پنجاهمين سالگرد تاسيس و دستگيري اعضاي حزب ملل اسلامي روز پنجشنبه در محل مركز دايرهالمعارف بزرگ اسلامي با حضور اكثريت اعضاي آن برگزار شد. حزب ملل اسلامي سال 1344 توسط سيد كاظم موسويبجنوردي جهت براندازي رژيم شاه با مشي اسلامي و روش عمليات مسلحانه پايهگذاري شد. مدتي بعد با بازداشت يكي از اعضا ولو رفتن تشكيلات و عمليات، يك به يك اعضا بازداشت شدند. با اعلام حكم اعدام براي كاظم موسويبجنوردي و زندانهاي طويلالمدت براي اعضاي حزب توسط دادگاه نظامي روند ماجرا تغيير كرد. علما و مراجع نجف، مشهد و قم نسبت به اعلام حكمهاي صادرشده اعتراض كردند و در نامههاي جداگانه به شاه خواستار آزادي جوانان حزب ملل اسلامي شدند. مدتي بعد با افزايش فشارها، شاه حكم اعدام موسويبجنوردي را شكست و او را به حبس ابد محكوم كرد. اغلب اعضاي آن همچون كاظم موسويبجنوردي، ابوالقاسم سرحديزاده، ميرمحمد صادقي، محمدجواد حجتيكرماني، صنوبري، نيكوقدم، يوسف رشيدي و... به حبس ابد و زندانهاي طويلالمدت محكوم شدند. پنجشنبه شب بعد از 50 سال، اعضاي اين حزب دورهم جمع شدند. زمان تاسيس حزب همه 20ساله و 25ساله بودند اكنون قديميهاي حزب 70 سالگي را رد كرده بودند. كمرها خميده بود و برخي عصا به دست بودند. اغلب آنها با فرزندان خود آمده بودند. نسل جديد در كنار نسل قديم نشستند. همه از آن روزها ميگفتند. برخي از آنها در اين سالها به وزارت و وكالت رسيده بودند، برخي به مجاهدين خلق پيوسته بودند، برخي راهشان را از سياست جداكرده بودند و برخي ديگر اجل مهلتي براي بيشتر زندگي كردن به آنها نداده بود. اما هرچه بود اين جمع همه سر ذوق بودند.
پنجشنبه شب، شبي بود به ياد 50 سال پيش. يادآوري اينكه چگونه جرقه تشكيل حزب زده شد، چگونه تشكيلات به صورت شاخهاي بارور شد و چگونه لو رفتن و در زندان به آنها چه گذشت. يكي از بايكوت اعضاي حزب ملل در زندان توسط مجاهدين خلق سخن ميگفت. ديگري به شكنجهها و توپ بازي شدن ميان چند شكنجهگر پرداخت. يكي شعرهاي زندان را خواند كه هنوز بعد از 50 سال آنها را در دفترچه كوچكش حفظ كرده است. آن يكي از پرخوريهايش در زندان گفت و ديگران را به وجد آورد و يكي ديگر از واكنش علماي قم و نجف و مشهد سخن گفت و يادي كرد از نگرانيهاي امام خميني درباره حكم اعدام كاظم موسويبجنوردي. برخي به سكوت نشسته بودند و اشك ميريختند و خاطرات را مرور ميكردند.
فداييان اسلام بدون برنامه و تحليل بودند
مراسم با سخنان كاظم موسويبجنوردي، رييس تشكيلات حزب ملل آغاز شد. او در ابتدا يادي كرد از تمام كساني ديگر كه در اين دنيا نيستند. بعد گويي دهه 40 رفته است. از شور و شوق و خلوص نيت و انگيزههاي آن دوران سخن گفت و آنها را ارزشمند خواند.
وي گفت: « در آن دوران، عمده گروههاي مبارز ماركسيستها و كمونيستها بودند. ما دنبال نجات ايران بوديم. آرماني داشتيم كه خط اسلام و دين در آن پررنگ بود. احساسات ديني نيرومندي وجود داشت و بايد براي آن زمينهاي فراهم كنيم. در فكر اين بوديم كه ايران را نجات بدهيم و عوامل ترقي را فراهم كنيم.»
او با يادآوري برخي از حركتهاي اسلامي، پيش از تاسيس حزب ملل اسلامي گفت: «حزبي اسلامي با شمايل مدرن پيش از حزب ملل اسلامي وجود نداشت. عمدتا مبارزات گروههاي مسلمان، به روش سنتي بود. بدون تحليل بود. جنبه احساسات مذهبي آن بر روشها و برنامهريزيها غالب بود. مثل گروه فداييان اسلام و ترورها و مبارزات آنها. اما در حزب ملل اسلامي، ما در كنار آرماني كه داشتيم برنامه و تحليل هم داشتيم. روشهاي خاصي براي جذب نيرو داشتيم. خاطرم هست كه وقتي اين حزب با پرچم اسلاميگرايي و براي براندازي حكومت شاه پا گرفت چه شوروشوقي بين علما و اهل دين راه افتاد زيرا در آن زمان كمونيستها و ماركسيستها پرچم مبارزه را به دست گرفته بودند.» موسويبجنوردي از شوروشوق جواني سخن ميگفت و در كنار او محمدجواد حجتيكرماني گهگاه به ياد ميآورد كه اين جوان بيست و سه چهار ساله ايراني چه هيجاني براي مبارزه داشت. كاظم موسويبجنوردي در سخنان خود به دوران مبارزات ميرسد و به يادش ميآيد كه وقتي علم مبارزات را با پرچم اسلامي برداشتند چگونه كمونيستها و ماركسيستها آنها را تكفير كردند و به هيچ ميانگاشتند. او به دوران زندان نيز اشاراتي دارد. ميگويد: «ما متاثر از امام و حركتهاي اسلامي بوديم اما آنها حكم تكفير را صادر كردند. وقتي هم به زندان افتاديم، آنها را ما را بايكوت كردند.»
مسعود رجوي گفت شما خود ارتجاع هستيد
بيشتر اعضاي حزب ملل اسلامي را معلمان تشكيل ميدادند. در بين آنها نيز ارتشي و روحاني هم بودند. ماجرا گويا از آنجا لو ميرود كه ماموران به يكي از اعضا وقتي كه در ساك دستياش اعلاميههاي حزب را جابهجا ميكرده مشكوك شدهاند. او را بازداشت ميكنند و بعد ساواك متوجه مشي مسلحانه حزب و انگيزههاي براندازانه اعضا ميشود. بلافاصله درصدد بازداشت و دستگيري تكتك آنها برميآيد. در حزب ملل رويه جذب نيرو به صورت خوشهاي بود. هر كس موظف بود كه دو نفر را جذب كند و فقط او با اعضاي بالادستي در ارتباط بود. اعضا يك به يك بازداشت ميشوند. گروه آخر كه كاظم موسويبجنوردي نيز عضو آن بود حين فرار و مبارزه در تپههاي دارآباد دستگير ميشوند. جايي كه امروز مركز دايرهالمعارف بزرگ اسلامي است.
موسويبجنوردي از روزهاي زندان ميگويد: «وقتي در زندان بوديم متوجه شدم كه هيچ يك از اعضاي مجاهدين با ما حرف نميزنند. ما را بايكوت كرده بودند. جز مسعود رجوي كه گاهي با من سلام و عليك ميكرد، ديگران انگار ما را نميديدند. من و آقاي ابوالقاسم سرحديزاده و چند تا از دوستان با هم بوديم. آقاي محمديگرگاني كه انسان محترمي است هم در زندان بود. او از اعضاي مجاهدين خلق بود كه در زندان از آنها جدا شده بود. يك روز به او گفتم به مسعود رجوي بگو با او كار دارم. بهتر است ما يك مذاكرهاي داشته باشيم. پيغام ما را برد و مدتي بعد مسعود رجوي آمد و پرسيد كه موضوع چيست. به او گفتم چرا به بچههاي ما بياحترامي ميكنيد. ما در اينجا همه زنداني هستيم و تضاد اصلي ما امپرياليسم امريكا است. پس دليلي ندارد كه ما با هم به بياحترامي رفتار كنيم. او گفت: خير. تضاد اصلي ما ارتجاع است و شما در رأس ارتجاع هستيد.»
در زندان دموكرات شدم
موسويبجنوردي در ادامه سخن خود از افكار و عقايد و انديشههاي حزب ميگويد و يادآور ميشود كه اعضاي حزب ملل سالمترين اعضاي زندان و گروههاي مبارز بودند. با اين حال بهيادش ميآيد كه آنچنان تبليغات چپها و ماركسيستها و كمونيستها در زندان زياد بود كه چند تني از حزب ملل اسلامي درهمان ايام به مجاهدين خلق پيوستند. او در پايان سخنانش حزب ملل را مايه افتخار ميداند و ميگويد: «شخصا فكر ميكنم ما نقش تاريخي خودمان را ايفا كردهايم. بعد از انقلاب خيلي از دوستان و ديگران به من گفتند كه حزب را احيا كنيم. زير بار نرفتم. معتقد بودم در برههاي از سرنوشت كشور ما بايد نقشي را ايفا ميكرديم و وظيفهاي را انجام ميداديم كه داديم. الان بايد نيروهاي انقلاب را حفظ كرد. بايد انقلاب را تقويت كرد. بايد نقش سازندهاي داشت. مدتي پيش تعدادي از نمايندگان مذاهب ميهمان سازمان ارتباطات اسلامي بودند. يكي از آنها مشاور مذهبي آقاي اوباما رييسجمهور امريكا بود سري هم به مركز دايرهالمعارف بزرگ اسلامي زد. از من خواست خودم را معرفي كنم. منم كوتاه در يك دقيقه معرفي كردم و گفتم وقتي جوان بودم انقلابي شدم. زندان رفتم. در آنجا فهميدم مبارزه مسلحانه روش درستي نيست بايد دانايي مردم را بالا برد. در زندان دموكرات شدم. بعد از انقلاب نيز اين مركز فرهنگي را تاسيس كردم.»
او در پايان سخنانش تاسيس مركز دايرهالمعارف بزرگ اسلامي و دانشنامههايي را كه تاكنون منتشر شده است از بركات حزب ملل اسلامي دانست.
امام خميني براي عرض تبريك آمد
بعد از او آيتالله سيدمحمد موسويبجنوردي چندكلامي كوتاه سخن گفت. ايشان از زاويه ديگري به ماجرا نگاه كرد و از اتفاقات بيرون زندان در زماني كه اعضاي حزب ملل زنداني بودند، سخن گفت. او گفت: «بعد از دستگيري اعضاي حزب ملل اسلامي، آيتالله حكيم، آيتالله خويي و آيتالله شاهرودي موضعگيري كردند. علماي ديگر نيز به ميدان آمدند و هر كدام به طرق مختلفي فعاليتهايي را آغاز كردند. تاسيس حزب ملل اسلامي تاثير بسيار خوبي بر علما گذاشته بود. امام نيز از اين حركت استقبال كردند و گفتند وقتي شنيدم چنين حزبي با رويكرد ديني در ايران هست خيلي خوشحال شدم. ما آن زمان در نجف بوديم. وقتي حكم اعدام براي آقا كاظم صادر شد و علما و مراجع موضع گرفتند ما در نجف بوديم. با فشار علما اين حكم شكست و به حبس ابد تبديل شد. من خبر را از راديو شنيدم. صبح زود بود و پدر بزرگوار ما خواب بود. ايشان را بيدار كردم و خبر را دادم. بلند شدند و نماز شكر به جاي آوردند. صبح زود بود. بعد امام خميني كه در نجف به سر ميبردند به منزل ما آمدند و تبريك گفتند. خيلي ابراز خوشحالي كردند. آقا مصطفي همراه ايشان بود. ميگفت ما در تركيه كه بوديم خبر تاسيس حزب را شنيدم. خيلي خوشحال شديم. آقا مصطفي اغلب اعضاي حزب را ميشناخت.»
همه به وكالت و وزارت رسيدند
آيتالله موسويبجنوردي در ادامه سخن خود از جايگاه حزب ملل دربين روحانيون ياد كرد. از دوران قبل از انقلاب و دوران پس از انقلاب سخن گفت. خاطرش بود كه آيتالله ميلاني از حوزه مشهد براي آزادي اعضاي حزب نامه نوشت. اين حزب را مورد تاييد تمام روحانيون ميدانست. از خوشنامي اعضاي آن سخن گفت و پاكدستي آنها را بعد از انقلاب مثال زد. او گفت: «بعد از انقلاب من سالياني در راس قوه قضاييه بودم. عضو شوراي عالي قضايي بودم. گزارشهاي مختلفي از انقلابيون و افراد مختلف به دست ما ميرسيد كه فلان كار را كردهاند اما هيچ گزارشي از اعضاي اين حزب به ما نرسيد كه فلان جا خطا كردهاند.»اعضاي حزب ملل پس از انقلاب به وزارت و وكالت رسيدند. برخي به مجلس رفتند مانند كاظم موسويبجنوردي. برخي به وزارت رسيدند مانند علياكبر ولايتي، ميرمحمد صادقي و مرتضي حاجي. برخي در راس فرماندهي سپاه پاسداران قرار گرفتند مانند عباس آقا زماني (ابوشريف) و جواد منصوري. برخي پستهاي مهم دولتي گرفتند يا به سفارتخانههاي ايران رفتند مانند سرحديزاده و قريشي و عباس دوزدوزاني و حسن طباطبايي و... برخي شهردار شدند مانند صفيان كه شهردار تهران شد و شالچي كه شهردار قم شد.
اگر زندان نميرفتم در دام مجاهدين خلق ميافتادم
سخنران بعدي حجتالاسلام والمسلمين محمدجواد حجتيكرماني بود. او در ابتداي سخن به تمجيد از كاظم موسويبجنوردي پرداخت. او را رفيق 50ساله خود ناميد. از روزهايي گفت كه هر دو پر از شور و جواني بودند و انديشه مبارزه داشتند. يادآور شد كه وقتي «آقا كاظم» موضوع حزب را با من در ميان گذاشت مدتها با هم درباره
مشي و مرام آن صحبت كرديم. حجتيكرماني يادي كرد از آيتالله اصفهاني جد مادري موسويبجنوردي و آيتالله بجنوردي پدر او. معتقد بود كه با «نفس مبارك» آنها چنين فرزندي در آن بيت پرورش يافته است. او سپس به خاطراتي از زندان پرداخت. از روزهاي سخت بازجويي و انكار سخن گفت. نميدانست كه تشكيلات لو رفته و براي حفظ آن تلاش ميكرد در بازجوييها سخني نگويد. خاطرش بود كه بارها رابطه تشكيلاتي را با كاظم موسويبجنوردي رد كرده بود و ميگفته كه هيچ رابطهاي با او نداشته است. ميگويد: «اما ناگهان اتفاقي افتاد. بازجوها مدتها بود تلاش ميكردند كه من از آشنايي خودم با آقا كاظم سخن بگويم كه من رد ميكردم. يك روز ناگهان آقا كاظم را در زندان ديدم. گل از گلم شكفت. بلافاصله بغلش كردم و با او روبوسي كردم. در واقع من خودم با دست خودم آنچه را كه بازجوها ميخواستند انجام دادم.»
حجتيكرماني در ادامه سخنان خود زندانهاي طويلالمدت را حكم الهي دانست. او يكبار به چهار سال زندان و بار دوم به 10 سال زندان محكوم شده بود. ميگويد: اگر من به تور آقا كاظم نميخوردم حتما در دام مجاهدين خلق ميافتادم. چون خيلي سر پرشوري داشتم. با نفس گرم اين بزرگوار ما افتاديم زندان. و آن زندان را حكمت الهي ميدانم چرا كه ممكن بود به دام مجاهدين خلق بيفتم.
اهداي لوح تقدير به موسويبجنوردي
در پايان سخنان حجتيكرماني لوح تقديري كه به امضاي اعضا رسيده بود به موسويبجنوردي اهدا شد؛ لوحي كه متن آن انعكاس احساسات همرزمان سابق به رييسشان بود. بعد از اهداي لوح تقدير، اعضاي ديگر حزب هم خاطرات خود را از آن روزها و فضاهايي كه بود بيان كردند. مراسم بزرگداشت سالگرد دستگيري اعضاي حزب ملل اسلامي تا پاسي از شب ادامه داشت.