• ۱۴۰۳ دوشنبه ۵ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5892 -
  • ۱۴۰۳ دوشنبه ۷ آبان

از گزارش كارگزاري سرحدات‌خراسان براي گرايش مردم بومي به تابعيت‌مضاعف بريتانيا درسال۱۳۱۷ق.:

روزنامه «نووا‌‌ ورميا» روسيه‌تزاري؛ سرحدات سيستان «كليدهندوستان» پس‌از «هرات» است

مريم مهدوي اصل

اشاره – اسناد ديپلماسي‌‌ بريتانيا و ايران درحالي خبر از استراتژي‌ نظامي‌ بريتانيا براي مقابله با رقابت روسيه‌تزاري در سرحدات (مرز) سيستان‌و‌بلوچستان در دوره‌ مظفرالدين‌شاه خبر مي‌دهند كه متاسفانه حقيقت‌تلخ ديگري‌ از اين اسناد ديپلماسي پس‌ از دوقرن‌‌ ‌سكوت آشكارشده كه دليل‌خشكسالي منطقه خيلي‌ سرسبز و آباد سيستان‌ و ‌بلوچستان چه‌ بوده است؟ و چرا اين ‌سير تاريخ ‌‌راهبردي تا به‌امروز همچنان با همه فراز ‌و نشيب‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي تدام‌يافته و درقرن ۲۱ هم پايان نيافته و ما همچنان در عصر بي‌خبري قرارداريم؟

 

نشريه اداره پنجم‌سياسي وزارت‌‌خارجه: دخالت‌ بريتانيا درسرحدات سيستان و بلوچستان

كاظم شيوا‌ رضوي، در مقدمه يكي‌از نشريات‌داخلي وزارت‌خارجه كه توسط اداره‌انتشارات‌ و‌ مدارك با تهيه‌كنندگي؛ اداره‌پنجم ‌سياسي وزارت‌ امورخارجه در آذرماه۱۳۵۵خورشيدي چاپ‌شده به «تاريخ روابط ايران و افغانستان» پرداخته و دربخشي‌ ازاين‌مقدمه نوشته است: «ناصرالدين‌شاه‌قاجار در نوشته‌هاي خود با اشاره به رقابت‌ها و دخالت‌هاي روس و انگليس درايران چنين مي‌نويسد: «... وضع دولت‌‌ايران طوري شده است كه هيچ‌دولتي به‌اين‌حالت نيست. دولت‌ايران ميان رقابت دولتين انگليس و روس گير كرده است. هركاري مبني‌برصرفه و صلاح و آبادي مملكت‌خودمان درجنوب‌ ايران بخواهيم ازساخت راه و سايربكنيم، دولت‌ روس مي‌گويد براي منافع‌انگليس مي‌كنند چنانكه در مساله رود كارون همين‌طور مي‌گويند. راه هم بخواهيم بسازيم همين‌طور مي‌گويند، درشمال و مغرب و مشرق اگر بخواهيم چنين‌كارهایی بكنيم مي‌گويند به‌ملاحظه منافع‌روس اقدام به‌اين‌كار كرده و مي‌كنند چنان‌كه در ساختن راه‌قوچان و راه‌آهني كه حاجي محمدحسن دركار ساختن در محمودآباد دركنار بحر خزر است، مكرر همين‌اظهارات كرده‌اند. تكليف ما مشكل شده است و روز‌به‌روز مشكل‌تر خواهد شد. پس يك‌مرتبه روس و انگليس بيايند بگويند دولت ‌ايران دولت ‌مستقل نيست، هرچه ما بگویيم بايد آن‌طوركنيد».

...به‌اين‌ترتيب ديده‌مي‌شود كه انگليس‌ها درمورد مسائل‌مرزي ايران به‌طوركلي و در مورد مسائل‌ مرزي بين ايران و افغانستان و ايران و شبه‌قاره (درقسمت‌بلوچستان) مكرر دخالت‌كرده‌اند. چنان‌كه درسال ۱۸۷۲ (۱۲۸۸.ق) سرهنگ گلد اسميت درمورد تقسيم سيستان و تعيين خط مرزي مربوط به‌آن‌قسمت اقدام نمود و درسال‌هاي ۱۸۹۱ تا ۱۸۸۹ (۱۳۰۶ تا ۱۳۰۸ .ق) تعيين خط مرزي ايران در قسمت نواحي كوه‌ ملك‌سياه به حكميت دولت‌انگليس واگذارشد و كميسيون ‌مرزي به رياست ژنرال مك‌ لين براثر تقاضاهاي‌ مكرر ناصرالدين‌شاه درحدود ۱۶۵ كيلومتر از مرز را تحديد‌ حدود كرد و سپس كميسيون ‌ديگري تحت‌نظر سرهنگ توماس هولديچ قسمت ‌ديگري ‌از مرزهاي‌شرقي‌ايران را مشخص‌نمود، به‌علاوه درسال ۱۸۹۶ كه براثر تغيير جهت جريان رود هيرمند اختلافاتي بين‌طرفين ايجاد شد، سرهنگ ماك ماهون به عنوان حكم تعيين‌شد و درسال ۱۹۰۳ مرز جديد بين ايران و افغانستان را مشخص‌كرد. اين‌عمل در مورد مرزهاي بين ايران و شبه‌قاره (بلوچستان) نيز جاري‌ بود، چنان‌كه پس‌از قتل‌ نادرشاه و تصرف قسمتي ‌از متصرفات او به‌وسيله احمدخان ابدالي وضع سرحدات‌ ايران در قسمت‌بلوچستان روشن نبود و انگليس‌ها كه به‌تدريج به‌ سند و پنجاب دست‌ يافته بودند، درسال ۱۸۵۴ با نصيرخان حاكم‌بلوچستان عهدنامه‌اي منعقد نمودند و خان‌مزبور را تحت‌الحمايه خود ساختند و سپس با بند و‌ بست با عده‌اي ‌ديگر از خوانين ‌محلي يك‌ قرارداد سرحدي تهيه‌كردند و با تعيين خط سرحدي بين ايران و متصرفات خود در شبه‌قاره يك‌دولت ظاهرا مستقل در كلات ايجاد نمودند و قرارداد تهيه‌ شده را براي موافقت نزد ناصرالدين‌شاه ارسال داشتند و اين همان خط سرحدي است كه به خط گلد اسميت معروف‌ مي‌باشد و پس‌ از استقلال ‌‌پاكستان خط سرحدي بين ايران و پاكستان قرارگرفته است.»

هشداركارگزاري سرحدات‌خراسان: خطري‌ديگر دركمين ايران است

دربخشي‌از سند، راپورت‌نمره۴ - مورخه۲۸ ربيع‌الثاني ۱۳۱۷ - اداره‌جليله وزارت‌امورخاجه معروض‌مي‌دارد- نوشته شده است: «...امروزه درخراسان پول همه‌كار مي‌كند به‌طوري بي‌نظمي درشهر و خارج‌خراسان است كه اسباب مايوس اهالي از دولت شده است ازحضرت[ولايت] تا حكام جزء هركدام را ملاحظه فرمايند به جز شب‌ و‌ روز در خيل مداخل و اسباب فراهم‌كردن در اخذ‌ و جلب ابدا خبر داد‌رسي و رسيد‌گي در عرايض‌ مردم نيست هركه باداره راه دارد به‌هركاري اقدام‌كند مختاراست به‌شرط آنكه بيگلربيكي يا خان‌باشي را ببيند حرف آنجا است كه رجال‌ دولت‌عليه‌طهران را درهرباب مغشوش ملاحظه مي‌فرمايند تصوّرشان اينكه خراسان امن و رفاهيت است اما اوضاع‌خراسان غيرساير بلاد ايران بوده و هست نبايد اينطورها ‌باشد... ازطرف دولت‌ بهّيه ‌روسيه يك‌نفر صاحب‌منصب با هشت‌نفر اجزاء بويس‌قونسولي مامور سرحدسيستان شده تاچندي بعد به مشهد مي‌آيد و دستورالعمل از قونسول‌روس درخراسان باو داده‌خواهدشد بعد عازم نقطه‌ماموريت خود مي‌شود پس‌هرگاه اينطورباشد كه انگليس‌ها و روس‌ها درسيستان آسودگي‌كنند مجبوراً دولت‌ ايران هم بايد در آنجا كارگذار و اداره‌مخصوص از براي جواب و سئوال اينها ترتيب نمايد زيرا آن نقطه السّاعه حاكم ‌قابلي ندارد بعدهم اگر باشد از مردمان‌ [ناخوانا] آن‌صفحات خواهدبود و [ناخوانا] پلتيك ‌انگليس يا روس فريب‌ مي‌خورد و همراهي با آنها خواهد كرد همچنانكه حالا حشمه‌الملك همراهي‌است لابد كسي مي‌خواهد كه طرف سوال و جواب اينها واقع‌شود و ازعهده مشكلات و مهملات اين‌دو رقيب برآيد... عرض‌اينكه اگر دولت را منافع منظوراست از‌بعضي امورات امكان‌دارد به پنج‌سال ده‌كرور دخل‌كرد و اگر مملكت به‌كاراست بايد رسيد‌گي از هر فقره بفرمايند والاّ چشم‌اميد دولت به ده‌نفر زارع‌ ترشيز و ايلات‌ بلوچ باشد و هر اداره و مملكتي‌ را به ديگري اجر مرحمت فرمايند يا به فلان تعارف سالانه بفروشند دور نيست به زودي اوضاع ديگرگون شود و اسباب ندامت به رجال دولت ابدآيت فراهم‌‌آيد.

