چيزي مثل حرص هفتم اسفند
سيد علي ميرفتاح
«تقريبا هيچ»؛ معنياش ميدانيد چيست؟ روزنامهاي كه با فونت شاه رفت تيتر ميزند صفحه يكش «تقريبا هيچ»، ميدانيد چه پيامي دارد منتقل ميكند؟ اينها به چه كسي دارند ميگويند كه «هيچ دستاوردي نداري» و راه به جايي نميبري؟ مخاطب اصلي اين روزنامه چه كساني هستند؟ روي سخن اينها به دولت و رييسجمهور است؟ به سردمداران ليست اميد است؟ به اصلاحطلبان طعنه ميزنند؟ به جوانان تازه سياسي شده متلك ميگويند؟ حرص «هفتم اسفند» را سر سرليستهاي اميد خالي ميكنند؟ آيا واقعا از نتيجه انتخابات رياستجمهوري و مجلسين اينقدر عصبانياند كه حاضرند اينطور رايدهندهها را كنف كنند و دماغشان را بسوزانند؟ تيتر درشت «تقريبا هيچ» يك نااميدي بزرگ هم به ضميمه دارد. نااميدي و سرخوردگي از مشاركت سياسي و ناكامي از حضور حداكثري مردم عين ضمير «هو» در تيتر روزنامههاي اصولگرا مستتر است و يك معني بيشتر از آن استنباط نميشود. اين تيتر خطاب به همه آنها كه فكر ميكردند و از پيش خود گمان ميبردند ميتوانند با انتخابات منشأاثر شوند ميگويد «خيال خام نبافيد و عين شتر خوشخيال در خواب پنبهدانههاي اصلاحطلبي را دانه دانه و لف لف نخوريد». روزنامهها نه با زبان بيزباني كه اتفاقا با زباني به پهناي فلك، حالي همه جوانان و غيراصولگرايان ميكنند كه «شما هيچ تاثيري نداريد و هيچ كاري از پيش نميتوانيد ببريد و راي و نظرتان كوچكترين تغييري در مملكت و در مناسبات قدرت نميتواند ايجاد كند و الكي براي خود توهم تغيير و اصلاح نزنيد»... اين حرفها البته بهشدت شبيه همان حرفهايي است كه تحريمكنندههاي انتخابات ميزدند و در شبكههاي اجتماعي با دوستان خود دعوا ميكردند و به آنها يادآوري ميكردند كه هيچ قدرتي در تغيير ندارند و حتي از تغيير يك بخشدار و دهدار هم عاجز خواهند بود و... ما كلي زور زديم و اين ور و آن ور نوشتيم و حرف زديم كه ثابت كنيم تحريمكنندهها حرف بيربط و غيرواقعي ميزنند و راه به بيراهه ميبرند. آمديم و همه را راضي كرديم كه بيايند و با حضور حداكثري كاري مهم و سياسي و قانوني و مصلحتانديشانه را به نفع مملكت پيش ببرند. خيلي هم خوب. نوشتيم و گفتيم «راي دادن آنقدر مهم بود و هست كه براي پرستيژ مملكت هم خوب است». آنوقت چند ماه بعد به صرف اينكه اصلاحطلبان در مجلسين چنانكه ميخواستند كامروا نشدند اينطور توي ذوقشان ميخورد كه «هيچ.» اما من موافق اين هيچ نيستم و به نظرم اين قبيل تيترها و تحليلها فرافكنيهاي زيركانه هستند كه قضيه را وارونه جلوه ميدهند. اين فرافكنيها اگرچه احساسات و عواطف ما را متاثر ميكنند اما دير يا زود رنگ ميبازند و تبديل به خاطره ميشوند. در عوض حوادث و اتفاقات واقعي معلوم ميكنند كه نه تنها دستاورد انتخابات هفتم اسفند هيچ نبوده بلكه خيلي هم خوب و مفيد بوده... يك نگاهي به هيات رييسه مجلس دهم بيندازيد. به اين رياكشهاي ژورناليستي نگاه نكنيد كه دارند به زور و ضرب لاريجاني را مال خود ميكنند و خود را برنده ماجرا نشان ميدهند. لاريجاني اصلاحطلب نيست، اما با آنها هم نيست. ما كه يادمان نرفته چه كساني عليه لاريجاني شبنامه منتشر ميكردند و عليه او تراكت مينوشتند و همكارياش را با دولت دست ميانداختند. متاسفانه اشتباه تكراري اصلاحطلبان حرفهاي نگذاشت كه شيريني انتخابات هفتم اسفند در كام اكثريت خوش بنشيند. اشتباه كردند و با القاي تقابل نه چندان واقعي عارف و لاريجاني باعث شدند كه امروز خيليها فكر كنند شكست خوردهاند و راه به جايي نبردهاند و آب در هاون كوبيدهاند. اما يادمان باشد كه لاريجاني دقيقا همان كسي است كه خيليها از آن طرف دوست نداشتند او بر صندلي سابقش بنشيند. لاريجاني در برابر دولت و در مورد برجام و در برخورد با رسايي و كوچكزاده چنان خوب رفتار كرد و چنان عاقلانه و اميدوارانه عمل كرد كه امروز رييس شدن او بهترين هديهاي بود كه مجلس ميتوانست به دولت بدهد. نواب رياست هم دستاورد كمي نيست. خيلي گرانبها و ارزشمند است كه علي مطهري به آن بالا راه يابد و كنار شوهر خواهر هوشيار و عاقل و باسواد و با ابهتش بنشيند. حضور اقليتها را هم نبايد دستكم گرفت... منظور اينكه مواظب باشيد چهارتا تيتر اين طرفي و چهارتا تحليل ماهوارهاي مايوستان نكند. گناهي بزرگتر از ترويج ياس و نااميدي نيست و نابخشودنيترين گناه هم همين است. حالا يك وقت يك روزنامه خصوصي ملت را نااميد ميكند، نابخشودني است اما قابل درك است. چيزي كه قابل درك نيست اين است كه روزنامهاي منتسب به حاكميت مردم تيتر هيچ بزند.