اشاره ـ پساز جنگ جهاني دوم و در عصر بازدارندگي سلاحهاي اتمي، درحالي از دل «صلح معاصر» واژههايي مانند؛ توسعه، رشد، صنعت، فناوري، تكنولوژي و... بيرون ميآمد كه با خود پديده تازه «فرارمغزهاي بارور» را هم به همراه داشت. اين پديده انساني كه براي نخستينبار درتاريخ بشر مطرح شده بود، داراي زيرساختهاي چندجانبه سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي هم بود كه درسالهاي اخير در ايران فراگير شده است. از همين روي، در اين شماره از روزنامه اعتماد به بخشي از متن سند وزارت امورخارجه در دوره محمدرضاشاه (پهلويدوم) پرداخته ميشود كه كاردار موقت سفارت ايران در برن (سويیس ۱۹ /۷/ ۱۳۴۶)، آن را در قالب گزارشي از برگزاري نخستين كنفرانس بينالمللي غيردولتي ـ علمي «فرارمغزهاي بارور» تهيه كرده بود.
ازجمله كنفرانسهاي جالب علمي كه در اواخر ماه اوت در سويیس تشكيل شد و موضوع موردمطالعه و نتايج حاصل از آن ميتواند بسيار مورد استفاده مقامات علمي و اوليای كشور ما نيز قرار گيرد كنفرانس بينالمللي غيردولتي راجع به «فرارمغزها» بود كه با شركت متخصصين و علماي ده كشور (آرژانتين، اتيوپي، فرانسه، يونان، هند، اسراييل، انگلستان، سوئد، سویيس و كشورهاي متحده امريكا) در تاريخ ۲۵اوت در قصر ويدي لوزان تشكيل شد. هدف اين كنفرانس بررسي و مطالعه درباره اين مساله و مخصوصا تاثيري است كه فرار مغزهاي بارور در زندگي اجتماعي و اقتصادي كشورهاي درحال توسعه ميگذارد... بنا به عقيده بانيان اين كنفرانس مساله «فرارمغزهاي بارور» يا بهعبارت ديگر «فرارمغزها» كه پديده مشخص عصرما است در اثر سه انقلاب يا تحول اجتماعي كه عبارت باشند از تحول حاصل در زندگي طبقات محروم، تحول حاصل در وضع ملتهاي عقبمانده و انقلاب بزرگ علمي و فني به وجود آمده است. اين انقلابات در اثر وسایل ارتباط امروزي و نشر علوم و اطلاعات موجب شدهاند كه سدهاي سابق از ميان رفته و علوم و فنون جنبه جهاني و عمومي پيدا كنند. طبق تحقيقاتيكه در اين زمينه به عمل آمده است فرارمغزها يا بهعبارت ديگر مهاجرت متخصصين و دانشمندان و پزشكان و مهندسين از كشورهاي در حال توسعه به اروپاي غربي و از اين منطقه به امريكاي شمالي صورت ميگيرد و اگرچه آمارهاي كلي و دقيقي در دست نيست كه بتوان برمبناي آنها كيفيت و كميت امر را به طور قطعي معين نمود ولي روي هم رفته اطلاعات زير در اين باب در دست است:
۱-درفاصله سنوات۱۹۴۹تا۱۹۶۱م. قريب به ۴۳هزارنفر دانشمند علوم و مهندس به امريكا مهاجرتكردهاند. ۲- نود درصد از دانشجويان آسيايي كه در امريكا بهتحصيل اشتغال داشتهاند بهوطن خود بازنگشتهاند. ۳-براي تربيت متخصصيني كه هر سال به امريكا مهاجرت ميكنند (در حدود ۱۲۰۰نفر درسال) اينكشور ناچار بوده است سالانه ۱۲ آموزشگاه جديد تاسيس نمايد. ۴-كشور بريتانياي كبير كه خود از مهاجرت كارشناسان فني به امريكا ناراضي است براي تامين احتياجات خود در بيمارستانها و سازمانهاي بهداشتي متوسل به استخدام خارجيها بهخصوص پزشكهاي هندي و پاكستاني شده ... ۵-كشور فرانسه همواره مباهات ميكرده است كه به مستعمرات سابق خود كمك معنوي ميكند با اين حال بايد دانست كه مثلا كشور توگو بيشتر بهفرانسه طبيب فرستاده است تا فرانسه به اين كشور... بنابراين مسالهاي كه اكنون مطرح است ايناست كه چه راهحلي بايد براي اين مشكل پيدا كرد يا چه تصميمي بايد اتخاذ نمود كه صورت ممنوعيت صادرات يا جلوگيري از واردات «مغزهاي بارور» را نداشته باشد... هدف كنفرانس لوزان پيداكردن همين راهحل اساسي بود و بنابراين مطالب مورد بررسي خود را بهشرح زير مشخص و معين نمود:
اول ـ اختلاف مزد بين كشورهاي مختلف و همچنين در داخل كشورهاي فرستنده- مهاجر و پذيرنده...
دوم ـ آينده شغل يا حرفه؛ در اين باب بايد دانست امكان پيشرفت در دانشگاهها و در صنعت تا چه حد درمساله مهاجرت دخيل است. ديگر اينكه كمكهاي مستقيمي كه بهفعاليت علمي يك نفر ميشود ازقبيل وجود وسایل و آزمايشگاه يا وجود همكاران ديگري كه در همان رشته كار ميكنند تا چه حد براي يك دانشمند اهميت دارند و...