علاج‌واقعه قبل ‌از وقوع بايدكرد هركس صندوقي پُر از[امپريال]يا[ناخوانا] انگليسي مي‌كند ملك‌دولت و سرّدولت و سرحدّ ‌دولت با ناموس و آيين‌حقيقي و غيرت‌ملّت را مي‌فروشند. اگرسوال بفرمايند كه دخل هر كس‌ را با رفتار هر امير و صاحب‌منصبي را بدون ‌ملاحظه عرض‌نمايد آن وقت دور نيست رجال‌دولت ابدآيت ايران به صرافت و [ناخوانا] مُلك‌داري و ملّت‌داري برآيند عدم‌غيرت روس و انگليس‌است كه ازترس خلاف‌معاهده اقدام به‌كاري‌ نمي‌كنند والاّ مانعي‌ در هيچ‌باب ندارند و براهالي‌خراسان يا صاحب‌منصبان ملكي و نظامي رو نمي‌دهند اگرنه تمام‌ مردم از تبعيت ‌ايران خارج‌مي‌شوند و تحت‌ حكم‌خارجه مي‌شوند»...

چگونگي انحراف آب‌هيرمند در افغانستان

درهمين‌راستا، رضا رييس‌طوسي دركتاب«زوال ‌نظام‌‌اجتماعي و فروپاشي ‌دولت‌‌قاجار»، درصفحه‌هاي۲۷تا۲۹، به «طرح‌ اشغال‌‌‌سيستان» و حوادث و رويدادهاي‌ آنكه حكايت ‌از گذر دوسال پس‌ از هشدار كارگذاري‌خراسان به دربار مظفرالدين‌شاه مي‌كند، پرداخته است. اكنون دراين‌بخش پاياني از گزارش پژوهش اسنادي روزنامه‌نگاري‌ديپلماسي به پاسخ سوالي كه در اشاره طرح كرديم، دست‌ ‌مي‌يابيم كه عامل‌‌‌اوليه و كليدي خشكسالي سيستان‌و‌بلوچستان كه نتيجه ‌آن فقر بلندمدت مردم شريف اين‌ منطقه شده، طبق اسناد آرشيوي بريتانيا و ايران و پس‌از گذر ۱۲۲ سال چيست؟

بخش‌هايي ‌ازمتن اين‌كتاب به‌شرح زيراست:

«وزارت‌جنگ درلندن كه همان‌نظر دهلي‌نو را داشت، درسال ۱۲۸۱/۱۹۰۲ (۱۳۱۹ .ق) اصراركرد اين‌منطقه نبايد به دست روس‌ها بيفتد تا آنها بتوانند با استفاده‌ ازآن پايگاه‌نظامي‌‌استراتژيك براي عمليات عليه قندهار و بلوچستان ايجادكنند. اين وزارت همچنين توصيه‌كرد كه راه‌آهن هند ازكويته به نوشكي و از‌آنجا به‌سيستان نيز كشيده‌شود. درآبان‌۱۲۸۱ (۱۳۱۹ .ق) دركنفرانسي ‌مشترك ميان وزارت‌جنگ و وزارت‌خارجه تصميم گرفته‌شد كه اگر جنگي بين ايران و روسيه با پشتيباني فرانسه دربگيرد، يا شورش‌هاي‌ داخلي ايران موجب تصرف قسمت‌هايي ‌از شمال‌ ايران توسط روس‌ها شود، بريتانيا بايد نيروي ‌لازم براي اشغال‌سيستان را آماده داشته‌باشد و هم‌زمان بندرعباس، قشم، هنگام و بندرهرمز را نيز اشغال‌كند.»

