امروز نتيجه قمار سياسي الكسيس سيپراس، نخست وزير مستعفي يونان و رهبر حزب سيريزا روشن ميشود. يونانيها بار ديگر به پاي صندوق راي ميروند تا يا به سيپراس متحول شده راي دهند، يا فرد ديگري را به عنوان نخست وزير جديد كشور خود برگزينند. هشت ماه پيش «پايان دادن به سياستهاي رياضتي» شعار انتخاباتي رهبر حزب سيريزا بود كه پيروزي او را در ماه ژانويه رقم زد. اكنون الكسيس سيپراس از نخست وزيري يونان استعفا داده و با به خطر انداختن يكپارچگي حزبش، يونانيها را دعوت كرده است كه بار ديگر در انتخابات زودهنگام راي دهند. او دليل استعفاي خود را اين گونه بيان ميكند: «شما با راي خود نشان ميدهيد كه آيا توافق به دست آمده شرايط مناسبي را براي خروج از بن بست و نجات اقتصاد فراهم ميكند و اينكه اين توافق ميتواند به پروتكلها و تدابير سخت رياضتي پايان دهد يا خير؟»اما شايد واقعيت بسيار بيرحمتر از روياهاي سيپراس جوان باشد. نظرسنجيهاي انجام شده در روزهاي پنجشنبه و جمعه برتري چشمگير نهتنها سيريزا، بلكه هيچ يك از احزاب ديگر را نشان نميدهد، با اين حال به احتمال قريب به يقين ميتوان گفت دولت آينده يونان، دولتي ائتلافي خواهد بود كه سيپراس را با مخمصه عجيب و غريب مواجه ميكند. او كه تا يك ماه پيش نخستين رهبر چپ اروپايي بود كه به شكل دموكراتيك به قدرت رسيده بود، احتمالا بعد از انتخابات بايد قدرت را با يك شريك جديد قسمت كند. به باور ناظران به سادگي ميتوان حدس زد كه ديگر آن شور و اشتياق انتخابات ژانويه در مردم يونان نيست. آنها معتقدند برنده انتخابات هر كه باشد ناچار است قوانين جديد و سياستهاي رياضت اقتصادي را اجرا كند. اين سومين بار طي 9 ماه گذشته است كه يونانيها به پاي صندوق راي ميروند. نخستينبار در ماه ژانويه، پس از ناكامي پارلمان يونان در انتخاب نخست وزير جديد، انتخابات برگزار شد. دومين بار در ماه جولاي، دولت سيپراس براي فشار بيشتر به اتحاديه اروپا خواستار برگزاري يك همهپرسي در خصوص برنامه نجات اقتصادي شد. آن زمان در حالي كه رسانههاي يوناني آشكارا از راي «آري» حمايت ميكردند حدود 62 درصد از مردم يونان در همه پرسي ياد شده راي «نه» را به صندوقها ريختند. اما در نهايت دولت سيپراس با تمام مقاومتش در برابر بستانكاران بينالمللي، بسته رياضت اقتصادي آنها را با وجود راي منفي مردم پذيرفت.
چگونگي فرآيند انتخابات| پارلمان يونان سيصد كرسي دارد. دويست و پنجاه كرسي از سيصد كرسي به صورت تناسبي توزيع ميشود. پنجاه كرسي باقي مانده به حزبي واگذار ميشود كه اكثريت مطلق آرا را به دست آورده است. اكثريت مطلق پارلمان تنها در صورت كسب ۱۵۱ كرسي از سيصد كرسي پارلمان توسط حزب يا ائتلافي از احزاب حاصل ميشود.
الكسيس سيپراس، نخست وزير پيشين يونان و رهبر حزب چپگراي سيريزا همچنان مطابق نظرسنجيها بخت اول پيروزي است. سيپراس ميگويد: «ما انتخاب ديگري جز به اجرا درآوردن توافقنامه دوازدهم جولاي نداريم. راه جايگزيني وجود ندارد. ما بايد راهي بيابيم كه بتوانيم سياستهاي رياضتي را به گونهاي سهلتر و با تبعات منفي كمتر به اجراگذاريم. اميدوارم تا پايان سال جاري بتوانيم مذاكرات درباره كاهش بدهيها را آغاز كنيم. ما به دنبال اكثريت مطلق هستيم و نميتوانيم با احزابي كه در گذشته سهمي در تباهي اقتصاد يونان داشتهاند، همكاري كنيم.»
ونجليس ميماراكيس،رهبري حزب محافظهكار دموكراسي نوين را بر عهده دارد. او از منتقدان سرسخت سيپراس است. يك وكيل و سياستمدار حرفهاي، كه در تجمع آخر هواداران خود در مركز آتن سيپراس را دستفروش روياها توصيف كرد. ميماراكيس ميگويد: «ما طرفدار اصلاحات هستيم و از اين جهت از توافق حمايت ميكنيم. سيپراس اعتبار خود را از دست داده است زيرا برخلاف آنچه در ژانويه وعده داده بود، عمل كرده است. او هفت ماه در مذاكرات وقت تلف كرد و در نهايت به جايي رسيد كه دولت قبل به زحمت خود را به آن رسانده بود. ما حاضر به همكاري براي اجراي اصلاحات و رساندن كشور به نقطه خود اتكايي هستيم.»
پاناگيوتيس لافازانيس، شورشي و جدايي طلب حزب سيريزا كه اكنون رهبري حزب وحدت مردمي را برعهده دارد، كهنه چپ راديكال كه سيپراس را به نقض تعهدات انتخاباتي خود متهم ميكند. لافازانيس ميگويد: «ما با هرگونه پروتكل مخالفيم و آن را نوعي تحميل و دخالت در سياستهاي مالي كشور ميدانيم. بنابراين از هر ايده با مضمون محكوميت يكجانبه بدهيها و ملي كردن بانكها حتي اگر به معني خروج از منطقه يورو نيز تلقي شود، حمايت ميكنيم. ما از آن چيزي دفاع ميكنيم كه سيريزا پيش از انتخابات ژانويه نمادش بود اما به آن خيانت كرد.»
نيكوس ميخالولياكوس، رهبر نئو نازي طلوع طلايي، كه حزب او پس از سيريزا و دموكراسي نوين از محبوبيت زيادي در يونان برخوردار است. احتمالا حزب او ٢٠ كرسي يا بيشتر را در انتخابات زودهنگام كسب ميكند. طلوع طلايي نيز مخالف رياضت اقتصادي و نجات، است و همچنين اين حزب از احساسات بسيار ناسيوناليستي ضد مهاجر حمايت ميكند. نيكوس ميخالولياكوس ميگويد: «همه سياستمداران كثيف و جانياند و بايد محاكمه شوند. ايدههاي ما مستقيما از بنيانگذاران يونان قديم وام گرفته شده است. ما مخالف هرگونه توافق با وامدهندگان هستيم زيرا از ديد ما آنها رباخوارند.»
تئودوراكيس، حزب رودخانه: «ما موافق اصلاحات و مخالف هرگونه فساد هستيم. اين فساد است كه يونان را به اين روز انداخته است. اقتصاد ليبرال بايد در سياستهاي مالي يونان محور و اساس قرار گيرد اما در عين حال بايد آنهايي را كه بيش از ديگران تحت تاثير بحران قرار دارند فراموش نكرد. ما گرايش مشخص سياسي نداريم.
نه چپ هستيم نه راست. تنها از دولتي حمايت ميكنيم كه بتواند در اين دوران حساس به كشور كمك كند.»
كوتسومپاس، حزب كمونيست يونان: «ما از همه ميخواهيم كه متحد شوند و با شورش كليه امكانات توليد را تحت كنترل خود بگيرند. جامعه يونان به اصلاحات راديكال به سمت سوسياليسم ناب نياز دارد. آرماني كه در آن كارگران تحت فرمان روسا نخواهند بود و چرخه توليد توسط خود كارگران اداره ميشود. ما از هيچ دولتي حمايت نميكنيم و در هيچ كابينهاي شركت نخواهيم كرد زيرا همه آنها طرفدار اتحاديه اروپا و از هواداران كاپيتاليسم هستند.»
گنياماتا، ائتلاف دموكراتيك: «زمان دولت تك حزبي در يونان به پايان رسيده است. ما در پي تغيير آرايش قدرت سياسي در يونان هستيم و ميخواهيم پس از سيريزا و دموكراسي نوين با صداي حقيقت و عدالت سومين قطب موثر در تشكيل دولت آينده يونان باشيم. ما در گذشته اشتباههايي داشتهايم اما اينك در مسيري روشن قرار گرفتهايم . اصلاحات بايد به گونهاي اجرا شود كه كمترين هزينه و سختي را براي مردم يونان به همراه داشته باشد.»
پانوس كامنوس، حزب يونانيهاي مستقل: «ما به عنوان شركاي سيريزا وارد دولت شديم و به اين همكاري ادامه خواهيم داد. ما خواهان آن هستيم كه سياستمداران كثيف و فاسد از صحنه سياست يونان خارج و به درون زندانها منتقل شوند. ما صداي راست در يك دولت چپگرا هستيم و با سيريزا در اين خصوص كه بايد به سختيها پايان داد هم راي هستيم. در ضمن آلمانها خيلي شرورند.»
واسيليس لوانتيس، اتحاد ميانه: «سياستمداران يونان همگي به رايدهندگان خيانت كردند. ما بايد در منطقه يورو بمانيم اما اصلاحاتي كه از ما كشوري پاك و درست ميسازد را اجرايي كنيم. اگر من انتخاب شوم ظرف دو ماه كشور را از طرح نجات اقتصادي خارج ميكنم زيرا به خوبي رهبران اروپايي را ميشناسم. ما مدتها بالاتر از استانداردها زندگي كرديم و اين بحران بهايي است كه امروز بايد آن را بپردازيم.»