آزيتا صالحي٭٭
سيدمحمدعلي سيدحنايي٭
امروزه ديپلماسي عمومي مكمل ديپلماسي رسمي است، به گونهاي كه تحت تاثير فناوريهاي نوين اطلاعاتي و ارتباطاتي به ابزار مهمي در تحقق اهداف سياست خارجي كشورها تبديل شده است. كشورهاي بسياري مانند ايالاتمتحده امريكا، كرهجنوبي و قطر با بهرهگيري از ديپلماسي عمومي جايگاه بينالمللي خود را در جهان بهبود بخشيدهاند. بالطبع جمهوري اسلامي ايران نيز با توجه به ظرفيتهاي بالقوه فرهنگي، مذهبي و سياسي ميتواند از اين ابزار در تحقق اصول و اهداف خود در عرصه بينالمللي استفاده كند. با اين حال ايران در راستاي بهرهگيري از اين ظرفيتها با چالشهاي بسياري نيز مواجه است كه بايد براي رفع آنها تلاش كند.
ديپلماسي عمومي شامل برنامهريزي راهبردي و اجراي برنامههاي آموزشي، فرهنگي و ارتباطي توسط يك دولت براي تاثيرگذاري بر افكار عمومي كشور ديگري است تا فشار افكار عمومي رهبران سياسي كشور دوم را به سمت تصميمگيري به نفع اهداف سياست خارجي كشور اول سوق دهد. به عبارت ديگر ديپلماسي عمومي مجموعهاي از اقدامات براي برقراري ارتباط و ايجاد تعامل با جوامع مختلف است تا از اين طريق با كشورهاي ديگر روابط بلندمدت ايجاد شود. اساس روابط در ديپلماسي عمومي به ارزشهاي فرهنگي و اصول سياسي حاكم بر كشورها مرتبط است. درنهايت هدف اصلي اجراي ديپلماسي عمومي تامين منافع ملي و افزايش قدرت نرم كشور است.
ديپلماسي عمومي نقش حياتي در شكلدهي به تصوير و تاثير يك كشور در صحنه جهاني دارد. ايران يك كشور داراي تاريخ، فرهنگ، تمدن كهن و غني از پتانسيلهاي لازم براي برقراري روابط با ساير كشورهاست. لذا يك ديپلماسي عمومي موثر ميتواند ابزار قدرتمندي براي افزايش جايگاه بينالمللي آن باشد. اين يادداشت در پي آن است تا وضعيت موجود ديپلماسي عمومي ايران را تجزيه و تحليل كرده و استراتژيهايي براي بهرهبرداري از پتانسيل آن براي تبديل شدن به يك كشور پويا در اين زمينه ارايه كند. در اين راستا ابتدا به كشورهاي پيشرو در ديپلماسي عمومي پرداخته و سپس معيارهاي سنجش در ديپلماسي عمومي و فرصتها و چالشهاي آن مورد بررسي قرار ميدهيم و در پايان نيز راهكارهايي براي برداشتن موانع اجراي ديپلماسي عمومي ارايه ميشود.
كشورهاي پيشرو در ديپلماسي عمومي
برخي از كشورهاي پيشرو در ديپلماسي عمومي عبارتند از:
امريكا: ايالات متحده امريكا سابقه طولاني در ديپلماسي عمومي دارد و براي پيشبرد اهداف خود از ابزارهايي مانند طرح فولبرايت، تبادلات علمي، فرهنگي و توسعه تكنولوژي استفاده ميكند؛
انگلستان: انگلستان كه از طريق شبكه BBC، برنامههاي آموزشي و تاكيد بر زبان انگليسي سعي در ترويج فرهنگ خود دارد و ديپلماسي عمومي خود را در جهان برجسته كرده است؛
آلمان: آلمان بر ديپلماسي فرهنگي با تكيه بر زبان آلماني، تبادلات آموزشي به ويژه در سطح آكادميك و همكاريهاي بينالمللي تاكيد دارد؛
كرهجنوبي: صدور فرهنگ از طريق تكنولوژي و سريالهاي كرهاي دو ابزار قدرتمند كرهجنوبي در بحث ديپلماسي عمومي است كه اخيرا صنعت موسيقي نيز با سرمايهگذاري و تبليغات گسترده و حرفهاي به آن افزوده شده است؛
ژاپن: ژاپن از فرهنگ سنتي خود، ابتكارات تكنولوژيك و تبادلات بينالمللي براي استحكام مناسبات خود با ساير كشورها استفاده ميكند؛
قطر: قطر بازيگر كليدي و يكي از 10 كشور پيشرو در ديپلماسي عمومي است كه از طريق شبكه الجزيره، تبادلات فرهنگي و ديپلماسي ورزشي توانسته است نفوذ خود در منطقه و جهان را افزايش دهد. نقش رسانه اين كشور در تحولات اخير غزه بسيار برجسته بود تا جايي كه شبكه الجزيره تقريبا مرجعيت رسانهاي اين جنگ را به خود اختصاص داده است.
