محاكمه نارواي تاريخ ديروز با منطق امروز(1)
علي شكوهي
اين روزها انتشار نوار صوتي يك جلسه خاص از حوادث سال 67 موجب برانگيختن واكنشهايي شده است. ماجرا اكنون از چشم مردم پنهان نيست اما در آن زمان يكي از سريترين تصميمات نظام تلقي ميشد و كمتر كسي از آن مطلع بود. طبعا قائممقام رهبري در آن زمان از جمله كساني بود كه از اين ماجرا مطلع شده بود و در جلسهاي با مسوولان قضايي و امنيتي، نظر خودش را در مخالفت با اين تصميم بيان كرد كه نوار آن جلسه بهتازگي منتشر شده است. البته متن آن جلسه يا محتواي كلي آن سالها پيشتر در معرض مطالعه همگان قرار گرفته بود اما انتشار نوار صوتي آن جلسه، اتفاق تازهاي است. آنچه درباره اين ماجرا بايد مورد توجه باشد، درك همدلانه وضعيت آن روز كشور است. مهمترين شكل همدلي آن است كه ما در تحليل رخدادهاي آن روز كشور، از روش جامعهشناسي تفهمي يا درونفهمانه بهره بگيريم، يعني خودمان را در همان شرايط قرار بدهيم و وضعيت منافقين را مانند ديگر مسوولان آن زمان درك كنيم و منطق تصميمگيري آن روز آنان را در نظر بگيريم و با سطح اطلاعات امروز و اولويت كنوني مورد نظر خودمان به بررسي تاريخ ديروز كشور ننشينيم. درباره منافقين و نحوه برخورد با آنان در آن سالها و اينكه چرا امام خميني(ره) در سال 67 چنين تصميم تندي را درباره بقاياي سازمان منافقين در زندانها گرفت، توجه به چند واقعيت ضرورت دارد:
1- سازمان مجاهدين خلق از جمله گروههايي بود كه در اوج درگيري كشور با جنگ خارجي، تعارض خود با جمهوري اسلامي را عمده كرد و جنگ مسلحانه با آن را در دستور كار قرار داد. اين نكته را بايد در نظر داشت كه جنگ مسلحانه، بر سازمان منافقين تحميل نشد بلكه اين گروه با هدف كسب قدرت به هر روشي دست زد و وقتي امكان كسب قدرت برايش فراهم نشد، اقدام به انفجار و ترور رهبران نظام كرد تا از اين طريق به قدرت برسد. رهبري سازمان از همان مقطع پيروزي انقلاب اسلامي، يكي از گزينههاي احتمالي آينده را توسل به خشونت و جنگ چريكي تلقي ميكرد و به همين دليل، هم شبكه نفوذ در داخل نهادهاي مختلف را تدارك ديده بود و هم براي آغاز جنگ مسلحانه، در انبارهاي مخفي خود اسلحه و مهمات را به صورت غيرقانوني پنهان كرده بود. رودررو قرار دادن اعضا و هواداران سازمان با نظام در يك روند تدريجي و تشديد كينه ميان آنان با مسوولان نظام، يكي از تمهيداتي بود كه سران سازمان در همان دو سال و نيمي كه در كشور بودند، براي آغاز جنگ مسلحانه تدارك ديده بودند.
2- منافقين جنگ مسلحانه را با انفجارهاي حزب جمهوري اسلامي و نخستوزيري و ترور دهها تن از مسوولان درجه يك نظام و روحانيون برجسته و ائمهجمعه سرشناس آغاز كردند و اين در حالي بود كه جنگ هم بر كشور تحميل شده بود و مناطق مختلف در غرب و جنوب كشور در اشغال عراق قرار داشت. وقتي «زدن سر انقلاب» آنان را به قدرت نرساند، مدعي مرحله تازهاي از مبارزه شدند و زدن نيروهاي بدنه نظام را هدف قرار دادند و از آن پس ترور كور مردم عادي كوچه و بازار و سپاه و بسيج در دستور كار قرار گرفت.
3- بعد از اين مرحله و پس از ضرباتي كه به خانههاي تيمي منافقين وارد شد و سران اين تشكيلات كشته و بخشي هم از ايران خارج شدند، منافقين دست به يك اقدام خائنانه باورنكردني زدند و خود را به عراق رساندند و به عنوان ابوابجمعي ارتش عراق عليه جمهوري اسلامي وارد جنگ شدند. اين خيانت درحدي موثر بود كه بسياري از اقدامات و عمليات نظامي ما با جاسوسي منافقين لو رفت و هزاران نفر از فرزندان ملت قرباني اقدامات خائنانه آنان شدند. بعدها هم آنان با تشكيل «ارتش آزاديبخش» و ورود مستقيم به جنگ، عمليات مسلحانه عليه جمهوري اسلامي را وارد فاز جديدي كردند و در چند عمليات مسلحانه و با استفاده از توان ايراني بودن، رزمندگان ما را فريفتند و چند هزار نفر از آنان را به اسارت بردند. بازجويي از اسراي ايراني و سركوب معترضان عراقي هم ديگر خدماتي بود كه منافقين به صدام ارايه ميكردند.
4- بعد از قبول قطعنامه 598 از سوي ايران، منافقين در يك طرح مشترك با عراق، از غرب وارد كشور شدند تا از تواني كه فراهم كرده بودند، براي سرنگوني جمهوري اسلامي بهره بگيرند. بسياري از تحليلگران معتقدند حمله مجدد عراق به جنوب كشور با هدف ايجاد فرصت براي حمله منافقين در غرب كشور صورت گرفت تا امكانات ارتش و سپاه متوجه جنوب شود و منافقين از غرب به هدف خودشان برسند. به همين دليل بعد از شكست منافقين در غرب، ارتش عراق هم از جنوب عقب نشست و آتشبس ميان دو كشور ايجاد شد. عمليات موسوم به فروغ جاويدان (مرصاد) از اقدامات خطرناكي بود كه با هماهنگي با تشكيلات مخفي سازمان در داخل كشور انجام شده بود و ما شاهد بوديم كه با خيانت برخي نفوذيهاي سازمان در مسير حركت منافقين، دستاورد نظامي آنان مضاعف شد و صرفا بعد از شكست نظامي در منطقه مرصاد بود كه شكست نهايي منافقين رقم خورد.
5- يكي از اقداماتي كه منافقين براي پيروزي در اين عمليات تدارك ديده بودند، شورش در زندانهايي بود كه اعضا و هواداران منافقين در آن زنداني بودند. مطابق اين طرح قرار بود بعد از نزديك شدن منافقين به تهران، در برخي زندانها شورش شود و آنان با استفاده از سازماندهي تشكيلاتي سازمان در داخل شهرها، زمينه را براي پيروزي منافقين هموار سازند. اين امر در آن شرايط طرحي روي كاغذ نبود و با توجه به سوابق منافقين، بايد به صورت جدي با آن برخورد ميشد...
اجازه بدهيد ادامه اين بحث را فردا پي بگيريم.