مسلمانان در برخورد با ديگري
محمود فاضلي
كتاب «مسلمانان در برخورد با ديگري، چهارده جستار در دينشناسي و شناخت فرقهها» نوشته خانم ليلا هوشنگي، عضو هيات علمي دانشگاه الزهرا در چهارده فصل و در 242 صفحه از سوي انتشارات كوير منتشر شد. كتاب، منتخبي از برخي پژوهشهايي است كه نويسنده طي بيش از دو دهه تحقيق و آموزش در حوزه مطالعات اديان به انجام رسانده است. در اين سالها، علايق و دغدغههايش عمدتا پيرامون سير شكلگيري و تطور مفاهيم در سنتهاي ديني مختلف بهويژه اديان ابراهيمي، با روش مطالعات مقايسهاي بوده است. شناخت مفاهيم بنيادي و تحول تاريخي آنها همواره از جمله موضوعات جذاب و مهم پژوهشي به شمار ميآيد. دورههاي مختلف فكري و تفاسير متفاوتي كه از مفاهيم و اصطلاحات حوزههاي گوناگون طي زمان عرضه شده، آينده تكاپوهاي فكري و جستوجوي بيوقفه انسانها براي يافتن حقيقت است و روشن است كه واكاوي تصاوير اين آينه تا چه حد ميتواند مهم باشد.
كتاب در بردارنده مقالاتي ناظر به ملل و نحلنويسي و مطالعات اديبان بر پايه روش و دغدغه مذكور است كه نويسنده اميدوار است خالي از طرح ديدگاههايي حتيالمقدور راهگشا براي مطالعات تخصصي بعدي نباشد. در سه مقاله نخست به بررسي محتوايي سه كتاب مهم از فرهنگ ايران در حوزه شناخت اديان و فرقهشناسي پرداخته است. اين كتابها به جهت ارايه تصوير و تصور از «ديگري» از سوي محققان و دانشمندان مسلمان حايز اهميت است و در ميان آنها اثر ابوريحان بيروني به صورت منحصربهفرد جايگاهي ويژه دارد.
نويسنده «بيان الاديان» و «تبصره العلوم» را در حوزه ملل و نحلنويسي به اين دليل برگزيده كه به زبان فارسي نگاشته شدهاند، برخلاف اغلب اين آثار اين حوزه كه به زبان عربي است. از اين رو علاوه بر محتواي فرقهشناختي، توجه به اين دو اثر براي شناخت بيشتر تاريخ نثرنويسي نيز ميتواند سودمند باشد.
نويسنده در سه مقاله بعدي به بررسي «تلمود» پرداخته كه پس از عهد عتيق مهمترين متن مقدس يهوديان است و جايگاهي هويتبخش نزد قوم يهود دارد. نخست درباره بخشهاي مختلف اين مجموعه و سير تكوين تلمود مطالبي ذكر شده است. سپس نظر به اهميت تلمود در سنت اسلامي، به تفصيل به نحوه آشنايي مسلمانان با اين مجموعه و نيز تاثير آن بر سنت اسلامي از جنبههاي مختلف پرداخته است. در تكميل همين مباحث مقاله «ابن حزم و آگاهي وي از تلمود» آمده است. اين مقاله نخستينبار در سال 1385 در همايشي در مراكش به زبان عربي ارايه شد.
در مقاله بعدي، نويسنده به بررسي آرا و جايگاه متكلم متقدم و برجسته، «بشربن معتمر» پرداخته است كه انديشههايش بخشي از تاريخ مواجهه مسلمانان با رويكردهاي عقلگرايانه است. در ادامه پي گرفتن مفاهيم ديني و سير تطول تاريخي آنها، در مقاله «خاتميت» به واكاوي مولفههاي ناظر به خاتميت در سنتهاي ديني يهودي، مسيحي و مانوي پرداخته است. مقايسه مشابهتها و تفاوتها در اين زمينه براي دريافت تصويري كلي از تاريخ انديشه نجاتشناسي ميتواند مفيد باشد.
در مقاله بعدي درباره زمينه يكتاپرستي در شبه جزيره عربستان؛ با توجه به شرايط سياسي و اجتماعي و فرهنگي منطقه و حكومتهاي مهم در شمال و جنوب آن، به بررسي نقش و جايگاه تاريخي مسيحيان سرياني پرداخته شده كه در مطالعات كنوني براي فهم زمينههاي ظهور اسلام بسيار موثر شمرده ميشوند.
در مقالات آخر، نويسنده به دوره معاصر نظر داشته است. شايد بتوان گفت در اين مقالات مفهوم «ديگري» به صورتي برجستهتر قابل شناسايي است. مفهوم «ديگر» و «ديگري» در پژوهشهاي فلسفي و دينشناختي از زواياي گوناگوني پيگيري ميشود و دستمايه ايدهپردازي براي تحقيقات نوين بعدي به شمار ميآيد. مساله اين كتاب مباحث نظري راجع به موضوع نيست، بلكه بيشتر واقعيات عملي و تاريخي مورد توجه بوده است. وجه اشتراك مقالات پيش رو عمدتا شناخت مسلمان از اديان «ديگر» و شيوه برخوردشان با «ديگري» در حوزه معتقدات ديني در دورههاي متفاوت تاريخ است.
مقاله پاياني كتاب هم راهنمايي كتابشناختي است براي پژوهش در مسيحيت كه متناسب با رويكرد مقالات اين كتاب در آن منابع راجع به مسيحيت در فرهنگ و سنت اسلامي نيز گنجانده شده است. اين جستارها طي حدود دو دهه اخير در نشريات و مجلات گوناگون داخلي منتشر شده است. البته براي انتشار در اين كتاب مقالات متناسب با اين مجموعه گاه روزآمد و اصلاح يا با افزودههايي همراه شده و از اين جهت الزاما همگي مقالات همانند چاپ نخست آنها نبوده است.