گروه ديپلماسي| از زماني كه خبر درگذشت ملك عبدالله پادشاه سابق عربستان منتشر شده است، تحليلها و گمانهزنيهاي بسياري درباره عربستان و آينده اين كشور صورت گرفته است. بسياري از تغيير رويكرد اين كشور و گروهي ديگر هم از ثبات در سياستهاي اين كشور سخن ميگويند.
در ميان گمانهزنيهاي رسانهيي شايد جذابترين موضوع، آينده روابط ايران با عربستان سعودي پس از مرگ ملك عبدالله باشد. آيا تهران و رياض در سايه رفتو آمدهاي جديد سياسي در عربستان به هم نزديك خواهند شد؟ در همين خصوص گفتوگويي با محمدعلي مهتدي تحليلگر مسائل منطقهاي داشتهايم كه در ادامه ميآيد.
فكر ميكنيد كه با تغيير پادشاه عربستان، سياست خارجي اين كشور چه تغييري پيدا كند؟
من فكر نميكنم تغيير چنداني در سياست خارجي عربستان با روي كار آمدن پادشاه عربستان به وجود بيايد؛ به عبارت ديگر، مرگ ملك عبدالله و روي كار آمدن ملك سلمان تاثير چنداني در تغيير سياست خارجي عربستان به وجود نميآورد. اگر ما به سياست خارجي اين كشور در خاورميانه نگاه كنيم، ميبينيم كه اساس ديپلماسي آنها مقابله با نفوذ جمهوري اسلامي ايران است كه اين سياست را امروز در عراق، يمن، لبنان، سوريه و بحرين مشاهده ميكنيم. من تصور ميكنم كه اين سياست ادامه مييابد مخصوصا از اين جهت كه سياست خارجي عربستان در چارچوب استراتژي امريكا تعريف شده است.
يعني تغييري در سياست خارجي عربستان صورت نميگيرد؟
ملك عبدالله در طول ماههاي اخير بيمار بود و در اين مدت هم قادر به تصميمگيري نبود و تصميمگيران و سياستگذاران عربستان كساني بودند كه هماينك نيز در راس كار هستند و به نظرم تغيير نيز نخواهند يافت.
اين سياستگذاران چه كساني بودند؟
اگر ما به اين رويكرد عربستان نگاه كنيم، متوجه ميشويم كه اين دستگاههاي امنيتي هستند كه سياستگذاري ميكنند و همگام با امريكا هستند و شاهد هستيم كه ديپلماتها و مسوولان وزارت امور خارجه اين كشور آنچنان تاثيرگذار نبودهاند، هرچند فرد تندرويي هم در راس دستگاه ديپلماسي عربستان قرار دارد.
شما به تاثير امريكا در سياستگذاريهاي عربستان اشاره داشتيد. در يك ماه اخير شاهد بوديم كه باراك اوباما به مقامات ارشد اين كشور توصيههايي داشته است مبني بر اينكه روابطشان را با تهران بهبود ببخشند.
ما اين نوع تحليلها را داشتهايم و حالا هم طرفداران زيادي دارد. اين تحليلها مبتني بر اين است كه امريكا ضعيف شده و دكترينش تغيير كرده و براي مهار قدرت چين به سمت شرق آسيا تغيير جهت داده و در حال ترك خاورميانه است و بنا بر اين فرضها، امريكا چارهاي ندارد براي حل مسائل منطقهاي تفاهم كند. بنده نيز قبلا از پيروان اين نظريه بودم و مطرح كرده بودم كه با توجه به اينكه ما در پرونده هستهاي و ساير پروندهها به دنبال راهكار برد – برد هستيم، امريكا به دنبال تفاهم با كشورمان است اما اتفاقات رخداده در ماههاي اخير يك چيز ديگر را بيان ميكند. سنگاندازيهاي امريكا در پرونده هستهاي و پايين آمدن قيمت نفت براي اعمال فشار بر ايران و روسيه و ادامه سياستهايش در سوريه و عراق نشان ميدهد امريكا همچنان درصدد ادامه دادن سياستهايش در رابطه با ايران است يا حداقل اينكه لابيهاي صهيونيستي در امريكا فعال هستند و اجازه تغيير سياست امريكا در قبال ايران را نميدهند. بنابراين مشاهده ميكنيم امريكا همچنان در برابر همه پروندهها در برابر جمهوري اسلامي ايران است و ميخواهد فشارهايش را روزبهروز بيشتر نيز بكند. سياست عربستان نيز از اين چارچوب خارج نيست.
با توجه به اينكه دولت تدبير و اميد در آغاز به كارش تاكنون خواهان بهبود و گسترش روابطش با عربستان بوده است، اين فاكتور چه تاثيري ميتواند در سياست خارجي اين كشور داشته باشد؟
مساله بزرگتر از تغيير يك دولت است. اگر به قبل از روي كار آمدن دولت يازدهم نگاه كنيم، زماني كه آقاي صالحي وزير خارجه شدند، اولويت خود را بهبود روابط با عربستان و تركيه اعلام كردند. نه در اين زمان و نه در آن زمان، واكنش مثبتي از عربستان نديدهايم و حتي وقتي هم كه شرايط مثبتي پديد آمده و تصور گفتوگوي ايران با عربستان به وجود آمده است، سعودالفيصل با اظهارنظري تند و غيرمنتظره شرايط را به زمان قبل بازگردانده است و بنابراين اعتقاد دارم كه حداقل در كوتاهمدت تغييري صورت نميگيرد.
در ميانمدت و حتي بلندمدت هم نميتوان انتظار تغيير در سياست خارجي عربستان را داشت؟
هيچ چيز غيرممكن نيست اما اين تغيير بستگي به تحولات پيشروي منطقه دارد. بهطور مثال اگر اتفاقاتي رخ بدهد كه به نفع محور مقاومت باشد، شايد عربستان حاضر به گفتوگو با ايران شود ولي با توجه به ادامه موازنه قوا و سياستهاي امريكا به نظر نميرسد كه شرايط تغيير بكند.
به فرض توافق هستهاي، آيا اين مساله در تغيير سياست عربستان نسبت به كشورمان اثرگذار خواهد بود؟
پرونده هستهاي را نميشود از مساله منطقهاي و ساير پروندهها جدا فرض كرد. هماينك مهمترين مساله در عدم توافق پرونده هستهاي، مساله تحريمهاست و از سوي ديگر، مشكل نفتي به اين شكل به وجود نميآمد. در مجموع، به نظر نميآيد كه امريكاييها به سادگي سلاح تحريمها را رها كنند. به هر حال بايد ديد چه تحولاتي در آينده رخ خواهد داد.