هرچند حيدر عبادي، نخستوزير عراق هفته گذشته وعده اصلاحات گستردهاي را در ساختار دولت عراق داد و با حمايت گستردهاي نيز روبهرو شد، اما كماكان اعتراضهاي مردمي در شهرهاي مختلف عراق ادامه دارد؛ مطالبات مردمي نيز رو به افزايش است. در چنين شرايطي دولت حتي وعده اصلاح قوه قضاييه را به معترضان داده؛ با اين وجود به نظر ميرسد انتظارها روز به روز از حيدر عبادي افزايش مييابد و چشم بسياري به اوست تا ببينند او توان اجراي اصلاحات تاريخي را كه در عراق وعده داده بود خواهد داشت يا خير. صباح زنگنه، كارشناس مسائل خاورميانه در گفتوگو با «اعتماد» به بررسي جنبههاي مختلف شرايط عراق پرداخته كه مشروح آن به شرح زير است:
اعتراضهاي مردمي در شهرهاي مختلف عراق وارد دومين هفته خود شده است، شرايط را در اين كشور چگونه ارزيابي ميكنيد؟
تحولات عراق متاثر از شرايط داخلي و منطقهاي است. از يك جهت برنامههاي عملي سياسي و اقتصادي در اين كشور با تاخير بسيار زيادي در حال اجراست. اين در حالي است كه عراق كشوري نفتخيز و داراي منابع بسيار زياد انرژي است و تاخير در برنامههاي توسعه مانند توليد برق، آب سالم، بهداشت و ساير خدمات عمومي، متناسب با ظرفيتهاي عراق نيست. سوال اصلي اين است كه چنين وضعيتي متاثر از چه عواملي است آيا مولود شرايط سياسي و اقتصادي است يا نبود مديريت مناسب يا نداشتن مسوولان اجرايي كارآمد يا ناشي از جنگ و درگيري جرياني مانند داعش يا ناشي از تفرقه و تشتت آراي احزاب و گروههاي مختلف از جمله كردها، شيعيان، سنيها و مسيحيان يا ساير مسائل قومي و اجتماعي عراق است. آنچه مشهود است موضوعي كه مورد اعتراض مردم قرار گرفته و ادامه هم دارد و همچنين مورد حمايت مرجعيت عراق قرار گرفته است موضوع فساد مالي، اداري و اقتصادي در بافت حكومتي عراق است. بنابراين ما در عراق با يك پديده پيچيده و داراي لايههاي مختلف روبهرو هستيم كه حمله امريكا به عراق ميتواند يكي از عوامل اين وضعيت باشد و فشار كشورهاي همسايه عراق روي دولت عراق بر اين وضعيت دامن زده است.
با توجه به اين شرايط، حيدر عبادي تغييراتي را در راس حكومت داد و پستهايي را نيز از جمله معاونتهاي رياستجمهوري و نخستوزيري را حذف كرد و اكنون وعده اصلاح قوه قضاييه را داده آيا وي توان چنين كاري را دارد؟
عبادي از دو مولفه مثبت برخوردار است و دو مولفه منفي. نكته مثبت اول اين است كه مرجعيت عراق ايشان را ذيصلاح براي انجام اصلاحات دانسته كه مورد نظر عموم جامعه نيز هست و دوم اينكه عبادي حمايت كامل مردمي را نيز داراست. چنين اتفاقي براي هيچ مقامي تاكنون در عراق رخ نداده است. چه در دوران پادشاهي عراق و چه در چند دوره جمهوريهاي مختلف بعد از پادشاهي. بنابراين هر مسوولي با داشتن چنين پشتوانه عظيمي ميتواند به يك تحول اساسي و جدي دست بزند و جامعه را به سمت تحقق اهداف اصلاحطلبانه سوق دهد. اما دو عامل منفي كه در مقابل عبادي وجود دارد اين است كه عبادي خود جزيي از مجموعه دولتهايي است كه بعد از سقوط صدام بر سر كار آمدهاند و بايد ديد تا چه اندازه چنين شخصي ميتواند از سوابق و پيشينه خود جدا شود و دوم اينكه همحزبيها و دولتيهايي كه به همراه ايشان بودهاند اكنون ميتوانند به عنوان بزرگترين مانع ايجاد تحول باشند. با اين دو عامل بايد منتظر بود و ديد كه عبادي به لحاظ شخصيتي ميتواند اين تحول را به سرانجام برساند؛ به خصوص اينكه ما در هفته دوم اين اعتراضها شاهد تاكيد مرجعيت بر اصلاح قوه قضاييه هستيم. در اغلب كشورهاي منطقه قوه قضاييه حاصل زدوبندهاي سياسي با حاكميت است. اصلاح قوه قضاييه عراق با توجه به اينكه اكثر قضات و مسوولان قوه قضاييه از زمان صدام بر مسند قدرت باقي ماندهاند، يك اصلاحات بنيادي با سختي بسيار زيادي است. از سوي ديگر نيروهايي كه بعد از سقوط صدام به قوه قضاييه ملحق شدهاند نيز داراي عمق و توان علمي روزآمدي نيستند كه بتوانند اين اصلاح و تغيير را در قوه قضاييه انجام بدهند.
يعني فكر ميكنيد اين كار شدني نيست؟
اين كار با مشكلات زيادي مواجه خواهد شد.عواملي تلاش ميكنند كه مطالبات مردم را افزايش دهند و به بخشهاي جديدي برسانند. اگر شرطي كه گفتم مبني بر اينكه مسوولان احزاب موجود در صحنه و به خصوص حزبالدعوه، مجلس اعلا، نيروهاي مقتدي صدر در كنار حشد شعبي، نيروهاي بدر و مصايب اهل الحمد بتوانند خالصانه و مخلصانه براي يك بار هم كه شده در تاريخ سياسي خود به دور از تعلقات دنيوي گام بردارند قطعا عبادي هم خواهد توانست به اصلاحات خوبي دست بزند. اما با باقي ماندن گرايشهاي فسادبرانگيز وحواشي بعيد ميدانم نتيجهاي حاصل شود.
آيا سران ساير احزاب از جمله كردها و سنيها به اين اصلاحات راضي هستند ؟
احزاب سني از اينكه چنين اعتراضهايي در مناطق شيعهنشين رخ داده است احساس شادماني ميكنند. از طرفي احزاب كردي به خصوص حزب دموكرات كردستان كه اكنون شاهد آن هستيم چهارمين دوره رياستش بر اقليم كردستان عراق را به تصويب رسانده و عملا تداوم نوعي استبداد و نوعي ديكتاتوري است از اينكه برخي از استانهاي شيعهنشين مشغول بحثهاي اصلاحات و گفتوگوهاي بيسرانجام بشوند احساس خوشحالي ميكنند.
در صورتي كه اصلاحاتي رخ دهد راضي خواهند بود؟
آنها به دنبال اصلاحات نيستند بلكه به دنبال ضعيفتر شدن مولفه سوم نيروهاي سياسي جامعه نيروهاي شيعه هستند.
يعني فكر ميكنيد براي اجراي اين اصلاحات نياز به همبستگي بيشتر به احزاب و گروههاي شيعه در عراق وجود دارد؟
به نظر من اگر اين اصلاحات انجام شود همه صحنه عراق دگرگون ميشود و هم كردها از عوامل فساد پاكسازي خواهند شد و هم اهل سنت. همچنين رييسجمهور و ساير وزرا كه از امتيازات عجيب و غريب پادشاهيگونه برخوردار هستند همه اينها ناگزير خواهند شد امكانات و بهرهوريهاي نامشروع خود را از دست بدهند.