گام دولت به سمت تعامل با اصلاحات
علي تاجرنيا
عضو شوراي مركزي حزب اتحاد ملت ايران
بعد از دولتهاي نهم و دهم كشور در آستانه يك بحران جدي قرار گرفت و سرمايههاي انساني، اجتماعي و اقتصادي كشور در شرف انهدام بود. مسير نجات بخش براي جلوگيري از اين اتفاقات حضور چهرهاي بود كه بتواند نوعي وفاق ايجاد كند و در عمل براي حل بحرانها چارهاي بينديشد. همان زمان نيز از آن به عنوان نجاتبخش كشور نام ميبرديم. به همين دليل هم بود كه اصلاحطلبان در انتخابات سال 92 خواستار انصراف نامزد شاخصشان شدند و يكپارچه پشت سر آقاي روحاني ايستادند. در دوره اخير انتخابات نيز با توجه به عملكرد نسبتا قابل قبولي كه دولت يازدهم داشت، اصلاحطلبان با مشابه همان استدلالهاي سال 92 از آقاي روحاني حمايت كردند.
اصلاحطلبان وظيفه خود ميدانستند كه در اين مسير حركت كنند تا در شرايط بحراني همافزايي ميان نيروهاي سياسي كشور به وجود بيايد و همه براي بهبود شرايط همكاري كنند. از اينجا به بعد است كه آقاي روحاني وظيفه و مسووليت سنگيني را به عهده دارد. همراهان آقاي روحاني در دولت آينده و شخص او بايد بتوانند تعامل جدي با شخصيتها، احزاب و گروههاي مدني و اجتماعي حامي دولت برقرار كنند. تعامل يك مفهوم دوطرفه است.
از اين رو اگر هر يك از طرفين تمايلي به ايجاد ارتباط نداشته باشد، نميتوان به توفيق آن اميدوار بود. اصلاحطلبان در ابتدا ابتكار عمل را به دست گرفتند و آغازكننده اين ارتباط بودند. آنها در همان سال 92 اعلام كردند كه حاضر به همكاري با دولت هستند. در اين 4 سال دولت اول آقاي روحاني نيز از تمام توان خود براي تداوم ارتباط مايه گذاشتند. در حال حاضر در نقطهاي قرار داريم كه با شخصيتها و احزاب اصلاحطلب از سوي آقاي روحاني بايد گفتوگو صورت بگيرد و نظرات آنها اعمال شود. حتي در حدود يك ماه قبل از انتخابات دور دوم نيز در مورد پيروزي قاطع آقاي روحاني ترديد وجود داشت اما هر چه پيش رفتيم و هرچه گفتمان «به عقب برنميگرديم» تقويت شد، به آرا اضافه و نهايتا منجر به راي بالاي آقاي روحاني شد.
اين پيروزي علاوه بر عملكرد و گفتار مستدل و باصلابت آقاي روحاني مرهون تلاشهاي شخصيتها و جريانات اصلاحطلب هم بود. لذا اگر قرار باشد كه تعاملي شكل گيرد، گام مثبت آقاي روحاني و مجموعه دولت به سمت اصلاحطلبان ضروري و لازم است. آقاي روحاني بايد بداند كه پيروزي قاطعش را مديون تلاشها و حمايتهاي اصلاحطلبان است. اگرچه آقاي روحاني ظرفيتهاي بسيار خوبي را ايجاد كرد اما اگر حمايتهاي جدي اين جريات سياسي نبود منجر به اتفاق ديگري در انتخابات ميشد. لذا ضروري است كه آقاي روحاني گام بعدي را به سمت اصلاحطلبان بردارد و در جهت حل مشكلات مردم نظرات و پيشنهادات اصلاحطلبان را بشنود.
براي سازماندهي چنين ارتباطي با دولت اصلاحطلبان بايد به نكاتي توجه كنند. فراكسيون اميد ارتباطي مشخص به سبب مسووليتش با دولت دارد و خود محصول تصميمگيري جريان اصلاحطلب است. بنابراين ايجاد ارتباط فراكسيون اميد با دولت تنها بخشي از تعاملي است كه بايد شكل بگيرد. نقش مجلس، قانونگذاري و نظارت بر عملكرد دولت است.
آنچه بايد در اين تعامل نقش داشته باشد تلفيقي از شخصيتها و احزاب اصلاحطلب است.
در اين راستا شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان به عنوان تشكيلاتي كه مجموعه اصلاحات را زير چتر خود دارد، ميتواند وارد عمل شود. البته نقش رييس دولت اصلاحات بايد بسيار پررنگ باشد. احزاب و گروههاي سياسي در كنار شخصيتهاي موثر اصلاحطلب بايد براي تقويت ارتباط با دولت دوازدهم تلاش كنند و در اين راستا فعلا بهترين گزينهاي كه ميتواند اين مسووليت را عهدهدار شود، شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان است اما آن هم به تنهايي كفايت نميكند.
رييس دولت اصلاحات ميتواند اين نقص را تكميل كند و اثرگذاري اين تعامل را نيز بالا ببرد. به هر حال اصلاحطلبان در اين سالها از دغدغهها و مطالبات مردم آگاه هستند و ميتوانند اين دغدغهها را به مجموعه دولت منتقل كنند. دولت نيز بايد مطالبات مردم را جدي بگيرد و در راستاي پيشرفت و توسعه كشور گام بردارد.