نبايد درگير مسائل كالبدي بناها شويم
اسكندر مختاري
كاروانسراها اصولا كنار مبادي ورود به شهر شكل ميگرفتند، اما در جريان توسعه شهري جزو شهر جديد ميشوند. در سير تحول كاروانسراهاي تهران ميبينيم اين بناها جذب مركز شهر شده و تغيير كاربري دادهاند. وقتي كاروانسراها جذب مركز شهر ميشوند، با يك تغيير عملكرد روبهرو ميشوند. در مرحله نخست تغيير تبديل به سراهاي مرتبط با بازار ميشوند و در دوره دوم در تهران بيشتر تبديل به مراكزي ميشوند كه خدمات اتومبيل ارايه ميكنند، به اين دليل كه داراي فضاهاي باز گستردهاي هستند و بزرگمقياسند و شهر توسعهيافته نياز به اين فضاها دارد، مضاف بر اينكه كاروانسراها در كنار راههايي قرار دارند كه قبلا كالسكهرو و مالرو بودند و بعد از توسعه شهري اتومبيل به آنها راه پيدا كرده و حالا نيازها و خدمات اتومبيل دارند، به همين دليل هم غالب تغيير كاربريها در كاروانسراها اينچنين شكل ميگيرد.
مركز تاريخي تهران دروازهاي كه از جنوب وارد شهر ميشد و به نام دروازه حضرت عبدالعظيم شناخته ميشد، در دو مرحله در زمانهاي مختلف جابهجا شده است. در مرحله اول كه مربوط به تغييرات حصار صفوي است، اين دروازه در جايي قرار گرفته كه در موقعيت چهارراه مولوي فعلي است و در مرحله دوم دروازه به ميدان شوش انتقال پيدا ميكند. در فاصله بين اين دو محل كاروانسراهايي وجود دارند كه همزمان با توسعه شهر در كنار راه ورودي به شهر قرار داشتند. مثل كاروانسراي خانات يا كاروانسراي پارسه يا انبار گندم خالصه. اما اين كاروانسراها بعدها تبديل به فضاهايي شدهاند كه شهر به آنها نياز داشته. اما در مورد كاروانسراهايي كه كنار دروازه قزوين هستند و در موقعيت ميدان وحدت اسلامي فعلي قرار دارند، ميبينيم كه به تدريج تبديل به گاراژهايي شدهاند كه تعميرات اتومبيل انجام ميدهند. در مورد سمت ديگر شهر يعني سهراهامين حضور كه قسمت شمالي شهر تاريخي تهران است هم همين تغيير كاربري را در مورد فضاهايي كه در گذشته كاربري كاروانسرا، داشتند ميبينيم.
بخشي از كاروانسراهاي محدوده شهر تاريخي تهران در بازار حضرتي قرار دارد، به اين دليل كه راه دسترسي به تهران قديم از طريق ري، همين مسيري است كه از بازار حضرتي به چهارسوق بزرگ و از كنار بازار نوروز خان به روستاي تهران ميرسيد. به نظر ميرسد روستاي تهران جايي است نزديك مسجد جامع، چون اين محل تنها جايي است كه ما توانستهايم شواهد دورههاي پيش از صفويه را پيدا كنيم. آثار دوره آل بويه و سلجوقي در مسجد جامع تهران پيدا شده است. اگر اين موقعيت، يعني موقعيت چارسوق بزرگ و مسجد جامع را به عنوان محلي كه روستاي تهران قرار گرفته بوده، فرض كنيم، جاهايي مثل امامزاده زيد، سيد نصرالدين و امامزاده يحيي و امامزاده سيد اسماعيل، نشانههاي گورستانهايي هستند كه در اطراف روستاي كهن تهران وجود داشتهاند و به همين دليل است كه مقابر اوليا در آنها قرار گرفته است. دليل وجود كاروانسراها در اين محدوده هم به دليل اين است كه قبل از دوره شكلگيري شهر راهي وجود داشته كه از روستاي كهن تهران به ري ميرفته و اين راه در اثر حضور كاروانها و آوردن مالالتجاره به اين روستا كه روستاي بزرگي بوده و بعد هم كه تبديل به شهر شده، در جاي خود باقي مانده، به اين دليل كه تنها فضاي عمومي اين محدوده بوده. راهها به اين دليل باقي ميمانند كه تنها فضاهاي عمومي هستند كه نميشود اشغالشان كرد و ميشوند مسير آوردن مال التجاره به شهر جديد تهران.
بنابراين كاروانسراهايي كه بين بازار حضرتي و چهارسوق بزرگ بازار تهران قرار داشتند، بعد از مدتي تغيير كاربري دادهاند، به اين دليل كه بازار هم مثل شهر موجود زنده است و بعضي كاربريها در آن استقرار پيدا ميكنند و كاربريهاي ديگري پيدا ميكنند. بهطور مثال بازار چيني و بلورفروشها توسعه پيدا كرده و بسياري از خدمات از جمله پارچهفروشها را حركت داده و خود جايگزين آنها شده و تا نزديكي بازار صحافها پيش رفته. توسعه شهري مستلزم اين تغيير كاربريهاست. اما در مورد اينكه بخواهيم اين كاروانسراها را به كاربري قبلي برگردانيم يا معماريشان را حفظ كنيم، بايد به اين نكته توجه كنيم كه نبايد درگير مسائل كالبدي بناها باشيم، اين تغييرات بخشي از تحولات ناگزير شهري است، بايد اينها را بپذيريم، اين اتفاقات در شهر ناگزير است و مديريت آن هم كار سادهاي نيست. اين امكان را كه بخواهيم از تغيير و تحولات جلوگيري كنيم نداريم. اما ميشود از لحاظ شكل ظاهري اين بناها به گذشته برگردانده شوند اما از لحاظ كاربري بازگرداندن اين بناها به ظاهر گذشته كار سختي است.