پشتيباني بازيگران منطقهاي، تنها ضامن آتشبس است
محمود محمدي
سخنگوي اسبق وزارت امور خارجه
توافق آتشبس ميان دولت سوريه و جريان معارضه از بامداد ديروز به اجرا درآمده است. استقرار آتشبس پس از چندين ماه درگيري و تنش ميان طرفين كه موجب قرباني شدن هزاران شهروند سوري و تخريب زيرساختهاي اين كشور شده، اقدامي مثبت و مهمي است كه با واكنش مثبت جمهوري اسلامي ايران با اصل آن نيز همراه شد. براساس اين آتشبس، دولتهاي روسيه و تركيه ضامن اجرايي شدن اين توافق و كنترل طرفين درگير در بحران هستند. در واقع، اين توافق با اهتمام تلاشهاي ديپلماتيك صورت گرفته در چند ماه اخير به ويژه از سوي مسكو و آنكارا حاصل شده و اين دو بازيگر، با ضمانتي كه در اين توافق دادهاند، ميتوانند نقش عمدهاي در ثبات سوريه و پيشگيري از ادامه جنگ در اين كشور داشته باشند.
اين توافق، در زماني صورت گرفته كه طي هفتههاي گذشته ارتش سوريه به همراه همپيمانان خود توانست، حلب را از دست مخالفان دولت بشار اسد خارج سازد. آزادي حلب تاثير بسيار مهمي در موضع برتر دولت سوريه و همچنين ايران و روسيه هم در عرصه سياسي و هم در عرصه ميداني داشت و موجب شد تا آنها با توانمندي و اعتماد به نفس بيشتري به دنبال پيشبرد راهكارهاي سياسي در جهت حل و فصل بحران و همچنين همراهسازي ديگر بازيگران اعم از دولتهاي منطقهاي و فرامنطقهاي و معارضان باشند.
همچنين شكست معارضان در حلب پس از چندين ماه مقاومت طاقتفرسا، هم به آنها و هم به برخي از كشورهاي حامي آنها ثابت كرد كه با ادامه جنگ و در پيش گرفتن راهكارهاي نظامي مبتني بر مبارزه مبارزه مسلحانه، نه تنها چيزي عايدشان نميشود بلكه دولت سوريه و همچنين همپيمانان او نظير روسيه را متقاعدتر براي جنگيدن با آنها ميكند كه اين مساله هم ميتواند در نهايت منجر به تضعيف هرچه بيشتر آنها در ميز مذاكره و دادن امتياز بيشتر به طرف مقابل شود.
برگزاري نشست مسكو با حضور ايران، روسيه و تركيه نيز نشان داد كه اين بازيگران عزمشان را براي شتاب بخشيدن به روند حل سياسي جزم كردهاند. در واقع، اگر آزادي حلب را گام نخست براي حل بحران بدانيم و مذاكرات مسكو را گام دوم در جهت مهيا ساختن فضاي لازم براي آغاز مذاكرات سياسي و همراهسازي بازيگراني همچون تركيه تلقي كنيم، برقراري آتشبس سراسري در سوريه را ميتوان لازمه اجرايي كردن تفاهمات نشست مسكو و زمينهساز براي برگزاري اجلاس آتي قزاقستان قلمداد كرد تا در آن دولت سوريه از يك سو و جريان معارضه از سوي ديگر، بتوانند با يكديگر گفتوگوهاي سوري - سوري را آغاز كرده و از دل آن توافقي براي پايان بخشيدن به بحران به دست آورند. در واقع، برقراري آتشبس اقدامي لازمي بود كه ميتواند جريان معارضه را از مسير مبارزه مسلحانه با دولت سوريه وارد مرحله جديدي بكند كه آن مرحله، آغاز گفتوگوهاي سياسي است و نشست قزاقستان ميتواند موجب قوام بخشيدن به روند صلح و تحكيم آتشبس سراسري شود.
با اين وجود، چنين فرآيندي سخت و دشوار به نظر ميرسد كه حفظ آن، با ترديدهاي بسياري همراه است زيرا جريان معارضه تا چه اندازه بتواند آتشبس را رعايت كند، خود محل سوال است. معارضان، جريان يكدستي نيستند و در ميان آنها صداهاي مختلفي به گوش ميرسد. آنها تركيبي از گروههاي مختلف با انگيزههاي متفاوت هستند و هر كدام نيز از سوي بازيگران منطقهاي يا فرامنطقهاي مختلفي مورد حمايتهاي سياسي، مالي و تسليحاتي قرار ميگيرند.
چنين مسالهاي موجب ميشود تا دولتهاي روسيه و تركيه مجبور باشند تا طرفهاي موثر ديگر در بحران سوريه را با اين توافق آتشبس همراه سازند.
به عبارت ديگر، ادامه آتشبس بدون جلب نظر بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي كه در ايجاد بحران، حمايت از تروريستها و عدم مبارزه با داعش نقش داشتهاند، ممكن نيست و در صورتي كه آنها نيز از اين اراده برخوردار شوند، ميتوان با برقراري آتشبس، روند سياسي را جايگزين خونريزي، تخريب و تروريسم كرد. اگر اين كار تا قبل از برگزاري مذاكرات قزاقستان صورت بگيرد و روسيه، ايران و تركيه بتوانند بازيگران بيشتري را با خود همراه سازند، ميشود به حفظ آتش و آغاز مذاكرات سياسي اميدوار بود.
با اين وجود، آتشبس صورت گرفته با ضمانت روسيه و تركيه با وجود اهميتي كه دارد، شكننده هم است. دلايل مختلفي در اين باره وجود دارد. تركها در ماههاي اخير مواضع بهشدت متناقض و متعددي را درباره سوريه در پيش گرفتهاند و از يك ثبات استراتژيك برخوردار نبودهاند. ممكن است اقدام تركيه يك اقدام تاكتيكي براي خريد زمان در جهت تجديدقواي معارضان باشد. همچنين عدم دخيل كردن مولفه مهمي همچون كردها در روند آتشبس- كه به نظر ميرسد تركها با اين كار مخالف بودند- و حضور تروريستهاي داعش از خاك عراق به سوريه و همچنين مخالفت برخي از بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي با صلح موجب شود تا اين آتشبس به سرنوشت آتشبسهاي توافق شده روسيه و امريكا مبتلا شود. پس اين آتشبس را ميتوان مقطعي، محدود و شكننده توصيف كرد مگر آنكه جامعيت به خود بگيرد و پشتيابي بازيگران منطقهاي همچون ايران و عربستان و بازيگران فرامنطقهاي مانند امريكا، بريتانيا و فرانسه را داشته باشد.
با اين حال، ادامه آتشبس بدون كسب نظر ايران ممكن نيست. ايران از آغاز بحران در سوريه نقشي ثباتبخش داشته و تمام تلاش خود را براي حمايت از دولت قانوني بشار اسد كرده است. در اين چارچوب، تهران نخستين كشوري بود كه براي حل بحران در سوريه، راهكار سياسي ارايه كرد، مخالفتش را با روشهاي مسلحانه و تصميمگيري از بيرون براي مردم سوريه اعلام داشت و از شروع روند مذاكرات سياسي ميان دولت و معارضان از طريق مذاكرات سوري – سوري حمايت كرد. ايران در اين مدت نقش خود را به خوبي ايفا كرده است.
حذف تهران از معادلات سوريه اگرچه ممكن است در كوتاهمدت رخ بدهد اما اين راهكار خوبي براي دستيابي به صلح نيست و منجر به آتشبس نميشود و فقط فرآيند رسيدن به توافقي جامع در سوريه را كند ميسازد. سرانجام اين كار نيز در نهايت مراجعه مجدد به تهران براي كمك گرفتن از ايران خواهد بود؛ امري كه ما آن را در مذاكرات ژنو1 و ژنو2 هم ديديم كه چگونه برخي بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي ايران را از حضور در آن نشست محروم كردند ولي عدم حضور ايران نه تنها توفيقي براي آنها نداشت بلكه به ناكارآمدي تصميماتشان منجر شد.
نكته مهم قابل توجه در اين مساله، همراهسازي امريكا با توافق آتشبس است. اين توافق بايد بتواند نظر مساعد امريكاييها را هم جلب كند زيرا بدون اراده همه بازيگران و سهيم كردن آنها در بازي، بحران در سوريه حل نخواهد شد كماآنكه بحران در سوريه هنوز ادامه دارد. با اين وجود، همراه شدن دولت اوباما با اين توافق بعيد است و از طرفي، تصميمات او هم موقتي است. بايد ديد ترامپ چه ميكند. اگر او براساس شعارهايش عمل كند و بخواهد بر مبارزه با تروريسم متمركز شود، اين توافق بستر مناسبي براي اين كار است زيرا اين توافق ميتواند ضمن ايجاد ثبات در سوريه، موجب تجمع توانها براي برخورد با مخالفان آتشبس كه همان گروههاي تروريستي هستند، شود.
با اين حال، برخي از كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس درباره توافق آتشبس ميان دولت سوريه و معارضان سكوت كردهاند. اين سكوت، ناشي از موافقت نيست بلكه ناشي از پنهان كردن خشمشان از هرگونه پيشبرد راهكارهاي سياسي در سوريه است. با وجود ناكاميهاي متعدد كشورهايي مانند عربستان سعودي در پروندههايي نظير سوريه، يمن و عراق هنوز شاهد هستيم همچنان توهمي در دولتمردان كشورهاي عربي آنسوي خليج فارس وجود دارد كه فكر ميكنند ميتوانند با همراهي و همسويي با رژيم اسراييل حاكميت ملي سوريه را با مسلح كردن مخالفان و حمايت مالي و سياسي از آنها ساقط كرد. اگر اين پيشفرض تا حدودي به دليل ناكاميهاي اخير تعديل شده ولي هنوز از بين نرفته است و بيترديد آنها تلاش ميكنند از طريق روشهاي گوناگون مانند همراه كردن ترامپ با خود و همچنين افزايش حمايت از گروههاي تروريستي خللي در روند آتشبس ايجاد كنند.
با اين وجود، توافق آتشبس گامي است براي حل هرچه سريعتر بحران سوريه. پس از گذشت نزديك به حدود 15 ماه از حضور روسيه در سوريه، به نظر ميرسد مسكو درصدد پايان بخشيدن به اين بحران است. براساس راهبرد سياست خارجي روسيه كه اخيرا منتشر شده است روسها با وجود آنكه خاورميانه را منطقهاي قابل اهميت ميدانند كه لازم است حضورشان را بيشتر كنند ولي آنها هنوز استراتژي مشخصي براي حضور دايمي در اين منطقه ندارند و نميخواهند تعهدات و هزينههاي زيادي بپردازند. در واقع، راهبردهاي روسيه در سوريه در جهت پايان بخشيدن به اين بحران در يك مقطع زماني مشخص با كسب بيشترين منافع ممكن و همچنين درگير نشدن در يك جنگ فرسايشي، طولاني و سرد است زيرا اين كار، مستلزم هزينههاي بسياري است كه هماينك از توان روسها
خارج است.
خلأ ايجاد شده در امريكا به دليل گذراندن دوره انتقالي قدرت و افزايش هزينهها براي حاميان تروريستها موجب شده تا مسكو با تمام توان قوا صحنه بازي را به نفع خويش رقم بزند و مقدمهسازيهاي لازم براي چيدن شرايط مطلوب انجام دهد؛ امري كه با آزادي حلب، نشست مسكو و اينك توافق آتشبس صورت گرفته و با نشست قزاقستان نهايي خواهد شد. با اين حال، بعيد است كشورهاي فرامنطقهاي به دليل سياست خصمانه ديرينهشان در اين منطقه به زودي بخواهند همگام با مسكو وارد فرآيند صلحسازي و حل بحران در سوريه بشوند. شايد روسها با علم به اين مساله درصدد هستند تا آتشبس صورت گرفته را با قطعنامه سازمان ملل مستحكم بكنند تا راه سنگاندازي از سوي همين كشورها بسته شود.