در ادامه او درخصوص «انحراف آب‌هيرمند و اعزام كميسيون بزرگ سلطنتي به سيستان» نوشته است:

«دربهار آن‌سال (۱۲۸۱) (۱۳۱۹ .ق- ۱۹۰۲ .م)، افغان‌ها سدي را درسيستان خراب‌كرده و آب هيرمند را به‌سمت افغانستان منحرف‌ ساخته و دهانه جريان‌‌‌آب‌ را به‌ سيستان ‌ايران مسدودكرده‌بودند. به‌اين‌ترتيب، دهقانان‌‌‌ ايراني ‌منطقه گرفتار مشكلاتي‌بسيار شده‌بودند. علت چنين ‌اقدامي علايق استراتژيك‌ هند ‌بريتانيا به‌سيستان و تصميمات‌مشترك وزارت‌ جنگ و وزارت‌خارجه ‌بريتانيا درمورد سيستان بود، زيرا بعيدبود افغان‌ها بدون ‌توصيه و حمايت ‌‌بريتانيا بتوانند دست به‌تخريب سد بزنند. دولت‌ايران باتوجه به پيمان ‌پاريس مجبور بود اختلاف پيش‌آمده را مجددا به دولت ‌بريتانيا ارجاع‌ دهد. درنتيجه ازآن ‌دولت خواست براي حل اين‌مساله به اقدام ‌عاجلي دست‌بزند. لردجرج هاميلتون، وزيرخارجه‌هند، پيشنهادكرد كه به افسران‌بريتانيايي اجازه ‌داده ‌شود بلافاصله از منطقه ديداركنند و خسارت مورد ادعاي ايران را بررسي‌نمايند. لردكرزن، نايب‌السلطنه هند بين سال‌هاي ۱۸۹۸-۱۹۰۵ (۱۳۱۵-۱۳۲۲ .ق) ميلادي، پيشنهادكرد براي حل‌منازعات بين دولت‌ايران و افغانستان درباره مرز سيستان به‌سرگرد آرتورهنري مك‌ماهون ماموريت‌ داده‌شود. روس‌ها بلافاصله اعتراض‌شان‌‌‌ را به‌ اعزام‌‌هيات‌ ‌انگليسي اعلام‌‌كردند. نووا‌‌ ورميا، روزنامه‌‌ نيمه‌رسمي‌ روسيه، در مخالفت با‌ اين‌ پيشنهاد نوشت سيستان به‌علت موقعيت‌ ‌استراتژيك و حاصلخيزطبيعي خود پيش‌از‌ هرات «كليدهندوستان» است، و افزود كه اگر اين‌كليد «در دست روسيه باشد پيشروي به‌هند ساده‌مي‌شود و اگر در دست انگليس باشد تمام‌عمليات ما با مشكلات قابل‌ملاحظه‌اي روبرو خواهدشد». نيز نوشت سرگرد مك‌ماهون چه به عنوان نماينده ‌‌منافع‌ دولت‌افغانستان عمل‌كند و چه به عنوان حكم، روس‌ها نمي‌توانند فقط تماشاگر اين‌ جريان باشند. انگليسي‌ها آب‌سيستان را چنان تقسيم‌ خواهندكرد كه در پايان‌كار تمام جريان‌جنوبي رودخانه در دست خودشان بماند. متعاقب آن ولاسف، وزيرمختار روسيه در تهران، به دولت‌ ايران فشارآورد تا جلوي ورود هيات‌ اعزامي ‌انگليس را به‌سيستان بگيرد.

نويسنده، پژوهشگر و روزنامه‌نگارديپلماسي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون