ادغام، مشكلات ساختاري را حل نميكند
شاهين شايان آراني
كارشناس بانكي
مهمترين دليلي كه براي ادغام بانكها يا فروختن بانكهاي ضعيفتر به بانكهاي قويتر در سطح جهاني وجود دارد، ضعف برخي از بانكها در ارايه خدمات لازم به مشتريان است. در ايالات متحده، كه در اين زمينه صاحب سبك است، بارها چنين اتفاقي رخ داده و بانك ضعيفتر توسط بانكهاي ديگر خريداري شده و ماحصل چنين ادغامي، به وجود آمدن بانكهاي قويتر بوده است. در زمان بحران مالي بينالمللي هم در جنوب شرق آسيا بسياري از بانكها از اين حربه بهره جستند و توانستند به فعاليتهاي خود ادامه دهند. در ايران نظام بانكي دچار مشكلات اساسي است و در مقابل خود با چالشهاي جدي روبهرو است. اين مشكلات از نظارت بانك مركزي آغاز ميشود، به نهادها و موسسات مالي و اعتباري بدونمجوز تعميم پيدا ميكند و به بانكها هم تسري پيدا كرده است. بسياري از بانكهاي كشور امروز با مشكلات عديده مديريتي مواجه شدند و حتي از تامين حداقل سرمايه براي فعاليت خود عاجز هستند. اگر صحبتهاي آقاي كميجاني، قائممقام بانك مركزي را در اين بستر تحليل كنيم كه از راه ادغام بانكها تلاش ميشود بخشي از مشكلات، به ويژه بحث حداقل سرمايه، كيفيت دارايي و درآمدهاي حاصل از فعاليتهاي غيربانكي را حل كند، ادغام بانكها ياريرسان خواهد بود. ولي نبايد تصور كرد كه تنها از اين راه تمام مشكلات نظام بانكي حل ميشود. ادغام بانكها نميتواند كيفيت داراييهاي بانكي در كشور را تغيير دهد، همچنين مشكلات ساختاري هم به جاي خود باقي خواهد ماند اما برخي از مشكلات حل ميشوند، به بيان سادهتر ادغام بانكها ميتواند به كشور كمك كند ولي اين درمان مقطعي و كوتاهمدت است و اگر ارادهاي براي حل مشكلات اصلي نظام بانكي وجود دارد، بايد تمركز خود را بر مشكلات ساختاري معطوف كند.