• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3711 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۱۵ دي

توسط يكي از مديران آموزش و پرورش ابراز شد

تربيت سياسي و اجتماعي دانش‌آموزان نيازمند بازتعريف در سيستم آموزشي كشور

ابراهيم رفيعي مدير آموزش و پرورش ناحيه يك بهارستان

 


 سند تحول و ساحت‌هاي تربيتي
هدف و كمال انسان در نظام تعليم وتربيت اسلامي رسيدن به قرب الهي و دستيابي متربيان به مراتبي از (حيات طيبه) است. نگاه تك ساحتي به انسان وابعاد مختلف وجودي وي نمي‌تواند زمينه تربيت انسان صالح در تراز سند تحول را به وجود آورد. به همين دليل پديد آورندگان سند تحول بنيادين در آموزش و پرورش براي دستيابي به اهداف «سند تحول» ساحت‌هاي مختلف تربيتي را مورد توجه قرار داده‌اند. توجه به اين ساحت‌هاي تربيتي رشد متوازن متربيان را به‌دنبال خواهد آورد و از اين جهت سند تحول از امتياز «جامعيت در نگاه» برخوردار است.
ضرورت تعامل نظام سياسي و نظام آموزش
در ميان ساحت‌هاي شش گانه تربيتي «ساحت اجتماعي وسياسي» ناظر برآماده‌سازي فردي و جمعي متربيان در مسير تحقق شأن «زيست جمعي» است و فرصتي است كه به كسب شايستگي‌ها در متربيان مي‌انجامد تا شهرونداني فعال و آگاه تربيت شوند، در فعاليت‌هاي سياسي و اجتماعي مشاركت كنند ودر تعامل شايسته با نهاد دولت و ساير نهادهاي مدني و سياسي به شكلي صحيح و فضيلت‌مدارانه عمل كنند.  برقراري ارتباط دوسويه بين «نظام تعليم و تربيت رسمي عمومي» و «نظام سياسي» از مقوله‌هاي ارزشمند، حساس و قابل تامل در نظام اجتماعي است. نظام آموزشي ابزار رشدآگاهي، سواد، دانش و مهارت از سويي و تعليم‌دهنده مشاركت اجتماعي از سوي ديگر است و نظام سياسي نيز توقع دارد نظام آموزشي ارزش‌ها، آرمان‌ها و اعتبار و مشروعيت حاكميت را در شهروندان نهادينه ساخته و مشاركت و پيوستگي اجتماعي را تضمين كند.
سه رويكرد تحقق بخش تربيت سياسي و اجتماعي
با در نظر گرفتن مقدمات فوق در اين نوشتار به اجمال به مرور رويكردها، فرصت‌ها و بايسته‌هاي نظام آموزشي، در جهت تحقق اهداف «ساحت تربيت سياسي و اجتماعي» دانش‌آموزان، مي‌پردازيم.
 در نگاه اول، وزارت آموزش و پرورش جهت عينيت بخشيدن به مفهوم تربيت سياسي و اجتماعي سه رويكرد را پيش ‌روي دارد.
نخست- توسعه معرفت سياسي و شناخت دانش‌آموزان از ساختارهاي سياسي و اجتماعي كشور:
اين حوزه توسعه دانش متربيان در زمينه بنيان‌هاي نظري و تئوريك انديشه‌هاي سياسي، ساختار متفاوت حكومت‌ها و مقايسه آنها، حقوق اساسي شهروندان، ارتباط ساختاري قوا و... را دنبال مي‌كند.
دوم- نهادينه كردن احساس خوش‌بيني و نگرش مثبت نسبت به نظام سياسي:
در اين مبحث انتظار مي‌رود، روحيه تعلق به يك مليت، يكپارچگي فرهنگي، هويت مشترك سياسي اجتماعي در دانش‌آموزان ايجاد شده و زمينه تكوين وتقويت هويت ملي فراهم شود. شاخص‌هايي چون: عشق به ميهن، پرچم، رهبري، وفاداري به نظام، تعهدات شهروندي، تكاليف ملي با صداقت عاطفي نهادينه شود.
سوم- زمينه‌سازي در جهت حس شايستگي سياسي افراد در ساختارنظام سياسي:
