• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5926 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۸ آذر

درباره فيلم «The Substance» به كارگرداني كورالي فارژا

زيبايي گروتسك و جاودانگي محنت‌زا

محمدحسن خدايي

از همان ابتداي فيلم «ماده» كه تولد پنجاه سالگي مجري مشهور تلويزيون يعني «اليزابت اسپاركل» با كنار گذاشتنش‌ از عرصه نمادين همراه مي‌شود و او را در مقام يكي از برندگان جايزه اسكار به دستور تهيه‌كننده منفعت‌طلبي چون «هاروي» بازنشسته مي‌كنند، مي‌توان حدس زد كه توقف مناسك طرد و بازگشت به روزهاي اوج به امري مهم و دور از دسترس براي اين ستاره رو به افول بدل شود. اليزابت با دلي شكسته در مواجهه با اين واقعيت تلخ كه دوران حرفه‌اي‌اش پايان يافته به اين نتيجه مي‌رسد كه ديگر چاره‌اي ندارد و ‌بايد با وضعيت تازه كنار بيايد و پذيراي دوران بازنشستگي شود. اما يك تصادف خياباني و بستري شدن در بيمارستان، اميدهايي تازه براي اليزابت به ارمغان مي‌آورد. در اين بيمارستان يك پرستار مرد جوان وجود دارد كه هنگام معاينه، بسته‌اي را در جيب اليزابت قرار داده كه حاوي پيشنهادي وسوسه‌انگيز است. اينكه افراد ميانسال و پا به سن گذاشته مي‌توانند با امضاي يك قرارداد و قبول شرايط توضيح‌ داده شده شركت، نسخه‌اي جوان‌تر از خودشان توليد كرده و جواني و جاودانگي را تجربه كنند. بعد از كش و قوس فراوان در نهايت اليزابت تصميم مي‌گيرد قرارداد را امضا كرده و «ماده» را روي خود آزمايش كند. به هر حال احياي دوباره «زيبايي» و «جاودانگي» براي مجري كنار گذاشته تلويزيون امري است حياتي و دور از ذهن نخواهد بود كه قدم در راهي بي‌بازگشت و مخاطره‌آميز بگذارد تا شايد امكان بازگشت به دوران خوش گذشته فراهم شود. شركتي كه «ماده» را ارايه مي‌كند گويا متعلق به فضاي «دارك وب» است. يكي از راه‌هاي زيرزميني داد و ستد در جهان سرمايه‌داري متاخر كه اين امكان را براي كسي چون اليزابت فراهم مي‌كند تا عليه تصميمات خصمانه مديران تلويزيون دست به واكنش بزند.  موجودي كه از بدن اليزابت بيرون مي‌آيد بدل به همان فردي مي‌شود كه مديران تلويزيوني دوست دارند، استخدام كنند. دختري كه واجد زيبايي، جواني و اغواگري باشد و به وقت اجراي برنامه‌هاي محبوب صبحگاهي مخاطبان ميليوني جذب زنانگي خويش كند. به ديگر سخن اليزابت از طريق تزريق «ماده»، بدن خويش را بدل به يك ميزبان مي‌كند تا دختري زيبا و جوان به نام «سو» پا به جهان هستي بگذارد كه مورد پسند برنامه‌سازان شبكه‌هاي پرطرفدار تلويزيوني است. 
دختر جوان زيبا، جاي مجري بازنشسته را مي‌گيرد و «ابژه ميل» ميليون‌ها بيننده صبحگاهي برنامه‌هاي ايروبيك مي‌شود. بنابراين مي‌توان گفت «سو» وجه آرماني «اليزابت» است و كالايي مبادله‌پذير در مناسبات سرمايه‌داري. جواني كه جايگزين زني ميانسال ‌شود و با اغواگري، بينندگان بيشتري را جذب كرده و موجب رونق اقتصادي مديران شبكه تلويزيوني شود بي‌شك كالايي است ارزشمند كه نمي‌تواند دور از چشم مديران حريص سرگرمي‌ساز باشد.  كورالي فارژا در مقام فيلمنامه‌نويس و كارگردان تلاش دارد منطق فرانكشتايني ميان دو بدن را رويت‌پذير كرده و با نگاهي انتقادي بر اين نكته اشاره كند كه دانش پزشكي مي‌تواند آرزوهاي محال انسان در قبال زيبايي و جاودانگي را ممكن سازد، اما مساله اينجاست كه به چه قيمتي و تحت چه شرايطي. به واقع چگونه مي‌توان اخلاق پزشكي را كنار گذاشت و بدن انسان را تكثير كرد و از عواقبش نترسيد. از اين منظر فيلم «ماده» بار ديگر پاي اخلاقيات را به ميان كشيده و با رويكرد علمي-تخيلي‌، آينده ترسناكي را ترسيم مي‌كند.   