير قابل انكار بود. آنها به تصور اينكه توجه به آن عظمت ممكن است در احياي خاطرات گذشته- از دوران ‌پهلوي- تأثير داشته باشد و به سود شاه و زيان انقلاب تمام شود، كليت آن تمدن را سال‌ها ناديده گرفتند و حتي در جهت تقبيح آن نيز برآمدند. تندروها هم هنگامي كه سكوت دولتمردان را در برابر ادعاهاي مخرب خود مشاهده كردند، بر شدت تبليغات مخرب خود عليه تاريخ پادشاهي ايران افرودند و نتيجه آن شد كه نسل‌هاي بعد روز به روز به تاريخ پيشين و كهن كشور خود علاقه‌مندتر شدند. آنها هر چه از تريبون‌هاي رسمي درباره تاريخ پادشاهان بد مي‌شنيدند در جست‌وجوي گذشته نياكان خود مصمم‌تر مي‌شدند. تا جايي كه مخالفان جمهوري اسلامي را- همين عطش به دانستن گذشته- به طمع انداخت تا شبكه‌هاي تلويزيوني با رويكرد «پادشاهي طلبي» تأسيس كنند. شبكه‌هايي كه مدام از «عظمت از دست رفته»مي‌گفتند و آبادي گذشته را در كنار ويراني امروز نشان مي‌دادند! شبكه‌هايي با دست پر از مستندهاي شيك و دكورهاي پرزرق و برق و مجريان ترگل و ورگل كه حرف‌هايي مردم‌فريب مي‌زدند. حرف‌هايي براي يارگيري از نسل جوان كه سال‌ها حكومت چيزهايي را از آنها پنهان كرده بود. «من‌وتو» پس از مدتي مخاطب خود را پيدا كرده بود و گروه كثيري از مردم مخالف حكومت را با خود همراه كرده بود. آن شبكه، با «حربه تاريخ» به جنگ جمهوري اسلامي آمده بود. دولتي كه هيچگاه برنامه مدوني براي بازخواني تاريخ ارايه نداده بود، در برابر چنين تهاجمي به يك‌باره غافلگير شده بود. حالا از سويي تندروها را در داخل به تكاپوي بيشتر براي مقابله با تاريخ ترغيب كرده بود و در ديگر سو، پادشاهي‌خواهان را به مصادره همه عظمت آن تاريخ مصمم‌تر كرده بود. دعوايي كه در نتيجه به زيان تاريخ يك ملت تمام شده بود. تاريخ باز هم در ميان اين همه دعوا درست قرائت نشده بود. چون هر يك از دو طرف، بخش‌هايي از آن را به شكل گزينش شده، برجسته كرده بود. 
شايد اگر تصميم‌سازان و تصميم‌گيران كشور براي آشتي با بخش عظيمي از مردم، به شكل منصفانه‌اي تاريخ را در رسانه‌هاي رسمي و تريبون‌ها روايت مي‌كردند و آنقدر در جهت نكوهش و مذمت پادشاهان تاريخ، سخن نمي‌گفتند. امروز نسل‌هاي تازه اينقدر با دولت از سر لج وارد نمي‌شد. اين لجاجت، بيشتر از آن رو است كه هيچگاه هويت ملي ايرانيان آنقدر كه بايد و آنقدر كه بايسته و شايسته است از رسانه‌هاي رسمي اطلاع‌رساني نشد. به اندازه‌اي كه پول صرف ساخت سريال‌هاي مذهبي شد، هيچگاه صرف ساخت يك ميني‌سريال ملي ميهني نشد. هنوز هم پس از ۴۵ سال، تاريخ پادشاهان گذشته ملامت مي‌شود. كوروش با همه شكوه‌اش ناديده گرفته مي‌شود و الواح و فرامين خيرخواهانه پادشاهان هيچ جايگاهي ميان گفتار سران و رهبران پيدا نكرده است. پخش سرودهايي با نام «ايران» در رسانه‌هاي دولتي هيچگاه آن خلأ يا آن حفره عميق را جبران نكرده است. اينجاست كه مردم راه خود را در تاريخ سوا مي‌كنند و اين خسارتي است كه دولت در طول چند دهه به دست خود براي خود تدارك ديده است. آنها گرايش بخش وسيعي از مردم به بازيابي هويت ملي‌شان را همواره ناديده گرفته‌اند. هويتي غير قابل انكار كه با آمدن و رفتن پهلوي هيچ تغييري در آن به وجود نيامده بود، چنانكه همين اينك هم با آمدن اين حكومت هيچ تغييري نكرده است. ايران همان ايران است با همه آن تمدن با شكوه چند هزار ساله‌اش.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون