• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۹ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5911 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۹ آبان

نگاهي به نمايش «مالي سوييني» به نويسندگي براين فري‌يل و كارگرداني مرتضي ميرمنتظمي

شادمانه زيستن ميان بينايي و نابينايي

اين نمايش، اجرايي جسورانه است از متني درخشان كه غياب «بينايي» را به امري بحراني بدل كرده

محمدحسن خدايي

تاريخ بشر كمابيش «بينايي‌محور» بوده و فهم از «بينايي» امري تاريخي و اجتماعي محسوب ‌شده است. همچنان‌كه از نتايج گريزناپذير مدرنيته، يكي هم تفوق «تصوير» بر «كلمه» و اهميت يافتن «بصريت» نسبت به «متنيت» بوده است. توانايي ديدن به انسان مدرن اين امكان را مي‌دهد كه با «مشاهده‌»به فهم دقيق‌تري از جهاني برآيد كه سوداي فتح‌ كردنش را دارد. تسخير مادي جهان، ضرورت دوران سرمايه‌داري است و مفهوم‌‌پردازي‌هاي تازه از مناسبات پيچيده عالم هستي راهگشاي مسير دشوار پيش‌رو. به هر حال انسان در دوران جديد بيش از كلام به بينايي وابسته شده تا شايد راهنماي خروجش از اين سرگشتگي بي‌پايان در قبال امور نامكشوف جهان شود. بنابراين پايان مدرنيته و برآمدن پسامدرنيته را مي‌توان تفوق كامل تصوير بر كلمه دانست و پديدار شدن جامعه نمايش در تمامي سويه‌هاي هستي اجتماعي. به ديگر سخن، رژيم دانايي بيش از پيش بر امر ديدن تكيه مي‌كند تا حواس ديگر بشري به حاشيه رانده شود. عصري نو آغاز شده كه مقهور امر بصري است و لاجرم تنش مابين تصوير و كلمه، امر ديداري را بر امر نوشتاري رجحان بخشيده. 
 نمايشنامه «مالي‌سوييني» براين فري‌يل به درخشاني توانسته غياب «بينايي» را به امري بحراني بدل كرده و به ميانجي زني نابينا كه مالي سوييني نام دارد، پرسش از حد و مرز كنش‌ورزي انسان را از يك منظر تازه مطرح كند. صد البته پاسخ فيصله‌بخشي براي اين قبيل پرسش‌ها وجود ندارد اما حضور شخصيتي كه تحت عمل جراحي چشم قرار گرفته و در دهه پنجم زندگي‌اش، شكلي از تجربه ديدن را از سر گذرانده، واجد بصيرت‌هاي انكار نشدني است در رابطه با نسبت بينايي و نابينايي انسان با جهاني كه در آن زندگي مي‌كند. به عبارت ديگر، مالي سوييني كه از ده‌ماهگي بينايي‌اش را از دست داده و به اجبار با حواس ديگر خود به شناخت جهان مبادرت ورزيده، حال در چهل‌ويك سالگي، اين فرصت را يافته كه بار ديگر بينا شود و جهان را نه فقط از طريق «بو، صدا و لمس» كه به ميانجي چشم‌هايش ادراك كند. مالي سوييني از معدود انسان‌هايي است كه از نابينايي به بينايي رسيده و در اين مسير خارق عادت، پيش‌فرض‌هاي دانش بشري را به چالش كشيده است. البته اين مسير، فراز و فرودي دارد كه نتيجه‌اش پناه‌بردن مالي سوييني به جهاني بينابيني است كه نه آن را بينايي مي‌توان ناميد و نه به تمامي نابينايي. بلكه برساختن يك فضاي ذهني و تخيلي است كه مي‌شود در آن با والديني كه سال‌ها پيش مرده‌اند از نو ملاقات كرد و در باب گذشته و حال و آينده به گفت‌وگو نشست. مالي سوييني در همان بيمارستاني بستري مي‌شود كه مادرش در آن تحت درمان بوده است. جهان برساخته‌‌اش چنان از بينايي و نابينايي فاصله گرفته كه گويي موجب خشنودي است و بي‌شك از دست دادن اين موقعيت تكين، مستوجب ملال و رنجوري. پس مي‌توان گفت اين جغرافياي دست‌نيافتني و مرموز، بهشتي است پر از نعمات زندگي و آسايش ابدي. مالي سوييني به مثابه يك استثنا در اين فضاي بينابيني حضور يافته و شوربختانه بعد از عمل جراحي چشم و توانايي ديدن، به تدريج بار ديگر به تاريكي رانده شده و مهارت‌هاي شناختي دوران نابينايي‌اش را هم از كف مي‌دهد. او بدل به موجودي سرگردان شده كه ناگزير از جامعه فاصله گرفته و مشمول طردشدگي اجتماعي مي‌شود. اما در مقابل اين وضعيت عجيب و دشوار، اين «دكتر رايس» است كه در مقام چشم‌پزشك، با عمل جراحي چشم‌هاي مالي سوييني، بعد از سال‌ها زيست نيهيليستي در روستايي كوچك، بار ديگر زندگي‌اش معنايي تازه مي‌يابد و به شكل استعاري از تاريكي و انزوا خارج مي‌شود. به واقع دكتر رايس بعد از عمل جراحي، از ظلمات زندگي خارج شده و بينايي حقيقي خويش را بازيافته و سويه مثبت زندگي را به تماشا مي‌نشيند. حتي اگر فرجام كار چندان كه بايد درخشان نباشد و هنرنمايي‌اش در قبال چشم‌هاي مالي سوييني، معجزه‌اي كوتاه‌مدت به نظر آيد. براين فري‌يل در مقام نمايشنامه‌نويس، با مهارت و پژوهش فراوان، توانسته از منظر اخلاق پزشكي اين مساله را مطرح كند كه دانش پزشكي تا كجا حق دارد انسان‌هاي بيمار را همچون ابژه‌اي تغييرپذير در نظر گرفته و به فرآيند درمان بسپارد. نمونه مالي سوييني بسيار درس‌آموز است. زني كه با نابينايي‌اش كنار آمده و هويت اجتماعي به نسبت موفقي دارد اما بعد از جراحي چشم‌ها و تجربه شكلي از بينايي، زندگي‌اش چنان دچار گسست مي‌شود كه امكان بازگشت به دوران نابينايي و دلخوشي‌هاي كوچكش ناممكن مي‌شود. 
 حال به اجراي مرتضي ميرمنتظمي از اين نمايشنامه بپردازيم كه اين شب‌ها در تالار وحدت بر صحنه است و پذيراي تماشاگران متمول اين روزهاي تئاتر پايتخت. اين اجرا همچون اجراي سال 1397 سالن اصلي تئاتر شهر، بازتوليد محسوب شده و اين‌بار بازيگري چون علي سرابي، جايگزين امير آقايي در نقش دكتر رايس شده و به خوبي توانسته بازنمايي يك شخصيت بي‌تفاوت و درمانده را به انجام برساند. لباسي كه علي سرابي بر تن دارد، ژست‌ها و مكث‌هايش در خدمت اجرا بوده و روستانشيني اين روزهاي جناب چشم‌پزشك را بازتاب مي‌دهد. مرتضي ميرمنتظمي در مقام كارگردان، از ايستايي اتمسفر اجراهاي پيشين عدول كرده و تلاش دارد با گسترش فضا، تمامي صحنه تالار وحدت را به كار گيرد. هر سه شخصيت نمايش، يعني مالي سوييني با بازي الهام كردا، فرانك سوييني با نقش‌آفريني صابر ابر و دكتر رايس با حضور علي سرابي، به تناوب و ضرورت، در طول و عرض صحنه حركت مي‌كنند و تركيبي از ايستايي و كنش‌ورزي را به نمايش مي‌گذارند. اشيايي چون توپ‌هاي سياه كه ناگهان از سقف به پايين پرتاب‌شده و در دل تماشاگران هراس ايجاد مي‌كند تا آن نورهاي كوركننده‌اي كه به هنگام اولين مواجهه مالي سوييني با محيط اطراف به چشم‌هاي تماشاگران تابيده مي‌شود تا آن گل‌هاي نموفياي سفيدرنگ عظيم كه به شكل سوررئاليستي بر صحنه رويت‌پذير شده و نسبت مالي سوييني با گذشته خانوادگي را عيان مي‌كند تا آن نهنگ غول‌پيكري كه قطعات بدني‌اش يادآور حضور مادر است، به فضاسازي اين اجرا ياري رسانده و صحنه را تماشايي مي‌كند. فضامندي در اين اجرا، كمابيش در مخالفت با ايده‌هاي نمايشنامه‌نويسي چون براين فري‌يل بوده و از جهتي عليه كلام‌محوري متن نمايشنامه است. رويكردي كه به لحاظ بصري تماشاگران را به وجد مي‌آورد و از طريق گسترش فضاي هر كدام از شخصيت‌ها، في‌المثل دوري و نزديكي را رويت‌پذير مي‌كند. 
 الهام كردا مثل قبل خوب و مسلط ظاهر شده و توانايي خودش را در باورپذير كردن حضور تنانه زني چون مالي سوييني را بار ديگر به اثبات مي‌رساند. او در لحظاتي از اجرا از صحنه پايين آمده و نزديك رديف اول تالار وحدت مي‌شود و تلاش مي‌كند تعاملي انساني برقرار كند مابين يك زن نابينا با تماشاگراني كه با نگاه خيره به تماشايش نشسته‌اند. صابر ابر حضوري صميمي و شوخ‌طبعانه دارد. تركيبي از ساده‌لوحي و شيطنت مردي كه در زندگي حرفه‌اي بحران دستاورد داشته است و ازدواج با مالي سوييني نوعي موفقيت براي او محسوب مي‌شده است. البته گاهي جنس بازي‌ صابر ابر يادآور نمايش «امشب به صرف بورش و خون» مي‌شود كه مدتي پيش در سالن بلك‌باكس پرديس تئاتر و موسيقي باغ كتاب به اجرا درآمد و قرار است از آخر آذرماه بار ديگر بر صحنه آيد. 
 در نهايت مي‌توان گفت مرتضي ميرمنتظمي در مسيري كه براي به صحنه بردن مالي سوييني انتخاب كرده، نسبت به گذشته، ريسك‌پذيرتر و تجربي‌تر شده است. جسارت او را بايد ستود و اين تغييرات را به فال نيك گرفت. اما از طرف ديگر مي‌توان اين انتظار را داشت كه متن نمايشنامه بدون حذفيات بر صحنه آيد و زمان طولاني اجرا، موجب عقب‌نشيني گروه اجرايي نشود. براين فري‌يل متن درخشاني نوشته كه ‌اي كاش به‌طور كامل بر صحنه آيد و هيچگاه به دليل شرايط سالن، تلخيص نشود. سرگذشت تراژيك و تماشايي مالي سوييني حيف است كه بنابر دلايل غيرتئاتري ابتر روايت شود.

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون