ماجراي يك عكس معمولي
علي عالي
خبرهاي خوبي از ورزش بانوان شنيده ميشود. توانمندشدن بانوان ايراني، گامي مهم در توسعه كشور است. همين كه رييس فدراسيون ژيمناستيك يك زن است، پيامي روشن براي جامعه ورزشي است كه واقعيتها را بپذيرند و نگاه جنسيتي را كنار بگذارند. مليپوشان فوتسال بانوان براي برگزاري سه ديدار دوستانه عازم بانكوك شدهاند. تيمملي واليبال بانوان ايران براي بازيهاي دوستانه در ويتنام اردو زده است. مسابقات جهاني كشتي آليش بانوان با حضور ايرانيها برگزار خواهد شد. لباس بانوان سهگانه كار مورد تاييد وزارت ورزش و جوانان قرار گرفت و نخستين اعزام آنها به مسابقات برونمرزي هفتم مرداد انجام ميشود. اينها خبرهاي خوشحالكنندهاي براي ورزش ايران است. حتي ديروز خبر رسيد تيمملي بسكتبال بانوان نخستين تمرينش را بعد از مدتها آغاز كرد.
اين رشد، اين پيشرفت، اين حركت رو به جلو قابل تقدير است. هرچند تصوير لباسهاي ناهماهنگ از تمرين بسكتباليستهاي بانوي ايراني تلخ و آزاردهنده بود. از كنار آن عكس معمولي كه بانوان ايراني سلفي گرفتند و هر كدام يك رنگ لباس بر تن داشتند نبايد بهراحتي گذشت. اتفاقا اين عكس، نمايي روشن از نگاه مديريت به مقولات و اولويتهاست. چنين نگاهي در روزهاي برگزاري ليگ جهاني در تهران هم ديده شد؛ جايي كه حضور بانوان در استاديوم آزادي از طريق بليت يا توصيه انجام شد و خانمها را با ماشين از دفتر فدراسيون واليبال تا در ورودي استاديوم آزادي آوردند اما بازي كه تمام شد، دهها بانو در استاديوم آزادي، دور از شهر و امكانات، رها شده بودند و بهدنبال بازگشت به خانه بودند. چرا درست فكر نميكنيم؟ چرا پروژهها را تا لحظه آخر پيشبيني نميكنيم؟ چرا بايد خوشحال از تصميمها باشيم اما به اقدامات بعدي فكر نكنيم؟ يك خط مشي، يك چراغ راه، يك ريل چرا پيشبيني نميشود؟ اگر سيستمهاي پيشرفته مديريتي دنيا را بررسي كنيم، خواهيم ديد كه سازماندهي و كنترل از اصول اوليه مديريت است. مسووليتپذير باشيم.