در اين رويكرد انتظار مي‌رود متربيان بتوانند در يك فرآيند روشن و تمرين شده نقش خود را در نظام سياسي تعريف و جانمايي كنند و از تكاليف و نقش اجتماعي خود و ديگران و حاكميت، تصوير روشني داشته باشند. به عبارتي ضمن فهم روابط قدرت و پيچيدگي نظام سياسي در درون شبكه قدرت ملي آگاهانه و قانونمند مهارتي كسب كنند و نقشي آگاهانه و فعال در جامعه ايفا كنند.
 آيا نظام آموزشي ما در تربيت سياسي و اجتماعي موفق بوده است؟
پاسخ به اين سوال كه آيا نظام آموزشي ما رويكرد‌هاي فوق را به روشني و نظام مند طراحي و اجرا مي‌كند يا خير، نياز به مطالعه وسيع و ارزيابي جامعه شناختي دقيق دارد كه مجالي براي آن در اين گفتار نيست ولي مي‌توان بر اساس تجربيات ميداني و فهم كلي از كنش‌هاي سياسي و اجتماعي فارغ‌التحصيلان آموزش و پرورش، استنباط‌هايي داشت كه به گوشه‌هايي از آن اشاره مي‌شود.
  با وجود اذعان متوليان آموزش و پرورش بر اهميت و حساسيت ساحت سياسي و اجتماعي، متاسفانه ظرفيت و نهادسازي متناسبي كه توان اجرايي اين ماموريت بزرگ را داشته باشد به وجود نيامده وآنچه وجود دارد براي مقصود به دليل ضعف يا ناكارآمدي كفايت نمي‌كند و به‌خوبي روشن نيست كدام بخش از ساختار نظام آموزشي و چگونه و با كدام هدف معين و مشخص، وظيفه دارد براي رويكرد‌هاي سه گانه فوق، محتواي، سازماندهي، زمينه اجرا و ارزيابي فرآيندها را بر عهده دارد.
 نهاد تعليم وتربيت به جهت ابهام و پيچيدگي اين حوزه و ماهيت محافظه‌كارانه نظام آموزشي، با اين ماموريت مهم، حساس واستراتژيك تاكنون، متاسفانه با شكل روزمرگي ونگاه سطحي رفتار كرده است.
 در حوزه انتقال دانش و توسعه معرفت سياسي، سرفصل‌هايي در كتب علوم اجتماعي، پيش بيني شده كه به روز رساني آن جاي اميدواري است، ولي ارتقاي سطح دانش سياسي توام با بينش سياسي، نيازمند تلاش فرهنگي مضاعف و برنامه‌ريزي متناسب است تا در كسب مهارت‌هاي سياسي و اجتماعي و تبديل دانش به كنش سياسي موثرتر عمل كند. همپوشاني روش‌ها وبرنامه‌ها و پيگيري مستمر برنامه‌ها به شيوه نظام‌مند، پاشنه آشيل فرآيند جامعه‌پذيري سياسي دانش‌آموزان است.
 درايجاد موقعيت‌هاي مناسب براي تربيت سياسي و اجتماعي، بايد فرصت‌ها و شرايط تربيتي به نحوي فراهم آيد تا دانش‌آموزان در فرآيندي فعال و موثر درك وفهم لازم، مهارت‌هاي اجتماعي و كنش‌هاي سياسي را تجربه كنند. اين موضوع از سويي به جهت ابهامات اين حوزه وترديد در پيامدهاي سياسي و اجتماعي براي مربيان و از سوي ديگر روشن نبودن كيفيت تعاملات تربيتي كارآمد و بدون حاشيه، مربيان را ناچار مي‌سازد به شكل بخشنامه‌اي، ناقص و ناكارآمد به ساز وكارها، تشكل‌ها و شوراهاي دانش‌آموزي نگاه كنند كه اين شكل پرداختن به امور، جذابيت و هيجان لازم را براي آموزش وكسب تجربه كافي در دانش‌آموزان، به وجود نخواهد آورد.
 متوليان اين ساحت كه عمدتا مربيان امور تربيتي و معاونين پرورشي هستند. گاهي به جهت سياست‌هاي حوزه جذب و ساماندهي نيروي انساني فاقد دانش و مهارت كافي در اين حوزه هستند، و گاهي نيز با وجود توانمندي، به جهت پرهيز از ورود به فضاي مبهم سياسي با مقوله تربيت سياسي دانش‌آموزان، كه بايد جدي، پيوسته و مستمر پيگيري شود، به شكل منقطع و كاريكاتوري برخورد مي‌كنند.
 تقليل‌گرايي در نقش، نظر و اميال متربيان و دانش‌آموزان، يا عدم درك صحيح نيازهاي آنان وناآگاهي از شيوه جامعه‌پذيري وتربيت سياسي دانش‌آموزان در جريان برگزاري برنامه‌ها سبب مي‌شود تا دانش‌آموزان به عنصري منفعل در تربيت سياسي تنزل يابند ودر امتداد اجراي برنامه‌هاي به ظاهر هدفمند، نظير برگزاري روز سيزده آبان (روز دانش‌آموز) انتخابات شوراها. انجمن اسلامي، پيشتازان و فرزانگان و... منفعل و فاقد اراده تلقي شوند.
 در تعبير يا ذهنيت بخشي از مديران، مربيان و معلمان، بحث اقتدار مدير ومربي مشاركت و اظهارنظر دانش‌آموزان در تعارض و تضعيف نقش آنها تفسير مي‌شود و به تبع آن زمينه مشاركت و مداخله دانش‌آموزان به حداقل مي‌رسد.
 برداشتي كه متاثر از شرايط فرهنگي جامعه، مدرسه و ساختارهاي سنتي و اقتدارگرايانه نظام آموزشي در اذهان اولياي مدرسه، والدين و دانش‌آموزان وجود دارد دانش‌آموز مطلوب را عنصري ساكت، فرمانبردار، منفعل در برابر آموخته‌ها ترسيم مي‌كند كه بر اساس آن رابطه مريد و مرادي رويكردي موجه و غالب است و به اين ترتيب زمينه شكل‌گيري روحيه انتقادي، پرسشگري، خلاقيت در جريان تربيت اجتماعي وسياسي كم رنگ شده يا از بين مي‌رود.
 ضعف شرايط يا فقدان سرفصل آموزشي با ماهيت تعاملات جمعي به عنوان الگويي براي «زيست اجتماعي» ونهادينه نشدن الگوهايي كه كه در بستر آن آزادي اعلام نظر، كنش اجتماعي، كيفيت مشاركت دراجتماعات سياسي، تمرين و آموزش داده شود، در نظام آموزشي امري محسوس و چشمگير است.
 فقدان نگرش يكسان و فهم مشترك در مقوله تربيت سياسي بين نهاد خانواده، نهاد مدرسه وساير نهادهاي موثر در جريان تربيت، موضوعي است كه سبب تعارض و در نتيجه كم اثر شدن نقش نظام آموزشي در تربيت سياسي دانش‌آموزان مي‌شود.
 درگير نشدن و فقدان مشاركت هدفمند عناصر خارج از سيستم آموزش وپرورش اعم از نهادهاي دولتي و نهادهاي مرتبط با جامعه مدني به نحوي كه به عنوان جرياني مكمل در تربيت سياسي عمل كند و موقعيت واقعي براي ايفاي تمرين دانش‌آموزان را فراهم آورد از كاستي‌هاي فرآيند تربيت سياسي مرتبط با ساحت تربيت سياسي و اجتماعي دانش‌آموزان است.
 با وجود جهت‌گيري صحيح وروشن درسندتحول بنيادين براي تربيت سياسي دانش‌آموزان، به نظر مي‌رسد آسيب‌هاي اجتماعي نظير تنزل مشاركت اجتماعي و سياسي، افسردگي نسل جوان، توسعه هيجانات كاذب و شور سياسي كنترل نشده، فعاليت‌هاي سياسي قانون‌گريز، تنزل تعلقات اجتماعي، از هم گسيختگي هويت اجتماعي و ملي، توسعه فردگرايي و ضديت اجتماعي در نسل آينده در صورت عدم بازنگري در نقش‌ها و برنامه‌ها و هدفمندي در به‌كارگيري شيوه‌ها وكيفيت اجراي آن ضروري است و مقولات مرتبط با تربيت سياسي نيازمند بازتعريف در سيتم آموزشي كشور است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون