خطر قطبي شدن مدارس كشور و مسووليت وزير
خاطره خوش مدرسه، همكلاسي، دوستيهاي دوران دبستان و دبيرستان شايد از مهمترين و زيباترين خاطراتي است كه هر فردي در طول زندگياش با آنها زندگي ميكند. طبق تحقيقات انجام شده، نقش اين خاطرات و چگونگي شكلگيري آنها در ديگر ابعاد زندگي فرد چه در خانواده و چه در زندگي شغلياش بسيار پررنگ است. با اين تفاسير، وزارت آموزش و پرورش به عنوان متولي اصلي آموزش در كشور نبايد سياستي در پيش بگيرد كه سبب ساز از بين رفتن اين خاطرات خوب شود. اخيرا، مصاحبهاي از آقاي هاشميان از ستاد احياي امر به معروف در گفتوگو با فارس ديدم. وي اعلام كرده بود طرح امر به معروف و نهي از منكر به زودي در مدارس كشور به اجرا در ميآيد. بر اساس اعتقادات ديني و نيز تجربيات عملي كمتر كسي به نقش سازنده امر به معروف و نهي از منكر در اصلاح جامعه باور ندارد. اما در اين امر، روش و جامعه هدف بسيار مهم ميشود. روشهاي آمرانه، از بالا به پايين و حتي مستقيم امر به معروف ميتواند به گسترش بداخلاقي و شايد به مسلخ بردن اخلاق منجر شود. از سوي ديگر، دانشآموزان، هدف خوبي براي اين گونه دستورالعملها و اجرا شدن اين گونه طرحها نيستند. خصوصا كه در فضاي دانشآموزي، اين گونه دستورالعملهاي از بالا به پايين باعث ايجاد فضاي دوقطبي يا چندقطبي در مدارس و در ميان دانشآموزان ميشود، فضايي كه هماكنون نيز به صورتي كمرنگ وجود دارد و تمام سعي آموزش و پرورش بايد اين باشد كه اين فضاي دو قطبي را كمرنگ كند، نه اينكه با چنين طرحهاي مطالعه نشدهاي به اين فضاي دو قطبي دامن بزند. اين گونه طرحها، قطبهاي سه گانهاي را در مدرسه شكل ميدهد كه دشمني و كدورت نخستين محصول اين فضاي قطبي خواهد بود. اين قطبها را ميتوان به صورت زير نامگذاري كرد: الف – قطب مورد حمايتهاي رسمي، ناصحين يا ياوران معروفند كه موظف هستند تا دسته مقابل را كه به زعم آنان از خط صحيح خارج شدهاند و بايد هدايت شوند، راهنمايي كنند. اين گروه با ساختن هويتي جداگانه در مدرسه عملا خود را از ساير دانشآموزان جدا ميكنند. ب - قطب ديگر مدرسه كه از عدهاي از دانشآموزان خواهند بود، كساني هستند كه خود را در مقابل ناصحين دانسته و حضوري فعال و شايد ناشايست و ناپخته در برابر گروه اول خواهند داشت. احتمال زيادي وجود دارد كه اين دسته نه تنها به سكولاريسم سياسي و فكري كشيده شوند؛ كه با اين روشها چه بسا به دين ستيزي نيز خواهند رسيد. ج – دسته سوم از اكثريت دانشآموزان، بيتفاوتهايي هستند كه به توصيه خانواده و احيانا بنا به روحيه محافظهكارانه خود، به سمت كنارهگيري از مشاجرات و نظارهگري پيش رفته و تمرين انزوا و گوشهنشيني ميكنند يا رياكاري ميكنند و در مدرسه بيش از پيش آنچه نيستند را به نمايش ميگذارند. صفبندي جديد در مدرسه به نفع مدرسه و آموزش فرزندان اين كشور نخواهد بود. مزاياي امر به معروف و نهي از منكر نيابتي و پليسي در مدرسه، نه تحقق يافتني است نه عقلاني و نه به صلاح مدرسه و نظام تعليم و تربيت. چرا كه اكثريت دانشآموزان هنوز قدرت تشخيص خوب از بد را ندارند و قرارگيريشان در هر يك از دستههاي بالا ميتواند بنا بر تربيت خانوادگي، نزديك بودن به مديران مدرسه يا حتي تصادفي باشد. اين باعث ميشود تا رقابتها و دشمنيهاي نابجا و غيرضروري ميان دانشآموزان آن هم با خط كش دين به وجود آيد. باعث ميشود ماركهايي به اسم دين به افراد چسبانده شود كه شايد تا آخر عمر نتوانند به لحاظ رواني از ماركي كه رويشان زده شده خلاص شوند. چنين طرحهايي به جز اينكه فضاي مدرسه را امنيتي، دانشآموزان را از همديگر جدا و اولياي دانشآموزان و مدرسه را در مقابل هم قرار دهد سود ديگري ندارند. البته هرچند اين طرحها براي مردم آب ندارد و صرفا هزينه است اما قطعا براي برخي نان دارد. از همين رو وزير آموزش و پرورش بايد نسبت به چنين طرحها بيش و پيش از آنكه به مرحله اجرايي شدن برسند، واكنش نشان دهد.