سرقت مسلحانه از دو بانك با اسلحه پلاستيكي
اعتماد| اسمش ناصر است. دمپاييهايش را روي زمين ميكشد و وارد اتاق ميشود. صورتش از يك مرد 46 ساله شكستهتر است. مقابل بازپرس نصرتي، بازپرس شعبه اول اين دادسرا شروع ميكند به صحبت كردن. جرمش سرقت مسلحانه است آن هم با اسلحه تقلبي. به فاصله يك هفته يا چند روز. نادر سالها شيشه مصرف كرده و زندگياش را با پول نزول گذرانده. تا اينكه روز 16 مهرماه تصميم گرفته تا با اسلحه تقلبي در بانك سرقت مسلحانه انجام دهد. ميگويد: « من نميدونستم كه سرقت با اسلحه پلاستيكي و تقلبي جرم داره» ميان موهاي يكدست سفيدش اندك تارهاي مشكي پيداست. با دقت به سوالهاي بازپرس گوش ميكند و در كمال آرامش جواب ميدهد. نادر ميگويد: «دوتا دختر دارم يكي 12 ساله و ديگري 9 ساله. زنم و دوتا دخترهايم نميدانند كه من كجا هستم. ميدانند مواد ميزنم اما اينكه سرقت مسلحانه كردهام را نه.» نادر انگشتهايش را به هم قفل كرده و با چشمهايي كه ميانه صحبتهايش روي هم ميرود ماجراي سرقتهاي مسلحانهاش را تعريف ميكند: « دو تا سرقت مسلحانه به فاصله يك هفته انجام دادم. سرقت اولم 16 مهرماه از بانكي در منطقه دردشت تهران بود و سرقت دوم 19 مهرماه در بانك دزاشيب. يك روز قبل از سرقت به مغازه اسباب بازي فروشي رفتم و يك اسلحه پلاستيكي خريدم. در سرقت اول كه با موتوسيكلت انجام دادم كلاه كاسكت روي سرم گذاشتم تا كسي من را نشناسد. وقتي وارد بانك شدم به سمت ميز رييس شعبه رفتم و اسلحه را روي شقيقهاش گذاشتم و گفتم كه بايد كيسهام را پر از پول كند. رييس بانك خيلي زود مقداري پول توي كيفم ريخت. من پولها را گرفتم و با موتوسيكلت فرار كردم. با همين روش سرقت دومم را از بانك دزاشيب انجام دادم. اما اينبار رييس بانك 22 ميليون پول توي كيسهام ريخت اما متوجه تقلبي بودن اسلحهام شد و در بانك را قفل كرد. من نتوانستم فرار كنم و مردم من را دستگير كردند. پولها را برگرداندم و پليسها من را به اداره آگاهي بردند. نادر درباره انگيزه سرقتهاي مسلحانهاش ميگويد: مدتها قبل از دوستم يك خودروي ريو خريدم و چون 5 ميليون و 700 هزار تومان بابت خريد خودرو به او بدهكار بودم و سندي نداشتم، بعد از يك سال رقم بدهي من به او حدود 9 ميليون تومان شد. مجبور شدم به خاطر بدهيام به او پول نزول دهم، ماشين پرايد خودم و بعد ماشين 206 همسرم را به او دادم اما راضي نشد. وقتي پدرم نيز فوت كرد، ماشين ريوي او را هم سرقت كردم. نادر چندماه است كه شيشه مصرف ميكند و ميگويد: « بعد از مصرف شيشه بعضي وقتها عصبي ميشدم و هر چه احساس ميكردم ميخواهم ببينم را ميديدم، شيشه بيخوابي بدي دارد و احساسات ناخواسته ميآورد. » نادر سابقه كيفري ندارد و از اينكه دستگير شده راضي است. ميگويد: « در حال حاضر هم خوشحال شدم كه دستگير شد و ماجرا از اينكه هست بدتر نشد، چون هم ممكن بود بعد از اين سرقتها به فكر سرقتهاي بزرگتري بيفتم، هم اينكه ممكن بود در اين سرقتها كسي را بكشم، اين تجربه تلخي بود اما اكنون خوشحالم.»