درباره غيبت هنرمندان شناخته شده
سينما و جاي خالي بعضي بازيگران
تينا جلالي
چند روز پيش كه عكس جديدي از ترانه عليدوستي در فضاي مجازي منتشر شد لحظاتي به صفحه مونيتور به تصوير خيره شدم. با خودم گفتم چقدر جاي ترانه اين روزها در سينما و فيلمها و سريالها خالي است. به لحظات بازياش در سريال شهرزاد، فروشنده، درباره الي و... فكر كردم كه چه لحظههاي خوبي از او در ذهن جاي گرفته. به ياد باران كوثري افتادم كه فيلم سه سال قبل او «سه جلد» اين روزها بر پرده سينماهاست و او اجازه تماشاي فيلم با مخاطبان را ندارد، بعد هانيه توجهم جلب شد، مدتهاست كه خبري و عكسي از هانيه توسلی در فيلمها و سريالها منتشر نميشود و آخرين خبر از او كه وكيلش اعلام كرده بود ممنوع الكار است .همين طور پانتهآ بهرام كه چند روز پيش خبري از او منتشر شد كه به دليل منع فعاليت در ايران، نمايشش در دوبي به روي صحنه ميرود. يا هنگامه قاضياني اين روزها چه ميكند؟ فاطمه معتمدآريا كجاست؟ افسانه بايگان و كتايون رياحي چه ميكنند؟ و... بازيگراني كه در بخشي از مهمترين فيلمهاي سينماي ايران حضور داشتند و لحظات خاطرهانگيزي براي ما ثبت كردند (زيرپوست شهر، گيلانه، روسري آبي، به همين سادگي، چهارشنبهسوري، من ترانه پانزده سال دارم، شهرزيبا، شبهاي روشن، شام آخر و...)، حالا ظرف دو سال گذشته سينما و فيلمها و شبكه نمايش خانگي كاملا از حضورشان خالي شده، چرا؟ به چه گناهي؟ به چه جرمي؟
هنرمنداني كه با حضورشان در آثار، به زيبايي به نقشها هويت ميبخشيدند و شخصيتها را مال خود كردند و اصلا به واسطه نقشآفرينيهاي آنها، فيلمها در مجامع بينالمللي ميدرخشيدند و ديده ميشدند. هنرمنداني كه تنها نامشان، كنجكاوي نسبت به فيلمها و قصههاي آن را بالا ميبرد، طوري كه حتما مخاطبان و علاقهمندان سينما در اكران عمومي يا جشنواره به تماشاي آن فيلم مينشستند. با اين پيشفرض كه حتما قصه فيلم مربوطه گيرا بوده يا نكته شاخصي داشته كه اين بازيگران در آن فيلمها حضور پيدا كردهاند.
اما حالا جمعي از مهمترين بازيگران سينما را در فيلمها نداريم يا آنها را از فيلمها حذف كردهاند، يا اتفاقات 1401 باعث شد آنهايي كه ممنوعالكار هم نيستند از حضور در بعضي فيلمها كنارهگيري كنند اما به جايش تا دلتان بخواهد بازيگران كمتر شناخته شده يا ناشناخته و تازهكار در فيلمها بازي دارند. شكي نيست سينماي ايران نياز جدي به نيروهاي تازه نفس و خلاق و جوان و خوش قريحه دارد اما بر اساس چه ساز و كاري؟ با چه برنامهريزي؟ بهرغم اينكه در جهان هم به جوانان ناشناس، نقشهاي اصلي و كليدي فيلمها و سريالها سپرده ميشود اما اين مورد از قاعده و قانون پيروي ميكند و به ندرت پيش ميآيد كه نقش اصلي فيلم را به راحتي به بازيگران تازهكار، جوان، ناشناخته يا بدون توانايي يا درجه دو بسپرند. آنچه در چند وقت اخير در سينماي ايران ميبينيم موجي از بازيگران و كارگردان ناشناسي است كه ناشناس بودن عوامل فيلم يك سوي ماجراست؛ نابلدي و بيكيفيتي كار است كه پرسش برانگيز ميشود و اين سوال را به وجود ميآورد كه بر اساس چه قاعده و برنامهاي اينچنين سرمايههاي فيلم را بر باد ميدهند. در يكي، دو سال اخير چند فيلم از حضور بازيگران جديد در يادمان مانده؟ و در آينده ميماند و پرسش اساسيتر اينكه آيا اصلا فيلمهاي كارگردانهای جديد در سينماي ايران ماندگار ميشود؟
البته كه ترانه يا بازيگران چهره ديگر همه نقشهاي كارنامهشان درخشان و درجه يك نبوده چرا كه فراز و فرود نقش لازمه كارنامه يك بازيگر است. اما به هر حال آنها چهرههاي شناخته شده عرصه سينما و هنر هستند كه يكشبه ستاره نشدند، بلكه با سالها حضور و فعاليت شبانهروزي براي سينماي ايران و هم براي خودشان اعتبار به دست آوردهاند. به نظر ميرسد فيلمهاي يكي، دو سال اخير سينماي ايران ملاك خوبي براي ارزيابي است كه ببينیم چرا فيلمسازان سينماي ايران اصرار زيادي بر حضور بعضي چهرهها در فيلمهايشان داشته و دارند؟
البته اين نكته را هم بايد گفت كه در دولت چهاردهم اصل بر دوستي و رفع مشكلات هنرمندان است و اتفاقا همين چند روز پيش بود كه وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي از حل مساله برخي هنرمندان كه ممنوعالفعاليت بودند، خبر داد و اين قول داده شده كه مشكلات ممنوعالكاري هنرمندان حل شود اما چگونگي حضور دوباره بسياري از آنها در فيلمها همچنان مشخص نيست و جاي خالي بسياري از آنها در سينما حس ميشود.