• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3166 -
  • ۱۳۹۳ سه شنبه ۷ بهمن

عهد سست و سخن سخت

از ماجراي معاون اول دولت قبل بايد ذوق كنيم و شاد شويم يا غمگين شويم و افسوس بخوريم؟ اگر اين اتفاق براي دولت اصلاحات يا تدبير و اميد مي‌افتاد چه بايد مي‌كرديم؟ همه مي‌گويند فساد بد است و بايد قاطعانه با آن برخورد شود اما ديروز كه صفحه يك روزنامه‌ها را ديدم، ديدم كه اصلاح‌طلبان رحيمي را تيتر و عكس يك كرده‌اند و درباره‌اش گزارش نوشته‌اند و از شخصيت‌ها نظرخواهي كرده‌اند و اصولگرايان انگار نه انگار كه اتفاقي افتاده و معاون اولي به زندان و جريمه محكوم شده. از ديد آنها قدم زدن ظريف گناه نابخشودني‌تري است از فساد و دزدي. نديد شرط مي‌بندم و اطمينان مي‌دهم كه اگر يك دهم رحيمي يكي از رفيقان هاشمي يا نزديكان خاتمي يا همراهان روحاني كاري كرده بود، جاي روزنامه‌ها و سايت‌ها عوض مي‌شد و تيرگي جرم چنان گسترده مي‌شد كه دامن همه را مي‌گرفت. كار بد مصلحت آن است كه مطلق نشود و چپ و راست هيچ كس به مال مردم دست دراز نكند اما در اتفاق اخير چيزي فراتر از دزدي و اختلاس صورت گرفته و فراتر از چند ميليارد ناقابل به مردم ضرر وارد شده است. شايد اگر دولت قبل مدعي پاكدستي نبود و خودش را تافته جدا بافته نمي‌ديد، اين گناه امروز صرفا به پاي نفس اماره نوشته مي‌شد و بي‌جهت به طعنه و تسخر جناحي بدل نمي‌شد. چيزي در دنيا بدتر از عهد سست و سخن سخت نيست و متاسفانه مديريت كشور ما فارغ از گرايش سياسي با اين بليه قرين بوده و به كرات آدم‌هايي در رده‌هاي مختلف سخت گفته‌اند و سست عمل كرده‌اند و اعتماد و باور مردم را مخدوش و ملكوك كرده‌اند. فرمود «كل مدعٍ كذاب»، به همين اعتبار كه ادعا كار دست مدعي مي‌دهد و او را در آزمون‌هاي مختلف مردود مي‌كند. فقط بحث پول و قدرت نيست بلكه تاريخ آدميزاد مملو از داستان‌هاي عبرت‌آموزي است كه در بزنگاه‌هاي مختلف، شهوت و شرك و ريا و نفاق و قدرت از گريبان مدعي سر بيرون مي‌آورند و پدر صاحب بچه‌اش را در مي‌آورند. هزار سال ادبيات فارسي ما پر است از تقبيح واعظان غير متعظ و مدعيان رياكاري كه چون به خلوت مي‌روند آن كار ديگر مي‌كنند. در روزگار ما كه ديگر به خلوت نرفته آن كار ديگر را مي‌كنند و دو قورت و نيم‌شان هم باقي است. فساد همه جاي دنيا هست و با اينكه موانع جدي بر سر راه دزدي و هيزي قرار داده‌اند مع‌ذلك مغناطيس فساد جذاب است و آدم‌ها را به خود مي‌كشد الا ما رحم ربي. اين مغناطيس منحصرا چهار مسوولي را كه بندگان خدا تشت رسوايي شان از بام افتاده جذب نمي‌كند بلكه بزرگ‌تر و مدعي‌تر از اينها را در كمين است كه بربايد. خوب نيست كه از فساد ذوق كنيم و از رسوايي رقيبان به وجد بياييم بلكه بايد راه تكرار بر خطر ببنديم و از روي كار آمدن دوباره و سه باره مدعيان بترسيم. واقعيت اين است كه بخشي از اين فساد متوجه سيستم مالي و اداري مملكت است كه چنين قابليتي را در خود دارد تا يك مقام بلند مرتبه بتواند چندين و چند سال گناهش را لاپوشاني كند و به كارش ادامه دهد و حتي رييس مبارزه با مفاسد اقتصادي شود. خود اينكه در يك سيستم بشود فساد كرد و يواشكي پول جابه‌جا كرد خودش عيب و ايراد بزرگي است اما ايراد بزرگ‌تر اين است كه در اين سيستم نقطه‌كورهاي زيادي وجود دارد كه ده‌ها مدير فاسد ديده نمي‌شوند و وقتي ديده مي‌شوند كه كار از كار و آب از سر گذشته است. روزنامه‌ها و رسانه‌ها ممكن است عيب و ايراد زياد داشته باشند و به لحاظ سياسي هزينه‌هايي احيانا روي دست نظام بگذارند اما ده‌ها حسن هم دارند كه منجمله مي‌توانند فساد را ببينند و عيان كنند و روي دزدي‌ها و هيزي‌ها چراغ بيندازند و آشكارشان كنند. بگذاريد حرف اصلي‌ام را اگر‌چه براي بعضي مديران، مثل ته خيار تلخ است، بزنم و زحمتم را كم كنم. اگر روزنامه‌ها با هر گرايشي، قدرتمند و تاثيرگذار حضور فعال مي‌داشتند و اينقدر ضعيف و نحيف نمي‌شدند و از هر سو مورد تاخت و تاز و جور قرار نمي‌گرفتند و مثل اشك از چشم نمي‌افتادند، قطع و يقين امروز با اين آمار شگفت‌انگيز فساد روبه‌رو نبوديم. روزنامه كه نباشد، نقطه‌هاي كور بيشتر و بيشتر مي‌شوند و يكي مثل رحيمي رييس مبارزه با چيزي مي‌شود كه خود جلوتر از بقيه به آن مبتلاست. روزنامه‌ها تلخند و گاهي خلاف نظر مسوولان حرف مي‌زنند اما در نظام مردمسالار نمي‌شود كه نباشند يا اينچنين ضعيف و فقير و وابسته باشند. بايد دست روزنامه‌ها را باز گذاشت تا جلوي فساد و پليدي را بگيرند. من نمي‌گويم روزنامه‌ها پاك و مبرا هستند و خودشان هيچ عيب و نقصي ندارند. چه بسا خودشان هم وارد در حلقه فساد شوند. اما حتي اگر اينطور هم باشند مي‌توان به كمك‌شان افسد را مهار كرد و از بينش برد. كشورهاي ديگر مگر چه مي‌كنند كه آمار فسادشان از ما پايين‌تر است؟ روزنامه را مجال بدهي ده تاي پليس و اطلاعات و قاضي و دادگاه، پرونده رو مي‌كند و مو از ماست مديران مي‌كشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون