• ۱۴۰۳ شنبه ۴ اسفند
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5985 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۳۰ بهمن

آب‌بازي بچه‌ها را آرام مي‌كند

غزل حضرتي

خانه‌هاي امروزي اندازه يك غربيلند، مثل خانه خاله پيرزن در كتاب مهمان‌هاي ناخوانده. خانواده‌هاي بچه‌دار ديگر خيلي زور بزنند خانه دو‌خوابه داشته باشند كه يك خواب را به بچه‌ها اختصاص بدهند و خواب ديگر از آن پدر و مادر باشد. متراژها هم كمي پايين‌تر يا بالاتر از صد متر است. اكثرا هم آپارتمانند و خبري از حياط نيست. خيلي هنر كنيد بتوانيد در اتاق بچه‌ها فضايي فراهم كنيد كه بتوانند كمي خودشان را پهن كنند و دفتر نقاشي‌ و مدادرنگي‌هايشان را پهن كنند يا مثل خانه ما، ورودي خانه را از هر چه شكستني است، پاكسازي كنيد تا زمين فوتبال كوچكي شود برايشان تا بتوانند روزي نيم ساعت توپ شوت كنند. البته بعضي از مادرها معتقدند دكور خانه بعد از ورود بچه نبايد دستخوش تغيير شود و اين بچه است كه بايد با فضاي خانه و دكورهاي شكستني و گرانش كنار بيايد و به آنها دست نزند. اما من به شخصه معتقدم نبايد وسيله شكستني و آسيب‌پذير را سر راه بچه بگذارم و وقتي آن را شكست، دادم به هوا برود كه چرا شكستي. من كه اهل مجسمه و ويترين و كريستال نيستم، اما حتي گلداني در گوشه اتاق هم ندارم كه مانع از جست و خيز بچه‌ها شود. اين «نكن، نريز، نشكن» تاثير مخرب‌تري دارد تا اينكه من خانه‌ام ساده باشد و هيچ تزيين خاصي جز چند تابلوي روي ديوار نداشته باشد. 
چند روز پيش، بچه‌ها از بازي‌هاي روزانه و كارتون خسته شده بودند. تصميم گرفتند قابلمه‌هاي كوچكي كه برايشان كنار گذاشته بودم را بردارند و آنها را پر از آب كنند و حيوانات پلاستيكي‌شان را در آن بشويند. خودشان مي‌دانستند كه فرش را نبايد خيس كنند. پسر كوچك به دنبال راه‌حل، راهي آشپزخانه شد و از من سفره خواست. اول نفهميدم براي چه سفره مي‌خواهد، فكر كردم مي‌خواهند اداي آشپزي دربياورند و با وسايل آشپزي كه دارند مثلا براي خود رستوران بازي كنند. بعد كه ديدم با هيجان و خنده هر يك دقيقه يك‌بار يك ظرف به آشپزخانه مي‌آورند و پر از آبش مي‌كنند، فهميدم ماجرا از چه قرار است. دنبالشان رفتم و ديدم بله سفره غرق آب است و به اشاره‌اي كل هال مي‌رود زير آب. بهشان پيشنهاد دادم حيواناتتان را‌ برداريد برويم حمام. حمام جاي آب‌بازي است نه هال. هر دو سريع آماده حمام شدند و پريدند در وان. براي هر كدام يك برس شست‌وشو گذاشتم و كمي كف و ظرف مخصوص ريختن آب روي حيواناتشان را دادم و وان را تا نيمه آب كردم و گفتم حالا برويد توي آب هر قدر مي‌خواهيد زرافه و شير و ببرتان را بشوييد. اصلا بياييد كارواش راه بيندازيد و ماشين‌هايتان را هم بشوييد. آنها هم كه سرازپا نمي‌شناختند نشستند به شست‌وشو. 
در را باز گذاشتم و به كارهايم رسيدم. هر چند دقيقه يك‌بار سري به آنها مي‌زدم تا ببينم همه ‌چيز خوب است. هميشه من بودم كه به آنها تايم مي‌دادم كه پنج دقيقه ديگر فلان بازي تمام است، ‌ده دقيقه ديگر كارتون تمام است، اين‌بار من هيچ تايمي ندادم و گذاشتم هر قدر مي‌خواهند در آب بنشينند و روي هم آب بپاشند و كثيف‌كاري كنند. تهش مي‌خواستم حمام را تميز كنم. بعد از گذشت 25 دقيقه خسته شدند. پسر بزرگم صدايم كرد كه بيا بشين بازي ما را ببين. من هم يك چهارپايه بيرون در گذاشتم و تماشايشان كردم. ديگر دست از شستن حيوانات برداشته بودند و داشتند تمرين زيرآبي رفتن مي‌كردند كه پسر كوچكم گفت: «ميشه مارو بشوري بريم بيرون؟ ديگه بسه آب‌بازي.» پسر بزرگ هم تاييد كرد و گفت: «گشنمون شده.» سريع دست به كار شدم و در عرض پنج دقيقه هر دو را شستم و فرستادم بيرون.  بچه‌هاي اين دوره همان بچه‌هاي زمان ما هستند با اين تفاوت كه در قفس زندگي مي‌كنند. وقتي هوا سرد مي‌شود، محبوسند در خانه. وقتي هوا گرم مي‌شود هم جايي جز پارك‌هاي خسته‌كننده ندارند. تاب و سرسره‌هايي كه سالي يك‌بار هم اگر بروند بعد از چند دقيقه دلشان را مي‌زند. بچه بايد از درخت بالا برود، خاك و خلي بشود، با لباس پاره بيايد خانه، خيس عرق بشود از بازي، انرژي‌اش خالي شود، نه مثل بچه‌هاي ما كه آخر فعاليتشان در خانه بيست دقيقه فوتبال در فضاي دو در چهار متر است. آب‌بازي باعث شد حالشان خوب شود، بنشينند يك دل سير شام بخورند، در آرامش بازي كنند و شب راحت بخوابند. وقتي صورت غرق خوابشان را مي‌بوسيدم دلم مي‌خواست كاري كنم هر شب همين طوري در آرامش بخوابند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون