• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3732 -
  • ۱۳۹۵ يکشنبه ۱۰ بهمن

تاملي درباره انقلاب 1

علي شكوهي

در آستانه دهه فجر انقلاب اسلامي قرار داريم. اين روزها برخي پرسش‌ها درباره انقلاب بيشتر مطرح مي‌شوند. بنا دارم از امروز درباره اين پرسش‌ها تامل و به مثابه پاسخ آنها نكاتي را مطرح كنم. اميد كه مفيد افتد.
سوال اول: چرا انقلاب؟
نخستين پرسش محوري اين است كه اساسا چه نيازي به انقلاب بود؟ آيا نمي‌توانستيم بدون توسل به انقلاب و سرنگوني رژيم گذشته به اهداف و آمال مورد نظر خودمان برسيم؟ اين پرسش به خصوص از اين نظر اهميت پيدا مي‌كند كه مفهوم انقلاب در جهان متوجه تغييرات سريع و خشن قدرت سياسي حاكم است و پيامدهاي ناگوار و ناخواسته فراواني را به همراه مي‌آورد و موجب هرز رفتن نيروهاي مردمي و امكانات ملي شده و غالبا منجر به تامين مطالبات اوليه هم نمي‌شود. بر اين اساس آيا بهتر نبود مردم ما در سال 57 به جاي توسل به انقلاب، روش اصلاحي را در پيش مي‌گرفتند و با حفظ رژيم شاه براي تحقق خواسته‌هاي خود مبارزه مي‌كردند؟
واقعيت اين است كه توجه به اين پرسش اين روزها بيش از گذشته موضوعيت دارد زيرا انقلاب اسلامي در ايران لزوما به بسياري از مطالبات خود دست نيافت و برخي ناكامي‌هاي عيني آن منجر به تقويت پرسش‌هايي از اين دست شده است. همچنين فضاي تعاملي رسانه‌ها به خصوص در فضاي مجازي، فرصتي را براي جريان‌هاي مخالف انقلاب ايجاد كرد كه همين ناكامي‌ها را به سندي براي درستي مدعاي خود تاويل و تعبير كنند و از اين منظر به اين سوالات دامن بزنند. در چنين فضايي نمي‌توان به اين‌گونه پرسش‌ها توجه نشان نداد.
در اين باره چند نكته را بايد به خاطر داشت:
اول- درباره مفهوم انقلاب توافق وجود ندارد و معناي واحدي از اين لفظ اراده نمي‌شود. همچنين در زمينه ارزش‌گذاري آن نيز اختلاف وجود دارد زيرا برخي آن را مثبت دانسته و نشانه تحرك عمومي براي تحقق آرمان‌هاي بلند اجتماعي يك ملت ارزيابي مي‌كنند و برخي آن را نشانه تب‌كردن يك جامعه بيمار و وجود بحران‌هاي بزرگ اجتماعي مي‌دانند. برخي آن را پي‌ريزي يك عالم و آدم جديد با تغييرات همه‌جانبه ارزشي، فرهنگي، سياسي و اجتماعي مي‌دانند و برخي به تحولات اساسي در قدرت حاكم و به شكل سريع و خشن اطلاق مي‌كنند. طبعا با توجه به اين تفاوت معاني، بايد بررسي كرد كه انقلاب اسلامي ايران به كدام‌يك از اين تعاريف نزديك‌تر است.
دوم- كمترين انتظار از انقلاب اين است كه رژيم حاكم را تغيير دهد و به جاي آن حكومتي را منطبق با خواست اكثريت مردم پديد آورد. انقلاب اسلامي اين مميزه انقلاب را داراست و با يك حركت وسيع مردمي منجر به سقوط شاه و تاسيس جمهوري اسلامي شد. البته مي‌توان انتظارات وسيع‌تري را از اين انقلاب مطرح كرد اما حركت مردم در سال 57 دست‌كم در سرنگوني رژيم گذشته موفق بوده است پس يك انقلاب محسوب مي‌شود.
سوم- رژيم پهلوي از اساس با حمايت قدرت‌هاي خارجي و با كودتاي 1299 در ايران تاسيس شد و بعدها هم مورد حمايت دولت‌هاي غربي قرار داشت. در سال 1320 هم محمدرضا شاه با تصميم متفقين پيروز در جنگ جهاني دوم به پادشاهي رسيد و پدرش از قدرت خلع شد. در سال 32 حكومت شاه با كودتاي امريكايي – انگليسي 28 مرداد به قدرت برگشت و از آن پس هم رابطه‌اش با امريكا و انگليس عميق‌تر شد و هم به استبداد بيشتر و بستن فضاي سياسي و گرفتن استقلال از مجلس و نهادهاي دموكراتيك و سركوب اعتراضات مردمي ميل پيدا كرد. رژيم شاه تا پايان حكومتش نتوانست بر پايگاه اجتماعي، طبقاتي و فرهنگي مشخصي براي بقايش تكيه كند و دولت‌هاي خارجي و ارتش و دربار و ساواك هم نمي‌توانستند بقاي رژيم را تضمين كنند.
چهارم- انقلاب در هر جامعه هنگامي رخ مي‌دهد كه همه راهكارهاي اصلاحي مورد توجه مردم و نخبگان سياسي جامعه ابتر مي‌ماند و جواب نمي‌دهد. در ايران قبل از انقلاب هم اين وضعيت ايجاد شد يعني با بستن فضاي سياسي و فرمايشي شدن انتخابات و تمركز قدرت در شخص شاه و كنترل احزاب و رسانه‌ها و سركوب اعتراضات، عملا راهي جز سرنگوني رژيم باقي نماند. برخي از افراد معتقدند اگر رژيم شاه عقلانيت به خرج داده و قانون اساسي مشروطه را مبناي عمل خودش قرار مي‌داد، مردم در بستر دموكراسي و انتخابات به مطالبات خود دست مي‌يافتند و علما و روحانيون و روشنفكران هم رويه خود را تغيير نمي‌دادند و در حد نصيحت و خيرخواهي و آگاه كردن مردم و استفاده از روند قانوني كشور براي تحقق مطالبات خود بسنده مي‌كردند.
پنجم- در پيگيري مفهوم انقلاب، تجربه مردم و نخبگان ايران از دوران مشروطه و فضاي باز سياسي دهه 20 و نهضت ملي شدن نفت و قيام 15 خرداد و موارد ديگر هم بسيار موثر بود. در واقع مردم ايران از دوران قيام تنباكو به بعد هم در مسير مبارزه با استعمار خارجي قرار گرفتند و هم با استبداد داخلي درگير شدند و به هر ميزان كه پيوند حكومت و بيگانه قوي‌تر شد، عزم مبارزه با حاكمان نيز قدرت بيشتري پيدا كرد. آن تجربه به همگان آموخته بود كه در مبارزه نبايد سست بود و در پيگيري اهداف اصلي نبايد ترديد كرد و الا بايد انتظار داشت كه دوباره استبداد با اشكال تازه سر برآورد و ثمرات مبارزه مردم را بر باد دهد. به همين دليل در سال 57 مانورهاي ديرهنگام شاه براي حفظ قدرت، مقبول طبع مردم و رهبران انقلابي واقع نشد.
ششم- با اين توصيفات بايد تاكيد كرد انقلاب «واقع مي‌شود» و «رخ مي‌دهد» و اين‌گونه نيست كه كساني بتوانند از مقطعي به بعد از وقوع انقلاب جلوگيري كنند. به همين دليل بود كه بسياري از جريان‌هاي سياسي ليبرال و ملي و ماركسيست و ملي- مذهبي هم با موج برخاسته مردمي همراه شدند و الا از قافله حركت اجتماعي باز مي‌ماندند و حذف مي‌شدند...  ادامه دارد

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون