سوريه پس از ۵۳ سال و ۱۱ روز
علي آهنگر
چه كسي 11 روز پيش فكرش را ميكرد كه امروز سوريه سقوط كرده باشد و اسد ناپديد شده باشد؟ اين جملهاي است كه از ظهر ديروز از اينجا و آنجا در تعبيرها و تفسيرهاي عاميانه شنيده ميشود. اما دستگاه ذهني و تحليلگر ژئوپليتيك و امور بينالملل بايد از اين عيب مبرا و فرسنگها دور باشد. اگر دستگاه ذهني تحليلگر نتواند 10 روز بعد را در امور ژئوپليتيك پيشبيني كند، بايد از سياست و ژئوپليتيك براي هميشه خداحافظي كند. ماجراي سوريه نشان داد كه «ضعف تحليل» پاشنه آشيل پارهاي رسانهها در كشور است. كافي است نگاهي به تيتر يك روزنامههاي روز يكشنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۳ كشور در روزي كه صبحش نظام حاكميتي سوريه كنفيكون شد، بيندازيم. نه تنها تيترها، كه يك يادداشت در همه اين روزنامهها نبود كه «وقعتالواقعه» صبح روز يكشنبه را پیشبيني كرده باشد! در شب حادثه يعني در شنبه شب ۱۷ آذر صدا و سيما تحليلگري از ديار خواب و خفته را آورد كه بگويد: «بعيد است به اين راحتي بشار اسد سقوط كند!» اما به ۵۳ سال و ۱۱ روز برگرديم. حافظ اسد در يك كودتاي بدون خونريزي در ۲۳ اسفند ۱۳۴۹ به عنوان هجدهمين رييسجمهور، قدرت را در سوريه در دست گرفت. پس از سقوط امپراتوري عثماني در جنگ جهاني اول، متفقين به ويژه فرانسه و انگلستان سرزمين عثماني را بين خود تقسيم كردند. اين تقسيم براساس قراردادي انجام شد كه به سايكس-پيكو معروف است. برپايه اين قرارداد كه در ۱۹۱۶ انجام شد و در ۱۹۲۰ به تصويب جامعه ملل رسيد، سوريه تحت قيموميت فرانسه قرار گرفت كه تا ۱۹۴۶ ادامه داشت. در طول اين سالها، مبارزاتي در كشور سوريه انجام گرفت تا خود را از اين قيموميت برهاند. مبارزاتي كه سرانجام در سال ۱۹۴۶ به نتبجه رسيد و فرانسه مجبور شد استقلال سوريه را بپذيرد و از این كشور خارج شود. سوريه پس از استقلال به صورت جمهوري اداره شد. دورهاي كه با بيثباتيها و كودتاهاي فراوان همراه بود. در سال1342/1963 حزب بعث توانست با كودتا قدرت را در دست بگيرد. حزبي كه بر پانعربيسم، مليگرايي و سكولاريسم تاكيد داشت.
در سال 1349/1971، حافظ اسد در كودتايي بدون خونريزي و درونحزبي، قدرت را در درون حزب بعث به خود انتقال داد. او تا ۱۰ ژوئن سال ۲۰۰۰/ ۲۱ خرداد ۱۳۷۹ در قدرت بود.
وقتي مرگش فرا رسيد، پسر كوچكترش بشار اسد رييسجمهور سوريه شد و تا ۸ دسامبر ۲۰۲۴/ ۱۸ آذر ۱۴۰۳ بر اريكه قدرت تكيه داشت. مجموع حكومت پدر و پسر در سوريه ۵۳ سال دوام يافت تا اينكه عقربههاي ساعت، ساعت ۶ صبح روز چهارشنبه ۷ آذر ۱۴۰۳ را نشان داد.
در این زمان كه دو ساعت از اجراي آتسبس در لبنان گذشته بود، مخالفان نظام حاكم در قالب تحريرالشام و به رهبري محمد جولاني به شهر حلب، دومين شهر مهم و پايتخت اقتصادي سوريه حمله كردند. يازده روز بعد، يعني در ساعت ۶ بامداد روز يكشنبه ۱۸ آذر در سوريه و دمشق نه از تاك نشان ماند و نه از تاكنشان. همهچيز پايان يافت و تاريخ جديدي براي سوريه، دمشق، خاورميانه و كشورهاي عرب منطقه رقم خورد.
نظام عقلانيت و تصميمگيري اما در ايران، برخلاف رسانهها و تحليلگران، خيلي زود حقيقت ماجرا در سوريه را دريافت. به خواست مردم و ائتلاف مخالفان حكومت ارج و احترام نهاد و از هرگونه مداخله برخلاف خواست ائتلاف خودداري ورزيد. اكنون نيز ايران خود را در كنار ائتلاف پيروز و مردم شادمان سوريه ميبيند. سوريه و شام كشوري با تاريخ بلند است كه بيگمان مسير ديپلماسي، سياست و صلح را در منطقه خاورميانه در پيش ميگيرد. ايران براي سوريه امنيت، آرامش، صلح و همزيستي مسالمتآميز با همه همسايگان آرزو ميكند. آمين.