مسوول رويآوري به تلگرام كيست؟
در آن فضا هر كس ميتواند به اظهارنظرهاي غيرمسوولانه يا انتشار اخبار غيردقيق و جعلي دست بزند بدون اينكه كسي مانع يا تصحيحكننده او باشد. اين اتفاق به نوعي روي ديگر سكه بازگشت به فضاي غيرآزاد رسانهاي است كه پيش از اين شبكهها؛ در انحصار دولت بود.
نكته مهم ماجرا اين است كه بپرسيم مسووليت اين وضع با چه عاملي است؟ آيا اين عامل در حل اين مشكل ميتواند نقشي ايفا كند؟ پاسخ اين است كه تفاوت ايران با ساير كشورها در وضعيت راديو و تلويزيون آن است. اگر اين رسانه كاركردهاي اصلي اطلاعرساني خود را ايفا كند، ديگر نيازي نيست كه مردم روزانه چندين ساعت وقت خود را پاي تلگرام صرف كنند. شايد فقط براي نيازهايي به تلگرام مراجعه كنند كه امكان تامين آنها از راديو و تلويزيونهاي معمول نيست مثل ارتباطات شخصي و حرفهاي. بدون اصلاح سياست رسانهاي رسمي در صداوسيما، مسووليت عوارض ناشي از كاربرد غيرمرتبط يا غيرمفيد شبكههاي اجتماعي به عهده رسانه رسمي است. براي تمثيل ميتوان آن را با جنبش دانشجويي مقايسه كرد. جنبشي كه در غياب نهادهاي مدنيِ مرسوم، مثل احزاب و سنديكاها، شكل ميگيرد و به كمك جامعه ميآيد، ولي در بطن خود نارساييهايي نيز دارد ولي تا وقتي كه نهادهاي مدني مرسوم فعال نشوند، چارهاي جز حضور يا استقبال از اين نوع حركتها از جمله جنبش دانشجويي نيست. مسووليت عوارض منفي چنين جنبشهايي متوجه قدرتهايي است كه مانع از شكلگيري نهادهاي مرسوم مدني براي حوزه سياست ميشوند.
متاسفانه رسانه رسمي در اين مدتي كه شبكههاي اجتماعي وارد ميدان شدهاند، نه تنها هيچ تحول قابل قبولي را در خود ايجاد نكرده، بلكه همچنان بر مدار گذشته سير ميكند. فيلمها و سريالهايي با مضامين بهشدت غيرواقعي و قلب تاريخي، به جاي آموزش تاريخ و سياست، بدآموزيهاي تاريخي و سياسي ايجاد ميكند و مردم را هرچه بيشتر از خود دور ميكند. تا هنگامي كه رسانه رسمي در اين مسير نادرست گام برميدارد، ناخواسته شبكههاي اجتماعي را مقبولتر و مورد پسندتر ميكند و به همين اندازه نيز در عوارض منفي اين شبكهها مسووليت مستقيم دارد.