عبور دوباره از
نااميدي به اميد
تركيب هياترييسه مجلس به واضحترين شكل ممكن فضاي سياسي حاكم بر كشور در چارچوب فعاليتهاي «ممكن» را ترسيم ميكند. پر بيراه نيست اگر بگوييم انتخابات داخلي مجلس درس بزرگ ديگري از سياستورزي براي اصلاحطلبان بود؛ طيفي كه نبايد از ياد ببريم براي رسيدن به بهارستان از چه دالانها و كوره راههاي سختي گذشت. درس اصلي را بايد در «ماندن» در مسير و «كنار نكشيدن» ديد. در قدمهاي ابتدايي اين راه، خارج كردن نامزدهاي اصلي اصلاحطلبان نه تنها هيچگاه باعث توقف آنها نشد بلكه اين جريان توانست نتيجهاي تاريخي را با توجه به وضعيت و توازن حاكم بر ميدان رقابت رقم بزند. اين پايداري حضور دوباره خود را به شكل ديگري در انتخابات هيات رييسه مجلس نشان داد؛ آنجا كه نتيجه انتخابات روز يكشنبه نه تنها اصلاحطلبان را نا اميد نكرد بلكه آنها را بر آن داشت تا خود را جديتر براي انتخابات ديروز وارد صحنه كنند. اگر راي دكتر عارف ملاك آمار اصلاحطلبان مجلس باشد و در مقابل تركيب چينش دو جريان اصلي اصولگرايان را هم مورد توجه قرار دهيم، بايد گفت مجلس دهم از سه طيف تقريبا هم تعداد يعني اصلاحطلبان، اصولگرايان معتدل و مستقلين و نهايتا اصولگرايان منتقد دولت تشكيل شده است. با اين تقسيمبندي بايد متوجه باشيم كه اصلاحطلبان در انتخابات هيات رييسه توانستهاند در سهمگيري خود از دو گروه ديگر جلو بيفتند و سهمي بيش از يك سوم از هيات رييسه را اشغال كنند. آن هم سهمي كه جايگاههاي استراتژيك نواب رييس مجلس را به طور كامل در اختيار دارد. اين وضعيت تكرار همان وضعيت انتخابات است. هر چند در آن انتخابات ردصلاحيت اصلاحطلبان قسمتي از جامعه را نااميد كرد اما تاكيد آنها بر ادامه سياستورزي چارچوبمند در هفتم اسفند و دهم ارديبهشت اميد را به پايگاه اجتماعي آنها برگرداند. به همين طريق نيز هر چند انتخابات هيات رييسه موقت باعث ناراحتي هواداران اصلاحات شد اما كسي نميتواند در شادي اين گروههاي اجتماعي و اميد دوباره آنها بعد از انتخابات هيات رييسه دايم مجلس شكي داشته باشد.
اصلاحطلبان و ائتلاف اميد در طول چهار ماه گذشته دو بار در اوج نا اميدي، اميد را به جامعه برگرداندهاند و اين حاصل چيزي نيست جز عقلگرايي و واقعبيني در دنياي سياست كه با در پيش گرفتن روشهاي نتيجهبخش حاصل شده است. از ياد نبايد برد كه همين اتفاق سه سال پيش و در جريان انتخابات رياستجمهوري يازدهم با طي همين مراحل و عبور از نااميدي به اميد، رخ داده بود. نكته مهم ديگر اين است كه اصلاحطلبان بر سر كرسي رياست مجلس دو اقدام مهم انجام دادند. اقدام اول حضور تمام قد براي يك وزنكشي شفاف با نامزدي دكتر عارف، منتخب اول تهران بود. آنجا تعدادي از موتلفان انتخاباتي اصلاحطلبان با سوداي رياست دوباره علي لاريجاني به سوي اصولگرايان تندرو چرخيده بودند تا به اين شكل يك اكثريت را تشكيل دهند؛ اكثريتي كه اگر چه در گام اول خود يعني تثبيت رياست علي لاريجاني موفق بود اما خيلي زود در مسير ديگري افتاد چرا كه اينجا اصلاحطلبان منافع كلي را فداي اين دلخوريهاي مقطعي نكردند. آنها از يك سو اين پيام را صادر كردند كه پاي حرف خود و مطالبه مردم هستند و از سوي ديگر نشان دادند كه قابليت انطباق منطقي با مقاطع مختلف سياستورزي را دارند و به عبارتي ميكوشند تا امر سياسي را به يك فرآيند شخصي تبديل نكنند. امروز ديگر همكاري محتمل اصلاحطلبان با طيف علي لاريجاني در مجلس نه تنها امر سياسي مذمومي نيست بلكه اين همكاري محتمل از موضعي كاملا عزتمندانه انجام خواهد شد. به عبارتي اصلاحطلبان با حفظ هويت سياسي – اجتماعي خود به پاي پروژههاي مشترك ميروند. درباره روند طي شده ماههاي اخير ميتوان سخنان بسياري گفت اما به نظر مهمترين چيز اين است كه اصلاحطلبان و كنشگران سياسي اين مجموعه اتفاقات را از ياد نبرند و بارها آن را مرور كنند تا همواره به خاطر داشته باشند كه مسيري براي عبور از نا اميدي به اميد در هر شرايطي وجود دارد.