تاريخ از حبس تقويم گريزان است
هماينك «تاريخي هست» يعني اهل تشخيص است و ميتواند لابهلاي روزمرهترين رويدادها نيز آن وجه بيزمان و بامعنايش را درك كند. تاريخي بودن يعني در همه شوون زندگي امروز از غذا، مناسبات، زبان، تفكر، آيين، باور همه آن ارزشي كه «به روزگاران» تحصيل شده، منشا اثر باشد. انسان و جامعه تاريخي، امري «درگذشته» نيست بلكه زنده است و تاريخ از خلال روزمرهترين وجوه زندگي اوست كه به منصه ظهور ميرسد وگرنه گذشتهها كه گذشته است.
بسيار در معرض آنيم كه «وقت»ها را به زمانهاي تقويمي فروكاهيم. مثلا نوروز را برابر با يكم فروردين ماه تقويم خورشيدي بدانيم. اين يعني ما اصلا معناي وقت را نفهميدهايم. خوب است يكبار از خود بپرسيم: «چرا شب قدر از هزار ماه بهتر است؟» پنداري خداوند خواسته براي كساني كه حبس در تقويماند و عادت كردهاند همهچيز را كمي كنند تا متوجه اهميتش شوند، توضيح دهد كه يك شب هم ممكن است از هزار ماه بهتر باشد؛ به قدر و ارزش و نه به اندازه. براي همين شب قدر در تقويم گم است. ما نميدانيم شب قدر چه شبي در تقويم است، چون «وقت» در تقويم نميگنجد. وقت «روز» نيست، «روزگار» است؛ «زمان» نيست «زمانه» است. وقت تاريخساز و سرنوشتساز است. همه گشايشها در وقت است. خصوصا در «وقت قدر» كه شريفترين اوقات است. به قول حافظ:
درياست مجلس او درياب وقت و دُرياب/ هان اي زيانرسيده وقت تجارت آمد