فرشاد مومني در ادامه سلسله نشستهاي اقتصاد اسلامي:
عدالت اجتماعي با توسعه مغايرت ندارد
سياستنامه| اقتصاد اسلامي از مضاميني در حوزه اقتصاد است كه بحث درباره ابعاد آن همچنان گشوده است و يكي از اهداف سلسله نشستهاي اقتصاد اسلامي كه در كانون انديشه جوان برگزار ميشود، روشن شدن سويههاي متكثر آن است. فرشاد مومني، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبايي و رييس موسسه دين و اقتصاد يكي از اقتصاددانهايي است كه در طول سالهاي اخير در جهت روشن شدن اين ابعاد بسيار كوشيده است. يكي از ابعاد بحث اقتصاد اسلامي موضوع عدالت و توسعه است. عدالت و توسعه هر دو از عناصر اصلي يك نظام اقتصادي هستند و هر انديشه اقتصادياي لاجرم بايد تكليفش را نسبت به آنها روشن كند. موضوع جلسه اخير سلسله نشستهاي مذكور نيز بررسي عدالت و توسعه از منظر اسلامي بود.
فرشاد مومني سخنران اصلي اين نشست ضمن اشاره به اهميت دو مقوله توسعه و عدالت در انديشه اقتصادي گفت: آيندگان كه درباره دو مقوله توسعه و عدالت و در حيطه مسائل و موضوعات مربوط به انسان و طبيعت و جامعه تحقيق و پژوهش ميكنند از ما خوشاقبالترند زيرا دستاورد انقلاب دانايي كه حاصل هزاران سال بحث وجدل، كشمكشهاي خونين، منازعات، مناظرات و آزمايش و خطا و تجربه بوده موجب شده به صورت فزايندهاي
هم راستايي قابل اعتنايي ميان توصيهها و استنباطهاي برگرفته از آموزههاي وحي و همچنين يافتهها و استنباطهاي برگرفته از دانش و علم به وجود آيد و اين هم راستايي اثرات بسيار چشمگيري بر فرآيند اجماع جهاني و
حل و فصل منازعات و اختلافات در سطح جهاني
شده است.
وي يكي از اين هم راستاييهاي شگفتانگيز ميان توصيههاي ديني و يافتههاي علمي مباحث مربوط به توسعه و عدالت اجتماعي خواند و گفت: به عنوان يك جمله معترضه و بدون اينكه مستقيما وارد اين بحث شوم تاكيد ميكنم پديده انقلاب دانايي را جدي بگيريم. ژرفكاوي و واكاوي در حيطه انقلاب دانايي اگر دانشافزا نباشد -كه هست -
حداقل به ايمان و دينمان ميافزايد. اين هم راستايي ريشهدار در دستاوردهاي انقلابدانايي جاي دارد. از منظر ديني هنگامي كه به انقلاب دانايي نگاه ميكنيم ميبينيم كه بيشترين سفارش به عدالت در بين همه اديان الهي و غيرالهي و به ويژه سه دين بزرگ ابراهيمي موضوعيت يافته است. به ويژه در فرهنگ اسلامي و در كلام صريح قرآن و خاصتر در مكتب تشيع و كلام معصومين و اهل بيت (ع) به وفور اين مساله بيان شده است. اين اقتصاددان با تاكيد بر اينكه مساله عدالت از ابتداي خلقت در مركز توجه خالق هستي بوده است، گفت: اگر بخواهيم از منظر اقتصاد اسلامي به اين مقوله نگاه بيندازيم از ديدگاه قرآن و رسولش يكي از مهمترين فلسفه بعثت انبيا درباره عدالت اجتماعي و برقراري قسط و داد روي زمين است. در كلام اميرمومنان (ع) هم عدالت يك ميثاق ميان خداوند با دانايان است. آن چيزي كه در عرصه ادبيات مربوط به عدالت و توسعه ملاحظه ميكنيم اين است كه در مراحل نخستين توجه بشر به اين مقوله تصور انسانها اين بود كه ميان سمت و جهتگيري معطوف به عدالت اجتماعي و توسعه مغايرت وجود دارد. اما با مراحل تكامل بشر و هرچه كه جلوتر آمديم هم در سطح نظري و هم در سايه تجربهها و كاركردهاي عملي؛ نوعي وفاق و سازگاري فزاينده ميان اين دو پيدا شد.
فرشاد مومني در ادامه گفت: مساله عدالت اجتماعي يك متغير تعيينكننده براي سرنوشت توسعه است. آن طور كه به لحاظ تئوريك و شواهد تجربي ميتوان دريافت كه مهمترين كاركرد عملي عدالت اجتماعي كارگاه و كارخانه انسانسازي و حيات جمعي انسانهاست. به طور كلي ميتوان گفت ماجراي غمانگيز توسعه به يك اعتباري دستيابي بشر به يك تركيب خردمندانه از رقابت و همكاري براي اعتلا و ارتقابخشي به ظرفيتهاي وجودي انسانها و جامعه است. هم به اعتبار ملاحظات نظري و هم به اعتبار شواهد تجربي ثمر بخش. پايداري اين دو ركن ركين توسعه در رقابت و همكاري وابسته تام و تمام به عدالت و عادلانه عمل كردن انسانها بسته است. با كمال تاسف بايد بگويم به اعتبار نقصها و كاستيهايي كه در شيوه انتقال و آموزش علوم جديد در ايران وجود دارد بخشي از بيدقتيها منشأ سوءتفاهماتي شده است. آنهايي كه برخورد و مواجهه ايدئولوژيك با آموزههاي علمي و ديني ميكنند اين سوءتفاهم را رقم زدهاند.
مومني ضمن تاكيد بر اهميت رقابت و ضرورت آن گفت: رقابت به صورت فينفسه ارزشمند است اما در تئوريهاي بنيادگرايي بازار، مهمترين پيشنياز تحقق دستاوردهاي مربوط به بهينگي و كارايي، مناسبات عادلانه در نظر گرفته ميشود. در اين رابطه خانم دكتر جون رابينسون در كتابش فلسفه اقتصاد ميگويد در اوج جنگ سرد اگر ميخواستيم مسابقهاي براي بهترين نظريه اقتصاد برگزار كنيم كمونيستيترين نطريه مطرح روسها تئوري بازار بود زيرا در تئوري بازار همه دستاوردهاي موجود مانند بهينگي و كارايي منوط به شرايطي است كه مرزهاي كامل ميان بازيگران عرصه توليد و اقتصاد جدا ميكند اما هرچه از جنگ سرد فاصله گرفتيم تحقق تئوري بازار دچار چالش و اضمحلال قرار گرفت.
اين استاد اقتصاد دانشگاه علامه گفت: نكته ديگر همكاري سازمان يافتهاي است كه باز به عنوان يك جمله معترضه گرفتاري ديگري در نظام آموزشي ما به وجود آورده است و آن اين است كه ما به جاي رجوع مستقيم به منابع و آثار دست اول بزرگان علم اقتصاد به منابع و آثار دست چندم رجوع ميكنيم و بدين صورت دچار سوءتفاهماتي در محاسبات شدهايم. وقتي به كتاب آدام اسميت مراجعه ميكنيم هم راستايي ميان منافع فردي و جمعي را به وجود مناسبات عادلانه مشروط ميبينيم. اسميت در آن كتاب تصريح ميكند كه در غياب مناسبات عادلانه ناهمراهي و ناآشكاري به وجود ميآيد. همچنان كه ضرورتي براي پيشبرد توليد و اقتصاد در قالب همكاري و همراهي و همداستانيها وجود دارد ضرورت اين همكاري و همراهي و همداستاني در عرصه سياست و مديريت جهاني براي رسيدن به دستاوردهاي بزرگ ضرورت دارد و از اين همراهي و همكاري و همداستاني نتايج بسيار بهبود بخش و پرثمري براي جهانيان حاصل ميشود.
او در مثال نمادين خود براي نشان دادن اهميت يادگيري همكاري و همراهي و همداستاني مثالي درباره دو كارخانه سنجاقسازي ميزند كه در يكي؛ افراد به تنهايي توليد را پيش ميبرند و در ديگري بر اساس تقسيم كار و كار دسته جمعي فرآيند كار توليد سامان مييابد در اين مثال نشان ميدهد توليد سرانه در آن كارخانهاي كه اساسش همكاري و همراهي و همداستاني است ۲۴۰ برابر از آن كارگاه تكنفري يا كارخانهاي كه همكاري و همراهي و همداستاني در آن موضوعيت ندارد بيشتر است.
وي ادامه داد: نكته جالب و ظريف اين است كه پارادايم رقيب بنيادگرايي بازار پارادايمي بر اساس بههمريختگيهاي وابستگيآور به مساله نابرابري است. وي ميگويد مساله نابرابري چيزي جز مواجهه دو واحد خواه در قالب بنگاه يا در سطح جهاني نيست كه يكي از آن دو باعث ضعيفتر شدن و از گردونه خارج شدن ديگري ميشود. واحد قويتر واحد ضعيفتر را در خود ميبلعد و اينچنين رابطه سلطه ميان آن دو و در جامعه برقرار ميشود. آنهايي كه باور به بنيادگرايي بازار دارند اكنون به ناكارآمدي و درماندگي آن اذعان ميكنند. مشكل اساسي و اصلي بنيادگرايي بازار همين نابرابري و ناعدالتي است. يعني رقابت عادلانه جاي خود را به رقابتهاي ناعادلانه داده است. بنابراين منشا سوءاستفاده در مكانيسمهاي بازار ميشود.
تا تكليفمان را در هر شرايطي با عدالت و برابري امكانات و رقابت با توسعه و پيشرفت روشن نكنيم هيچ كدام از اين دو مقوله قابل اجرا و درست شدن نيستتد. اگر درك درستي از عدالت و برابري نداشته باشيم همواره پايداري ما تهديد خواهد شد. براي از بين بردن نابرابري و ناعدالتي هم بايد ريشههاي آن را پيدا كرد و از بين برد.
مومني در پايان بحث به سابقهدار بودن فساد اقتصادي در طول تاريخ اشاره كرد و گفت: ساخت سياسي قائم به شخص از گرفتاريها و معضلات هميشگي تاريخ بشر بوده است و هست. بايد نهادهاي بهرهكش فساد و ربا و رانت خواري كه مهمترين عامل نابرابري و ناعدالتي است ويران كرد. نابرابري بين جوامع و در داخل خود جوامع در يك ابعاد بيسابقه در طول تاريخ زندگي بشر در حال افزايش است. بر اساس آماري در سال ۲۰۱۰ از مجموع ارزش خالص داراييهاي كشورها داراييهاي۱۰۰۰ شخص حقيقي برابر دو و نيم ميليارد انسان روي زمين بود. بنابراين با انقلاب دانايي گفته ميشود مساله عدالت اجتماعي درقرن ۲۱ مهمترين دغدغه بشر امروز و كنوني است.