تحليل حسين مرعشي از آرايش انتخاباتي جريانهاي سياسي:
اتحادي بين اصلاحطلبان و اصولگرايان ميانهرو شكل نميگيرد
حسين مرعشي، سخنگوي حزب كارگزاران سازندگي و رييس كميته استانهاي شوراي عالي سياستگذاري انتخابات اصلاحطلبان است. او كه در جلسات اصلاحطلبان هميشه سعي در رفع اختلافنظرها دارد اينبار در مورد مساله ائتلاف احتمالي اصولگرايان ميانهرو و اصلاحطلبان مانند بسياري از همفكرانش موضعگيري و احتمال شكلگيري ائتلاف را رد ميكند. او البته معتقد است اگر فردي مانند ناطقنوري كانديداي انتخابات مجلس شود حضور همزمان عارف و ناطق در دوليست انتخاباتي اصلاحطلبان و اصولگرايان محتمل است. او مانند برخي افراد و رسانه حاضر نيست چك سفيد امضا بدهد و حضور ناطق در ليست اصلاحطلبان را منوط به حضور عارف در ليست انتخاباتي رقيب ميداند. مرعشي در گفتوگويي كه با جماران داشت آخرين وضعيت گروههاي سياسي را تحليل كرد:
اتحادي با محوريت حاميان دولت بين اصولگرايان ميانه و اصلاحطلبان اتفاق نخواهد افتاد اما ممكن است در بعضي از حوزهها يا در مورد برخي از اشخاص يك همكاري شكل بگيرد. من اين را بعيد نميدانم كه از افراد اصولگراي ميانه بعضي از افراد در ليست اصلاحطلبان قرار بگيرند و بالعكس. امكان وجود مشتركات در ليستهاي انتخاباتي وجود خواهد داشت، اما اتحاد كلي اتفاق نخواهد افتاد. بالاخره ما دو جريان رقيبيم و رقابت نيروي ميانه اصلاحطلب و ميانه اصولگرا به نفع كشور است، مثلا در صورت ورود آقاي ناطق، ايشان و آقاي عارف ميتوانند از اشخاص مشترك هر دو ليست اصولگرايان و اصلاحطلبان باشند.
مشكل از جايي شروع ميشود كه عدهاي بيهنر نميتوانند هنر هنرمندان را تحمل و نظاره كنند و به همين دليل بازي را به هم ميزنند. مثل اين ميماند كه دو نفر كه شطرنج بازي ميكنند و يك نفر كه در بازي كم ميآورد بازي را به هم ميزند. عدهاي در كشور بازي را به هم ميزنند، چون نميتوانند بازي خوب را ببينند.
در مجلس باشد در مصاحبه با يكي از روزنامهها گفتم كه اگر برجام به مجلس برود، به لحاظ سياسي خيلي خوب است چون هم دست دولت پر است و هم مردم متوجه ميشوند كه با چه جماعتي در مجلس روبهرو هستيم. به نظر من اقدام مجلس و تشكيل رسيدگي به برجام و كمك صدا و سيما در پخش بخشهايي از اين جلسات و گفتوگوها مجموعا به روشنگري كمك بزرگي كرد و مردم در آستانه انتخابات مهم مجلس دهم به خوبي با خطرهاي پيش رو در انتخابات آشنا شدند.
جلسه بررسي برجام و اقدامات شجاعانه آقاي حسينيان بسيار به كشور كمك كرد. شايد بپرسيد چرا ميگويم شجاعانه؟ دليلش اين است كه از نظر من هيچ سرمايهاي مهمتر از آگاهي مردم نيست. اين آگاهي پشتوانه بزرگي براي نظام، دولت و مسوولان نظام است. نتيجه اين بحثها هم اين شد كه پنبه افكار پايداري در كشور زده شد و انتخابات آينده نشان خواهد داد كه اين اتفاقات تا چه اندازه مفيد بوده است. البته اصولگرايان ميانهرو به رهبري آقاي لاريجاني هم به خوبي خودشان را بازسازي كردند. واقعيت اين است كه آقاي لاريجاني و همفكرانش در مجلس به كشور كمك مهمي كردند اين براي همه ارزشمند و قابل تقدير است.
مشكل اصولگرايان بعد از سال 76
انفعالشان بود. اين طيف بعد از رياستجمهوري آقاي خاتمي، فرصتي براي عرضاندام پيدا نميكردند. در يك دوره اين افراطيون با انگيزه بيشتري وارد شدند و با استفاده از ابزارهايي مشروع و بعضا نامشروع در كنار زدن جريان رقيب با ابزارهايي كه در دست داشتند، توانستند موقعيتي را براي خودشان بسازند، اما نتوانستند از اين موقعيتي كه پيدا كردند در جهت تحكيم روابط با مردم و خدمت به جامعه استفاده كنند. نتيجه حاكميت افراطيها در كشور دولتي شد كه سرمايههاي اصولگرايي، اصلاحطلبي و انقلاب اسلامي را سوزاند.
از الان روشن است كه اصولگرايان ميانه در انتخابات آينده كاملا از تندروها جدا ميشوند و اين مبارك است و اين موضوع شناخت صحيحي از شرايط امروز كشور در جبهه اصولگرايي است، اما كاش اين اتفاق در آستانه انتخابات دور دهم رياستجمهوري در سال 88 ميافتاد. اگر اصولگرايان در آن مقطع تكليف خودشان را با احمدينژاد كه در حال هدايت كشور به قهقرا بود، روشن ميكردند، امروز بسيار دستشان در عرصه سياسي پرتر بود. اصولگرايان در آن مقطع اشتباه تاريخي كردند و فرصتي كه نبايد براي بار دوم به احمدينژاد ميدادند را دادند و احمدينژادي كه هويتش براي ما قبل از انتخابات 88 روشن بود در دور دوم هويتش را به اصولگرايان نشان داد و درنهايت انحرافي از آب درآمد و وجهه اصولگرايان را نيز خراب كرد، اما جلوي ضرر را از هركجا بگيري منفعت است و اين منفعت در جبهه اصولگرايي امروز اتفاق افتاده است.
اصلاحات هيچوقت افكار عمومي را از دست نداد. اصلاحطلبان اشتباهشان جاي ديگري است. اشتباه اصلاحطلبان اين است كه فرصتي را مهيا كردند تا تندروها، نهادها و عناويني مانند شوراي نگهبان، سپاه و ولايت فقيه را به نفع خودشان مصادره كنند و گويي اين نهادها فقط براي اين طيف خاص است و متعلق به ساير تفكرها نيست. در حالي كه اصلاحطلبان ريشه در خط امام دارند و در تشكيل نظام و استقرار ولايت فقيه تكليفشان معلوم است. اصلاحطلبان از بعد اجتماعي و بحثهاي گفتماني ضربه نخوردند، بلكه موقعيت خودشان را در نظام سياسي مقداري از دستدادند كه بخشي از آن به دوران مجلس ششم و بخشي ديگر به حوادث 88 برميگردد. ما يك ضربه سنگين در دوران مجلس ششم خورديم كه بخشي از آن را رقيب به ما زد و بخشي ديگر را خودمان به خودمان زديم و نميخواهم به اين موضوع ورود كنم و آسيبشناسي اين موضوع را در وقت ديگري بايد انجام دهيم.
در سال 88 هم وقتي كه ما نتوانستيم حرف صحيح خودمان را درباره ريشه تفكرات احمدينژاد منتقل كنيم، عدهاي از اين فرصت استفاده كردند و جمعي از اصلاحطلبان را برانداز خواندند در صورتي كه اگر تفكر احمدينژاد چند سال ديگر ادامه پيدا ميكرد معلوم نبود چه بر سر كشور خواهد آمد. اصلاحطلبان بازسازي خود را از سال 92 و انتخابات رياستجمهوري شروع كردند در همان محدوده و زميني كه آزاد به فعاليت بودند دست به انتخاب زدند و يك اصولگراي ميانهرو را كه ذاتا اصلاحطلب است را به عنوان رييسجمهور انتخاب كردند و انشاءالله انتخابات آينده فرصت دومي براي تقويت روابط خود با حاكميت و از بين بردن سوءتفاهمات گذشته خواهد بود.
سالهاست كه به اصلاحطلبان و اصولگرايان الگويي پيشنهاد ميشود كه هر طيف يك حزب شود. ما ميتوانستيم يك يا دو حزب شويم و در نهايت با يكديگر ائتلاف ميكرديم، چرا كه نبود يك تشكيلات فراگير اين ضعفها را دارد، ولي خوشبختانه در جبهه اصلاحات پذيرش
رييس جمهور اصلاحات به عنوان رهبر اصلاحات كمك بزرگي به حفظ اتحاد بين اصلاحطلبان كرده است كه نهايتا شوراي عالي سياستگذاري انتخابات كه شكل گرفته است همه آن اختلافات جزيي در دو شوراي قبلي را حل كرده است. در جبهه اصلاحات مشكلي برسر اين مسائل ديگر نداريم.
حاميان دولت قطعا اكثريت قاطع مجلس را خواهند داشت. به نظر ميرسد كه آرايش در حال حاضر به اين شكل است كه اصلاحطلبان حضور فعالي به صورت متحد خواهند داشت. اصولگرايان ميانه نيز يك ضلع انتخابات آينده خواهند بود و پايداريها هم آخرين تلاشهاي خود را براي ماندن خواهند كرد.
احمدينژاد فاقد يك جريان است. نيروهاي احمدينژاد در درون جبهه پايداري هستند. واقعيت اين است كه احمدينژاد قادر نيست كه ضلعي از اضلاع انتخابات آينده باشد و تنها راه پيش رويش اين است كه نيروهايش را در درون پايداري بفرستد. اينكه از بين اصولگرايان ميانهرو و اصلاحطلبان كدام دست بالا را خواهند داشت راي مردم تعيين ميكند. البته حدي كه شوراي نگهبان براي اصلاحطلبان تعيين خواهد كرد نيز مهم است، اما به نظر ميرسد دو فراكسيون اصلي مجلس فراكسيون اصولگرايان ميانه و اصلاحطلبان خواهند بود. پايداريها نيز يا كاملا حذف خواهند شد يا فراكسيوني چندنفره در مجلس خواهند داشت.