كار عجيب مجلس
سيد علي ميرفتاح /
« به خد اطلس اگر وقتي التفات كني/ به قدر كن كه نه اطلس كم است در بازار» ( سعدي)
از ابرار خوشم آمد و تحسينش كردم كه بياعتنا به خبر داغ مطهري و پاريس و شارلي ابده و برداشت قانوني يا غيرقانوني دولت از حساب صندوق توسعه ملي، به اندازه شاه رفت تيتر زد «مجلس از الهام چرخنده تقدير ميكند». شايد بگوييد اين تيتر ژورناليستي نيست و رسانه نبايد خبرهايي به اين مهمي را بخورد و تيتر يكش را با اين خبر سه، بلكه چهار، چه بسا 10، حرام كند اما من ميگويم اولا خبر را دستكم نگيريد و از اهميتش غافل نشويد، ثانيا تفاوت فيالنفسه جذاب است و حتي اگر با بياعتنايي شاهوار نسبت به مسائل به ظاهر مهم مملكت همراه باشد، قابل تقدير و تحسين است. روزنامههاي پريروز را (شما بخوانيد پس پريروز) نگاهي بيندازيد تا ببينيد چطور همه نسخه بدل همديگر شدهاند: نطق مطهر، نطق ناتمام، نطق مطهر ناتمام... انگار عصر به عصر بين روزنامهها ويديوكنفرانس برقرار ميشود تا تيتر و عكسشان را با هم چك كنند. به خصوص حالا كه نهضت تصويرسازي راه افتاده و همه از روي دست هم از عكس فاصله ميگيرند و به كاريكاتور نزديك ميشوند، چنين به نظر ميرسد كه خواسته يا ناخواسته، يك اراده همسانسازي وجود دارد. حالا در اين ميان اگر يكي پيدا شود كه ساز مخالف بزند و در فرم و محتوا خرجش را از بقيه سوا كند جالب است. نيست؟
جدا از اين تفاوت اصل خبر را هم نبايد دست كم گرفت. مجلس شوراي اسلامي كه مهمترين ركن دموكراتيك كشور است طي اقدامي خلاف آمد عادت از يك بازيگر زن تجليل به عمل آورده. آيا اين كار در جمهوري اسلامي مسبوق به سابقه است؟ از مشروطه تا به حال آيا مجلس كاري شبيه به اين كرده است؟ آيا دوما و عوام و كنگره از اين كارها ميكنند؟ اگر وزارت ارشاد چنين تقديري بهعمل آورده بود خيلي اهميت نداشت. حوزه هنري و سازمان فرهنگي، هنري شهرداري و صدا و سيما اگر اين كار را كرده بودند كار خارقالعادهيي نكرده بودند. از اين دست تقدير و تجليلها هر روز و هر هفته كم انجام نميشود و بعضي نهادهاي مردمنهاد هم بسته به گرايشهاي هنري و سياسيشان از هنرپيشهها، نويسندهها و كارگردانان مورد علاقهشان تجليل ميكنند. اما وقتي قواي تقنيني كشور -كه نماد دموكراسي و اراده مردمي است- آستين بالا بزند و از يك هنرپيشه، آن هم نه هنرپيشه سوپراستاري كه كار مهمي كرده باشد، يا جايزه مهمي گرفته باشد، يا حرف مهم و تاثيرگذاري زده باشد، بلكه يك هنرپيشه معمولي دسته سه، تقدير بهعمل بياورد، خبر يك كه سهل است بايد خبر ويژه و خيلي ويژه شود بلكه در صدر همه خبرها قرار بگيرد. از اين حيث تشخيص ابراريها حرفهيي و درست است احتمالاً. كاري كه مطهري كرده اگر چه بديع به نظر ميرسد اما جزو وظايف نمايندگي است. نماينده، نماينده ميشود كه حرف بزند و انتقاد بكند و تذكر قانوني و آييننامهيي بدهد. حالا اگر بقيه نمايندگان كمتر اين كار را ميكنند دليل نميشود كه از مطهري سوپرمن بسازيم. مجلس شوراي اسلامي هم مادامي كه لوايح و طرحها را مورد بررسي قرار ميدهد، خبرساز نميشود اما وقتي خودش را تا حد يكي از دواير ارشاد پايين ميآورد و شروع به تجليل از بازيگر پرحاشيه ميكند آن وقت جلب توجه ميكند و...
الهام چرخنده خبرساز شدنش ربطي به بازي و هنرش ندارد. ممكن است بعضي از خبرهاي او خوششان بيايد و ستايشش كنند و دايم برايش هورا بكشند، بعضي هم -چنانكه رسم اين روزهاي فيسبوك است- تقبيحش كنند و دستش بيندازند و برايش مضمون وايبري كوك كنند. قصه او چيز عجيبي نيست و خيليها ممكن است مثل او دچار تحولات روحي بشوند. واقعيت اين است كه اين تحولات روحي ارزش اين همه خبر و حاشيه و تاييد و تكذيب را ندارند و نيازي نيست كه تا اين حد ملي شوند و سرزبانها بيفتند. ضمن اينكه خوب است مجلس و باقي نهادها در كاري كه سررشته ندارند و زياد سردرنمي آورند، داخل نشوند و بيگدار به آب نزنند. فردا چه بسا اين هنرپيشه يا هر هنرپيشه ديگر از آن طرف دچار تحول روحي شود و باعث زحمت و دردسر مجلسيها شود. نه از اين طرف بايد ذوقزده شد و نه از آن طرف بايد عصباني شد. اين طبع آدمي به خصوص اهل طرب است كه دچار تقلب احوال شوند و اين طرف و آن طرف بزنند. اگر مجلس و حكومت آدمها را به حال خود رها كنند و خبرهايشان را از دل روزنامههاي زرد بيرون نكشند و به طرحهاي ملي و بينالمللي بدل نكنند اتفاقي نميافتد و آدمها بيجهت سوژه نميشوند. تاييد و تكذيب زن و شوهري و هم زدن دعواي طلاقشان هم بيخودي خبر و نقل مجلس نميشود. مردم وكيل نفرستادهاند مجلس كه الهام چرخنده را تجليل كنند بلكه قرار است باري از دوش ملت بردارند و...