معيارهاي سنجش در ديپلماسي عمومي
معيارهاي مختلفي براي سنجش وضعيت ديپلماسي عمومي كشورها وجود دارد كه از آن جمله ميتوان به برخي از موارد زير اشاره كرد:
تاريخ، تمدن و داشتن سابقه طولاني در ديپلماسي و استفاده از ابزارهاي مختلف براي افزايش منافع ملي؛
نفوذ و دسترسي و اينكه تا چه ميزان يك كشور توانسته است بر دريافت و برداشت جامعه جهاني تاثيرگذار باشد؛
منابع و زيرساخت كه با ميزان سرمايهگذاري كشورها در سازمانهاي فرهنگي و آموزشي مرتبط است؛
خلاقيت و سازگارسازي كه با ايجاد تغييرات در ديپلماسي عمومي براساس پوياييهاي جهان، استفاده از سكوهاي ديجيتال، رسانههاي اجتماعي و فناوريهاي جديد براي ارتباط با مخاطبان مختلف مرتبط است؛
قدرت نرم و نفوذ از طريق كار كردن روي فرهنگ، زبان، آموزش و اصول و ارزشها.
بر اساس معيارهاي ارايه شده ميتوان وضعيت ديپلماسي عمومي ايران را بررسي، چالشها و فرصتهاي آن را مشخص كرد و براي بهبود وضعيت آن پيشنهاداتي را ارايه نمود.
فرصتهاي ديپلماسي ايران
ايران كشوري با قابليتها و پتانسيل بالا براي داشتن يك ديپلماسي عمومي فعال در جهان است. ازجمله فرصتهاي آن ميتوان به داشتن تاريخ و تمدني كهن، فرهنگي پويا، ادبيات و هنر غني، پيشرفتهاي تكنولوژيك، يافتههاي پزشكي، جمعيت بزرگ و جامعهاي جوان و تحصيلكرده و دين اسلام و مذهب تشيع اشاره كرد. عناصر فرهنگي كه ايران ميتواند از طريق آنها در عرصه بينالمللي اعمال نفوذ كند عبارتند از: تاريخ و تمدن كهن ايراني، زبان فارسي، جاذبههاي فرهنگي و گردشگري، جشنهاي باستاني مانند نوروز، ظرفيتهاي علمي دانشگاهي نظير مبادله استاد و دانشجو، مشاهير علمي و ادبي، ارزشها و اشتراكات ديني و مذهبي و ... ابزار اصلي ايران براي اجراي ديپلماسي عمومي خود در كشورهاي منطقه و مسلمان به ويژه حوزه ايران فرهنگي است.
چالشهايي بر سر راه ديپلماسي عمومي ايران:
چالشهاي موجود را ميتوان به دو بخش ملي و بينالمللي تقسيم كرد.
نقاط ضعف داخلي ديپلماسي عمومي ايران
ارتباط ناكارآمد: ايران نتوانسته است ارتباطات شفاف و سالمي با جوامع بينالمللي ايجاد كند كه نتيجه اين امر، برداشت نادرستي از واقعيت موجود ايران و موجي از ايران هراسي در جامعه جهاني است؛
كنترل ناكارآمد بر رسانهها: نتيجه عدم كنترل درست بر رسانهها انتشار اخبار منفي و تحريف شده در مورد كشور است؛
فقدان استراتژيهاي كلان رسانهاي: ايران در توجه به روابط رسانهاي، تقويت روابط اجتماعي، مديريت بحران و مديريت رويدادها كه از مولفههاي اصلي ايجاد روابط عمومي هستند چندان كارآمد نيست. ضعف در استراتژيهاي كلان رسانهاي مانع از رساندن پيام اصلي كشور به جامعه جهاني است؛
نهادهاي موازي و نقص در هماهنگي و سياستگذاري واحد: يكي از مشكلات اصلي حوزه ديپلماسي عمومي ايران مشخص نبودن مجري اصلي ديپلماسي عمومي است . همزمان وزارت امور خارجه، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي و شبكههاي خارجي صداوسيما مجريان اين حوزه هستند. به علاوه برخي از اين سازمانها مستقل از وزارت امور خارجه، به عنوان مرجع مسائل مختلف در خارج از كشور عمل ميكنند كه موجب عدم هماهنگي و سياستگذاري واحد در اين عرصه شده است.
چالشهاي بينالمللي ديپلماسي عمومي ايران
تحريمها امريكا و غرب عليه ايران: تحريمهاي اعمالي از سوي امريكا و غرب بزرگترين چالش ايران است؛ زيرا اين تحريمها مانع از ارتباط كشور با ساير كشورهاي جهان شده و به نوعي راه تنفس تمام حوزهها، صنايع و سازمانهاي دولتي و غيردولتي و جامعه آكادميك را بسته است. اين تحريمها بر توانايي ايران براي مشاركت در سازمانها و ارتباط با جوامع بينالمللي تاثير منفي داشته است؛
رقابتها و مناقشات منطقهاي: چالش ديگر به رقابتها و مناقشات منطقهاي و بينالمللي برميگردد كه اين مساله بيشتر ناشي از موقعيت ژئواستراتژيك ايران است؛
نگرشها و تبليغات منفي در رسانههاي غرب عليه ايران: چالش مهم ديگري كه ايران با آن مواجه است، نگرشها و تبليغات منفي در رسانههاي غرب عليه اين كشور است. به دليل اين تبليغات بسياري از كشورها تمايلي به ارتباط با ايران ندارند كه اين خود مانع تامين اهداف ديپلماسي عمومي است.
ارايه توصيههاي سياستي به منظور برداشتن موانع اجراي ديپلماسي عمومي
با توجه به مسائل ذكر شده، دولتمردان ايراني ميتوانند براي برداشتن موانع اجراي ديپلماسي عمومي هم در داخل و هم در سطح منطقه و بينالمللي اقداماتي را انجام دهند كه برخي از آنها عبارتند از:
بهرهبرداري از ديپلماسي فرهنگي: ايران بايد از داشتههاي فرهنگي خود استفاده كند و با ترويج تبادلات فرهنگي، برگزاري نمايشگاههاي هنر و جشنوارههاي فرهنگي، غناي فرهنگي خود را به جهان نشان داده تا از اين طريق بتواند درك متقابلي بين خود با ساير كشورها ايجاد كند؛
مشاركت با رسانههاي بينالمللي خصوصي و استفاده از ظرفيت اينفلوئنسرهاي خارجي: ايران به صورت غير مستقيم بايد همكاري مستمري با رسانههاي بينالمللي خصوصي و بدون موضع داشته باشد تا بتواند تحولات، برنامههاي سياست خارجي و دستاوردهاي جامعه را به نحوي كه در راستاي منافع ملي كشور باشد ارايه دهد؛ همچنين استفاده از ظرفيت اينفلوئنسرهاي پرمخاطب خارجي كه اين روزها به دليل توسعه شبكههاي اجتماعي بعضا مخاطب بيشتر و تاثير عميقتر و موثرتري نسبت به رسانههاي سنتي دارند بسيار ميتواند مفيد واقع شود.
ديپلماسي علمي و فناوري: ايران جامعهاي تحصيلكرده و پويا دارد كه با وجود تحريمها از پتانسيل علمي بالا و تسلط به علم روز دنيا برخوردار است. پيشرفتهاي علمي و فناوري ايران ميتواند به عنوان يك ابزار براي ساخت شركتهاي بينالمللي و ايجاد زمينه براي همكاريهاي بينالمللي استفاده شود.
در صورتي كه نهادها و دستگاههاي مرتبط با اين حوزه بتوانند مسووليتهاي خود را به بهترين شكل ممكن انجام دهند، تصوير مثبتي از ايران در ذهن جهانيان ايجاد خواهد شد. در نتيجه تمايل كشورهاي ديگر به همكاريهاي دو و چندجانبه در حوزههاي مختلف افزايش خواهد يافت و روابط ديپلماتيك كشور نيز بهبود مييابد كه اين مساله با افزايش قدرت نرم و نفوذ كشور در ارتباط است. به علاوه اجراي اين سياستها به افزايش درك متقابل و گفتمان بين ايران و ساير كشورها كمك ميكند.
در پايان لازم بهذكر است با توجه به شرايط كشور در اذهان عمومي بينالمللي و همچنين بازنماييهاي منفي رسانههاي خارجي در جهت تخريب سياسي و بازنمايي منفي از دولت ايران در افكار عمومي جهاني، پيشنهاد ميگردد، ديپلماسي غيررسمي يا خط
۲ (Track2 Diplomacy) جايگزين ديپلماسي متداول رسمي در جهت پيشبرد اهداف ديپلماسي عمومي كشور شود، تا با استفاده از ظرفيت نهادهاي مدني و غيردولتي نظير انديشكدهها، انجمنهاي علمي، اتاقهاي بازرگاني، اتحاديهها، اصناف و سنديكاهاي تخصصي اهداف مدنظر بيان شده به بهترين وجه ممكن ميسر گشته و در جهت اعتلاي روزافزون ايران عزيز گام برداشته شود.
٭ موسس و رييس هيات امناي انديشكده ديپلماسي ملل
٭٭ معاون امور بينالملل انديشكده ديپلماسي ملل