شايعه؛ پلي تا واقعيت
وحيد معتمد نژاد
فعال فرهنگي
در جامعهاي كه آگاهي عمومي مخرج مشترك بسياري از معادلات و معاملات سياسي نيست، شايعه تنها راه براي بروز مواضع فكري، عقيدتي و سياسي است.
شايعه بر اساس فرهنگ حاكم بر آن جامعه قابل تعريف و بررسي است كه از دل آن آمال، آرزوها و تمايلات اجتماعي، شكل مطالبه گرفته و تا حصول نتيجه نهايي در بطن جامعه ادامه مييابد.
معمولا جوامعي كه كمتر در آن اصول اوليه دموكراسي نمود دارد، شايعه بهعنوان ابزاري در جهت «رضايتمندي و ارضاي اجتماعي» نقش ايفا كرده و نيازهاي جامعه را هرچند به صورت آني و زود گذر مرتفع ميكند.
شايعه گرچه بيشتر بر پايه خبرچيني استوار است اما در بيشتر جوامع به ويژه كشور ما حكم خبر داشته و با استحال به سوي «انتظار دربرآوردن خواستهها» - چه اجتماعي و چه سياسي- در مسيري خاص در حركت است. از سويي ديگر زماني كه در جامعهاي اعتماد و اطمينان به مباني گفتوگو و عمل سياسي ونيز نشر شفاف آن رنگ ميبازد، شايعه پرچمدار خلأ اجتماعي شده و در مقام «جستوجوگر» بهدنبال كشف حقايق عمل ميكند.
شايعه پديدهاي اجتماعي است كه در بستر بحران و اضطراب با تمام تعاريف سياسي، فرهنگي و اجتماعي از خود چهرهاي متفاوت با مسير عادي زندگي نشان داده و چنانچه به كنترل و تثبيت اوضاع پيش آمده نينجامد، چه بسا به آسيبهاي اجتماعي و نابهنجاريهاي غيرقابل كنترل منتهي شود و اين زماني است كه منافع گروهي و فردي و حتي سياسي ميتواند در معرض خطر جدي قرار گيرد.
انتقال شايعه و پذيرش آن از سوي جامعه فرآيندي اجتماعي است كه افراد آن نقشهاي گوناگوني ايفا كرده، برخي تنها به تعبير و تفسير آن پرداخته و برخي بر اساس آن تصميمگيري كرده كه اين هر دو نشان از عوامل گوناگوني است كه جامعه را درگير بياعتمادي و عدم ارضاي نيازها و محروميتهاي مختلف ميكند.
در آن سوي اين پديده، دولتها هستند كه بسته به نوع نگرش و بينش و حتي زاويهاي كه به واقعيتهاي اجتماعي دارند ميتوان به چگونگي برخورد و عكسالعمل آنها در رويارويي با شايعه پرداخت كه بهعنوان آگاهيدهنده يا سوءاستفاده و جهتگيريهاي سياسي از آن ياد ميشود و معمولا بيشماري از دولتها در اين مسير، بنا بر اهداف سياسي خويش و جلوگيري از فروپاشي خود به كنترل اين پديده پرداخته و به سكوت يا ترسيم نقشه سياسي جديد و منطبق بر اوضاع پيشرو ميپردازند.
در واقع شايعه براي دولتهايي كه كمتر در بطن واقعيت با شهروندان خود همسو و همگرا هستند بيشتر شيوع پيدا كرده و ساختاري را بنا مينهد كه افراد جامعه خود از منظر شايعه پراكني به عمق حوادث و «واقعبيني اجتماعي» نايل آيند و اين ميتواند زنگ خطري براي اينگونه دولتها باشد. يا به عبارتي شايعه از اين منظر به پالايش افكار عمومي از سوي دولتها اطلاق ميشود كه دايم در حال بر آورد و برآيند فعاليتها و كنشهاي طبقات مختلف اجتماعي هستند تا مبادا از كانال واقعبيني اجتماعي به تزلزل آنها ختم شود.