آداب داوري
حسن لطفي
آقاي داوري كه فيلمساز خوبي است (حداقل براي من!) و استاد خوبي است (حداقل براي برخي شاگردانش!) در آيين اختتاميه چهل و يكمين جشنواره بينالمللي فيلم كوتاه سينماي جوان دست به اقدامي زد كه خارج از آداب داوري بود. شاگردش كه فيلمساز خوبي هم هست (به گواه فيلم كوتاهي كه ساخته!) را به روي سن فرا خواند و از او تعريف و تمجيد كرد (در حالي كه فيلم و فيلمساز در ليست منتخبين هيات داوران نبودند!) در اينكه چنين حركتي به هيچ وجه پذيرفتني و قابل قبول نيست، شكي نيست، البته براي نگارنده اين مطلب، وگرنه آن فيلمساز داور اگر چنين تصوري داشت هيچ وقت پشت تريبون يك برنامه رسمي نميرفت و از جايگاه حقوقي داورياش خارج نميشد و در جايگاه شخصي قرار نميگرفت كه قرار است شاگردش را مورد لطف قرار دهد . شايد اگر اين عمل را چند سال قبل و در مراسم بزرگداشتش در جشنواره فيلم فجر انجام داده بود، حركتي ستودني بود كه حكايت از سخاوتش داشت. اما حالا و در موقعيتي كه او قرار داشت اقدامش عملا سوءاستفاده از جايگاهي است كه در آن قرار گرفته است. بايد هم عذرخواهي كند! اينكه بهرغم ميل قلبي و بدون در نظر گرفتن جايگاه هنري و علمي اين هنرمند داور چنين درخواست يا بهتر بگويم پيشنهادي مطرح ميشود، بيشتر از اقدام وي، برآمده از خدشهاي است كه طي سالهاي اخير بر آداب و اصول داوري در تمام عرصههاي انساني وارد شده است. خدشهاي كه امر عدالت در داوري را در بيشتر زمينهها (ورزش، هنر، قضا، سياست، حكمراني و...) نابود هم نكرده باشد، دچار نقصان كرده است . در بعضي از داوريها و قضاوتها ترازوي عدالت برابر نيست. به سمت همخونان، همبستگان، همپيالهها، همراهان، همحزبيها و هم... سنگينتر شده است. گمانم اين مورد اخير ميتواند آغازي براي بازنگري در روند و روش و منشي باشد كه آگاهانه و ناآگاهانه به باور مردم، روش قضاوت، مسير درست و... ضربه سختي زده است . ضربهاي كه باعث شده برخي داوران هنگام قضاوت چشم بر وظايف اصلي خود ببندند و طوري حكم كنند كه بيش از رضاي خالق، در پي جلب رضاي مخلوق باشند (آن هم مخلوقي كه محق نيست و حكم به نفع او باعث از بين بردن حق ديگري ميشود) بدون شك اين چشم بستنهاست كه باعث افزايش فساد مالي، زيادهخواهي سياسي و اقتصادي، نارضايتي مردم و... شده است. آقاي داور فيلمساز لطفا با عذرخواهي و توضيح از ورود داوران بد و بدتر به دنياي هنر جلوگيري كنيد!