نگاهي به فيلم «زودپز»
به كارگرداني رامبد جوان
چند كليپ خندهدار
فرزانه متين
بازي با دوران ترسناكي كه ما در دهه شصت و اوج جنگ ايران و عراق همگي تجربه كردهايم و حالا بايد در قالب يك تصوير كمدي بر سر در سينما ببينيم به نظر شما اگر جنايت نيست، پس چيست؟
فيلم سينمايي زودپز كه از ۱۷ مهرماه سال جاري به كارگرداني رامبد جوان اكران شد از همان پوسترش نشان از آن ميداد كه ما دوباره با فيلمي طنز در دوران شصت روبهرو هستيم كه آمار فروش را در سينما جابهجا ميكند.همان مسيري كه نهنگ عنبر۱و۲، هزارپا و فسيل پيش رفتند و جوان براي اينكه عقب نماند همان راه را در پيش گرفت، اما كارگردان با خود فكر كرد اگر يك زوج هنري جديد را رو كند، ديگر كسي به آن خرده نميگيرد و اين زوج هنري شامل محسن تنابنده و نويد محمدزاده بود، زوجهاي كمدي كه يكي از يكي در آثار طنز احمقترند. ما تنابنده را در ۶ فصل از سريال تلويزيوني پايتخت با كاراكتر نقي معمولي با لهجه شيرين مازني ديده بوديم، اما جوان ميخواست ريسك كند و از اين رو دست روي يكي از بازيگراني كه در جديترين آثار اجتماعي بازي ميكرد، گذاشت و حالا كنار هم قرار گرفتن اين دو در كنار هم نويد از فروش بالاي فيلم ميداد و همين مساله او را راضي نگه ميداشت. زودپز با توجه به روند سريع داستان در همان ۲۰ دقيقه اول زود پخته شد و بعد از آن مخاطب با روند كند داستان همراه شد.زودپز ديگر چيزي در چنته نداشت كه نشان تماشاگرش دهد مگر طراحي لباس دوران دهه شصت، رقص و يكسري اراجيفي كه براي خنداندن مردم به آن نياز داشت. سيروس با بازي محسن تنابنده و شاهين با بازي نويد محمدزاده دو باجناقي هستند كه با ورود به مخفيگاه محل كار پدر زنشان به نام قدرت متوجه احتكار برنج و روغن ميشوند.در همين حين قدرت كه در زودپز آبگوشت بار گذاشته بود با گلاويز شدنش با سيروس، زودپز ميتركد و قدرت بر اثر ضربه ميميرد، سيروس و شاهين تصميم ميگيرند تا از مرگ قدرت سوءاستفاده كنند و در جريان موشكباران تهران او را شهيد جا بزنند.سرانجام موفق ميشوند، اما از آنجا كه سرنخهايي از خود به جاي گذاشتهاند، نقشهشان لو رفته و در دادگاه متهم ميشوند.
فيلمي كه با بودجه ۷۵ ميلياردي ساخته شده با شوخيهاي دوپهلو جنسيتي و رفتارهاي نابهنجار اين زوج كه در نقش باجناق هستند و كمدي رويداد، توانست در ۱۱۰ دقيقه، ۵ الي ۱۰ دقيقه باعث خنده بينندگان شود. فيلم سرشار از تناقض است از يكسو اين دو نفر به دنبال مناطق موشكباران هستند، اما با موشكباران يك بيمارستان و پيدا كردن هيجانانگيز نوزادهاي شاهين، باعث ناراحتي و يادآوري روزهاي سخت ميشود و از سوي ديگر با ساير مناطقي كه موشك خوردهاند، خوشحال ميشوند كه ميتوانند جنازه را در آنجا رها كنند.قدرت كه سه روز بر دوش اين دو است نه بوي بدي ميدهد و نه شبيه مردگان است و الي آخر. فيلم انسجام ندارد اينكه سازنده براي خنداندن مخاطبش، فيلم را در اين دهه بسازد هم قديمي شده است و هم حوصله سر بر.نهنگ عنبر در اين دهه پرچمدار بود و با ساخت قسمت دومش، حجت را به اتمام رساند، اما گويا كارگردانان فقط براي فروش بيشتر، دوباره به اين برهه زماني روي ميآورند. همانطور كه در بالا اشاره شد آنچه اين فيلم را متمايز كرده نه داستان، بلكه كنار هم قرار گرفتن زوج تنابنده و محمدزاده است.زوج كمديني كه تا به حال در قاب سينما آن دو را نديده بوديم.هر چند كه فيلم بر دوش محسن تنابنده است و حتي بازياش يك سر و گردن از نويد محمدزاده بالاتر بود، فيلم را به جلو ميكشاند و نويد نقش مكمل را داشت. اگر از اين داستان طولاني و لوس، اين دو ستاره را بيرون بكشيم، زودپز براي ارايه هيچي ندارد حتي يك موقعيت طنز. اين قصه لاغر بيشتر شبيه چند تا ويديو كليپ خندهدار است كه به هم وصل شده است.اگر همين فيلمنامه را در پاريس جنگ جهاني دوم ببرند و به جاي مرگ بر صدام، مرگ بر هيتلر گفته شود آن هنگام است كه ميبينيم زودپز هيچي ندارد، اما اين را بايد لحاظ كنيم در خارج از كشور ما اثري را نميبينيم كه در دهههاي جنگ يك كشور، فيلمهاي كمدي ارايه كنند. آقاي جوان و ساير همكاران لطفا براي ساخت فيلم كمدي، اين دهه را فراموش كنيد .