اما گاهي نتيجه اين فرآيند نه چندان قانوني، آن چيزي نيست كه انتظارش كشيده مي‌شود. با آنكه «سو» پله‌هاي ترقي را به سرعت طي مي‌كند و ستاره بلامنازع برنامه‌هاي سرگرمي‌محور تلويزيون و حتي اجراي برنامه مخصوص سال نوي ميلادي به او سپرده مي‌شود، اما شاهد هستيم كه چگونه گاهي از اوقات هنگام ضبط و اجراي برنامه، بدنش از خود علايمي نامعمول نشان مي‌دهد كه نابهنگام و اجتناب‌ناپذير است. اين قضيه مي‌تواند همچون سدي باشد در مقابل پيشرفت، بنابراين چه به لحاظ ساختار بدني و چه از منظر رويكرد اخلاقي، سو گرفتار بحران است و اغلب كارهايي كه مي‌كند بر شدت بحران مي‌افزايد. به عنوان نمونه تلقي سو از بدن اليزابت به واقع خطاكارانه است و موجب آسيب‌. از ياد نبريم كه شرط ادامه يافتن اين بازي مرگ و زندگي، مراقبت طرفين از بدن آن يكي است و عمل به دستورالعمل‌هاي پزشكي. با آنكه از ابتداي عمل تكثير، هر دو بدن مراعات مي‌كنند تا مشكلي به وجود نيايد، اما اين موازنه در نهايت از مدار خارج شده و مصيبت مي‌آفريند. اين مساله توضيح به نسبت ساده‌اي دارد: انتظاري كه دختري جوان چون سو از زندگي دارد، متفاوت است با چشم‌اندازي كه يك زن ميانسال همچون اليزابت براي خودش ترسيم كرده. بنابراين مشاهده مي‌شود كه چگونه «سو» بدن اليزابت را همچون يك انگل مصرف كرده و موجب دفرمه‌شدن اندام‌هايش مي‌شود. سو مي‌داند كه شرط بقايش، زنده ماندن اليزابتي است كه بي‌وقفه در حال چپاول كردنش است.‌  رويكرد سو به بدن ميزبان، غارتگرانه بوده و امكان بازتوليد بدن را از اليزابت مي‌گيرد. چيزي شبيه سرمايه‌داران در جوامع توسعه‌نيافته كه وقتي به قدرت مي‌رسند منابع طبيعي و تجديدناپذير را تا حد ممكن به مصرف رسانده و باعث مرگ سرزميني مردمان آن منطقه مي‌شوند. اما رويكرد اليزابت به مصرف‌گرايي افراطي سو، نوعي مقاومت و شايد بتوان گفت كين‌توزي است. في‌المثل در زمان‌هايي كه بدن دفرمه شده اليزابت در نوبت بيداري، اعمالي را انجام مي‌دهد همچون پرخوري، به‌هم‌ريختن آپارتمان و چسباندن روزنامه به شيشه‌ پنجره‌هايي كه پوستر تبليغاتي برنامه‌هاي تلويزيوني سو را به داخل بازتاب مي‌دهند، مي‌توان فهميد كه او از سر استيصال دست به اين كارها زده است. اليزابت از اين طريق مي‌خواهد مانعي بر مصرف‌گرايي لجام‌گسيخته سو يا همان نسخه جوان و زيباي خودش باشد. در مقابل سو در زمان‌هايي كه متعلق به او است، نسبت به شيطنت‌هاي اليزابت از خود واكنش نشان داده و بيش از پيش بدن او را مصرف و پايه‌هاي اين حيات وابسته به بدن ديگري را متزلزل مي‌كند.   فيلم «ماده» به شكل درخشاني نشان مي‌دهد كه بدن تكثر شده، نمي‌تواند خاطرات خويش را انتقال دهد و هر بدن، هويت اجتماعي مخصوص خودش را دارد. مردي كه پاسخگوي تلفني شركت «ماده» است مدام در پاسخ‌ به پرسش‌هايي كه اليزابت و سو در قبال حوادث نامنتظر مطرح مي‌كنند، توضيح مي‌دهد كه هر دوي آنان متعلق به يك نفر هستند و ‌بايد با هم كنار بيايند، اما روايت فيلم خلاف اين قضيه را نمايش مي‌دهد. به عبارت ديگر اين دو بدن با آنكه به لحاظ بيولوژيك وابسته‌اند، اما بر سر بعضي امور و منافع، كارشان به رقابت كشيده و تا مرز نابودي پيش مي‌رود. اوج اين مساله در صحنه‌اي به وقوع مي‌پيوندد كه هر دو بدن به وقت هوشياري، جنگي تن به تن بر سر مسائل پيش‌ آمده به راه مي‌اندازند و هر كدام براي از ميدان به در كردن آن يكي، با تمام وجود، تقلا كرده و در پي حذف فيزيكي طرف مقابل درمي‌آيد. در انتها مرگ بدن اليزابت موجب فروپاشي ساختار بدني سو مي‌شود. سو به «ماده» پناه برده و خود را تكثير مي‌كند و نتيجه تولد هيولايي بدتركيب از بدن‌هاست. هيولا با همان هيبت وحشتناك به مراسم تلويزيوني سال نو مي‌رود و همه ‌چيز را برهم مي‌زند. موجودي كه از تكثير شدن بدن سو سرهم‌بندي‌شده به نوعي به ته رساندن آن منطق خطرناكي است كه ايده تكثير بدن‌ها رقم خواهد زد. مخلوقي كه از هر فرد چيزهايي را به عاريه گرفته و همچون موجودي خودآيين، در زشت ‌بودن همتا ندارد. كورالي فارژا به همراه دمي مور و ماگارت گوالي به زيبايي و جاودانگي طعمي گروتسك مي‌بخشند و در باب آينده بشر تحت نظارت آپارتوس پزشكي هشدار مي‌دهند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون