چرايي قبول يك قطعنامه 3
علي شكوهي
در هنگام تصويب قطعنامه 598 از سوي سازمان ملل، مسوولان سياسي ايران ميدانستند كه اتفاق متفاوتي در حال وقوع است و به همين دليل از كنار آن بيتفاوت نگذشتند بلكه تلاش كردند محتواي آن را با همراهي شوروي به شكلي سامان دهند كه اگر روزي به اجبار آن را پذيرفتيم، بخشي از مصالح و منافع ما هم تامين شود. به همين دليل مواردي در آن هست كه در آن زمان براي ما مهم بودند از جمله بازگشت به مرزهاي بينالمللي و تعيين متجاوز و تامين خسارت.
بسياري بر اين باورند كه اين قطعنامه به شكلي نوشته شده بود كه به نفع طرف ضعيف جنگ تمام ميشد و اساسا اين قطعنامه در شرايطي نوشته شد كه عراق در موضع ضعف بود و ابرقدرتها با تلاش براي پايان جنگ قصد كمك به صدام را داشتند. دقيقا به همين دليل بود كه عراق بلافاصله بعد از تصويب قطعنامه آن را قبول كرد ولي ايران از پذيرش آن طفره رفت. اين نپذيرفتن از سوي ايران يك پيامد جدي داشت و آن وارد شدن بسياري از دولتها به حمايت علني از صدام بود.
يادمان باشد كه تصويب قطعنامه ۵۹۸ شوراي امنيت پس از تفاهم امريكا و شوروي براي پايان دادن به جنگ و ايجاد يك تفاهم بينالمللي عليه ايران در سطح دولتها به تصويب رسيده بود و همين امر باعث باز شدن دست صدام براي انجام هرگونه اقدام نظامي از جمله استفاده گسترده از سلاح شيميايي شد.
براي ارزيابي وضعيت جنگ در هنگام پذيرش قطعنامه از سوي ايران بايد به محورهاي زير توجه كرد. اين نكات در مواردي به تمامي دوران دفاع مقدس قابل تعميم است و برخي اختصاص به اين سال دارد:
- نداشتن امكانات نظامي، تسليحاتي، تداركاتي و مهندسي كافي براي حفظ جبههها در مقابل حملات ارتش عراق و نيز حمله متقابل به دشمن
- عدم فروش سلاح به ايران از سوي كشورهاي مختلف و محاصره تسليحاتي ايران و بستن تمامي راههاي مخفي و قاچاق تهيه سلاح و برخورد با اتباع كشورهاي مختلف كه با چند واسطه براي ايران سلاح تهيه ميكردند.
- كمك مالي و تسليحاتي و اطلاعاتي كشورهاي غربي از جمله فرانسه و امريكا و آلمان و نيز شوروي سابق و نيز اكثر كشورهاي عربي به صدام در مقابل ايران
- استفاده گسترده عراق از سلاحهاي شيميايي در جبههها و حتي برخي از شهرها و در مقابل تحريم ايران حتي در حد تهيه تجهيزات دفاعي در مقابل سلاح شيميايي
- كاهش بهاي نفت در سطح جهاني و كاهش درآمد ارزي و ريالي دولت
- حمله عراق به بنادر و جزاير نفتي ايران براي جلوگيري از صدور نفت و زدن نفتكشهاي ايراني براي از دست رفتن درآمد حاصل از فروش نفت و از دست رفتن توان نظامي و اقتصادي كشور
- بمباران شهرها، حمله به قطارهاي مسافربري و نظامي، حمله به هواپيماها و...
- استقراض دولت ايران از بانك مركزي و در واقع چاپ پول بدون پشتوانه براي تامين مخارج جنگ و اداره كشور
- ورود مستقيم ناوگان امريكا به جنگ عليه ايران و درگيري روياروي با ارتش اسلام و حمله به سكوهاي نفتي و كشتيها
- ناممكن شدن انجام يك عمليات جنگي موفق در سرتاسر جبههها به دليل آمادگي دشمن و هوشياري ارتش عراق و اجراي چند عمليات كوچك و بياثر در سرنوشت جنگ تحميلي از سوي ارتش و سپاه
- ورود منافقين به صحنه جنگ تحميلي و انجام عمليات متعدد عليه رزمندگان و اسير و مجروح و شهيد كردن صدها نيروي نظامي ايراني و ايجاد هراس در رزمندگان با اقدامات ايذايي خود
خلاصه آنكه «قصه مظلوميت ما در جنگ، قصه سگهاي رها و سنگهاي بسته بود» (عنوان مقالهاي مفصل كه پس از قبول قطعنامه 598 در كيهان هوايي نوشتم.)
در اين شرايط چه تصميمي بايد گرفته ميشد؟ رهبران نظام در اين مقطع چه تدبيري براي تداوم جنگ بايد اتخاذ ميكردند كه هم با شرايط ما سازگار باشد و هم خسارت كشور را كم كند و هم دستاوردهايي براي مردم ما داشته باشد؟ در آن شرايط امام خميني بعد از مشورت با سران قوا و فرماندهان نظامي و مديران اقتصادي به اين نتيجه رسيدند كه ايران در شرايط ضعف قرار دارد و قطعنامه 598 ميتواند بستري براي خارج شدن از اين وضعيت شود بنابراين مورد قبول ايران قرار گرفت چون قبلا گفتيم كه مفاد اين قطعنامه به نفع طرف ضعيف جنگ تنظيم شده بود.
دقيقا به همين دليل كه عراق در آن وضعيت خود را در موضع برتر نظامي در جنگ ميديد از تن دادن به قطعنامه پرهيز كرد و حتي تدارك حمله نظامي مجدد به ايران و سازماندهي منافقين براي تهاجم به ايران را ديد اما با شكست در جبهه جنوب و غرب مجبور به تمكين شد و در پايان مردادماه عملا آتشبس برقرار شد. نبايد در اين ماجرا تدبير آيتالله هاشميرفسنجاني را ناديده گرفت كه جانشين فرمانده كل قوا بود و هم از منظر سياسي و هم از بعد نظامي و هم از لحاظ اقتصادي بر وضعيت كشور آگاهي داشت و دريافته بود كه نه تنها پيروزي در دسترس نيست بلكه با ايجاد تفاهم بينالمللي عليه ايران، احتمال شكست نظامي ايران و حتي فروپاشي كشور هم تقويت شده است و بنابراين بايد فداكاري كرد و جنگ را به پايان برد. وي از امام خواسته بود تا او شخصا قطعنامه را بپذيرد و بعدا محاكمه شود اما جنگ ادامه نيابد.
ادامه دارد