سوم ـ مقاومت در مقابل تحولات در كشور فرستنده مهاجر؛ بهاينمعني كه بايد معينكرد مهاجرت متخصصين تا چه اندازه بهمنظور پيداكردن امكان بيشتر براي ابداع و تجربيات علمي صورت ميگيرد ...
چهارم ـ فايده فارغالتحصيل شدن در خارج؛ دراينجا اينمساله مورد بررسي است كه معلوماتي را كه يك دانشجوي اهل يك كشور عقبافتاده در خارج از موطن خود تحصيل ميكند آيا در زادگاه او كه بهنحوي از انحاء با فقر يا فقدان وسایل روبرواست مورداستفاده هست يا خير؟
پنجم ـ فقدان يك سياست واقعبين براي بهرهبرداري نيروهاي انساني؛ بدين معني كه بايد ديد در كشورهاي در حال توسعه بين احتياجات آنها ازنظر تربيت افراد متخصص و عدهاي كه بهتحصيل در رشتههاي علمي و فني مشغول ميشوند ضابطه و رابطهاي منظورميگردد يا خير...
ششم ـ اختلاف سطح پيشرفت در تكنيك...
هفتم ـ عدم استقلال سياسي و تماميت ارضي تا چه حد موجب ركود بازار يك كشور شده و امكان پيدا شدن افراد متخصص را محدود مينمايد؛ در اين مورد مثلا ميتوان معين كرد كه عملي نشدن اتحاديه كشورهاي اروپايي تا چه اندازه در اقتصاد اين قاره تاثيرداشته....
هشتم ـ موضوع تبعيضهاييكه مبني بر علل اقتصادي نيست؛ دراينمرحله تأثير تبعيض خواه مبني بر مليت باشد و خواه بر تعصبات قبيلهاي و قومي يا بستگي به احزاب و دستجات سياسي و مزاياي خانوادگي و امثال آنها در امرمهاجرت مورد بررسي و مطالعه قرار ميگيرد....
نهم ـ محدودكردن روشهاي انحصارطلبانه دركشورهاي توسعهيافته؛ مثلا بايد دانست آيا محدوديتهايي كه موسسات بزرگ كارتل مانند از قبيل انجمن پزشكي امريكا براي صنف طبيب قائل ميشوند علت اساسي و دايمي براي كميابي طبيب در امريكا ميباشد؟ و وجود اين كميابي خود باعث آن نيست كه از كشورهاي ديگر عده زيادي پزشك به اين كشور رويآور شوند؟... درخاتمه [كنفرانس] طي اعلاميهاي كه انتشار داد بهطورخلاصه چنين نتيجه گرفت كه: مساله فرار مغزها هم براي كشور فرستنده مهاجر و هم براي كشور پذيرنده يك عامل اقتصادي و اجتماعي و سياسي است كه در خود كلمه «عقب افتادگي» مستتر ميباشد و اين مساله را بهثبوت ميرساند كه دليل توسعه يك كشور تنها تربيت متخصص و دانشمند نميباشد بلكه مهمتر از آن به وجود آوردن شرايطي است كه بتوان از اين نيروي انساني بهطور موثر و مفيد استفاده نمود... بهطور خلاصه كنفرانس لوزان اِعمال سياستي را بهشرح زير براي حل اين مشكل جهاني پيشنهاد كرده است: ۱-اضافهكردن دستمزد در رشتههاييكه استعداد لازم براي آنها نادر است. ۲-تغييردادن اصول دستمزد در كشورهاي پيشرفته يا درحالتوسعه به منظور جلوگيري از كاهش دانشمندان. ۳-افزودن امكانات پيشرفتهاي حرفهاي در داخله كشورها به خصوص براي جوانان دانشمند و مهندسين و پزشكان. ۴-فراهمآوردن زمينه براي تجربه و ابداع. ۵-محدودكردن فعاليتهاي تعليماتي و تربيت متخصص و دانشمند به نسبت احتياج جامعه و نه بيشتر ازآن. محدودكردن اعزام افراد به خارج از كشور براي فراگرفتن تعليمات و... به كار بستن سياست صحيح و مدبرانه براي استفاده از نيروي انساني به نحويكه حداكثراستفاده و به بهترين وجه از اين نيرو بشود و عاطل و باطل نماند. ۶- برداشتن گامهاي موثر براي عمليكردن اتحاديههاي اقتصادي و سياسي زيرا بسياري از كشورها هرچند هم پيشرفته و توسعهيافته باشند نميتوانند به تنهايي منابع كافي و كامل در اختيار داشته باشند در صورتيكه با اتحاد و تشكيل واحدهاي بزرگتر و كاملتر اين منظور بهخوبي حاصل ميشود. بنابر اين تشكيل اتحاديههاي منطقهاي مثل اتحاديه كشورهاي اروپا يا همكاري عمران منطقهاي كه ما عضو آن هستيم عامل موثر و مفيدي براي جلوگيري از فرارمغزها ميتوانند بود. ۷- ازميان بردن تبعيضات و امتيازات به هر شكل و صورتي كه باشند. ۸- ازميان برداشتن تضييقات صنفي كه موجب ايجاد يك نوع كشش مصنوعي براي متخصصين و دانشمندان سايركشورها ميشود.