در ميانه هياهوي ميدان سرخ
احمد وخشيته
دانشجوي دكتراي علوم سياسي در دانشگاه دوستي ملل روسيه
اگر در كوچه پس كوچههاي تهران راه بيفتيد و از مردم بپرسيد كه بعد از شنيدن روسيه چه كلماتي از ذهن آنها عبور ميكند، حتما با كلماتي همچون تركمنچاي، گلستان، نيروگاه بوشهر و اس 300 روبهرو ميشويد؛ گاهي اين موضوع حتي فراتر نيز ميرود و طرف مقابل از بيعهدي روسها سخن به ميان ميآورد و حتي پا را فراتر مينهد و به تحليل جامعهشناختي انسانهاي كشور پهناور شمال درياي خزر ميپردازد و ادامه ميدهد مردماني هستند كه نميشود به آنها اعتماد كرد يا به عبارت كوچه بازاري اينكه آنها از پشت خنجر ميزنند!
اما واقعا روسها چگونه مردماني هستند؟
به نظر ميرسد كه شناخت عموم مردم ما از روسهاي امروز يا شوروياييهاي ديروز به حزب توده ميان سالهاي پهلوي و پيشتر از آن به تجربههاي تلخ در دوران حكومت قاجاريه و تزار بر ميگردد. حال نكتهاي كه در اين ميان به نظر ميرسد؛ گويا اين شناخت در زير سايه سياست يا بهتر بگوييم سياستزدگي شكل گرفته است. جريان روشنفكري در ايران نيز همواره به دليل گرايش به غرب و عدم ارتباط مستقيم با جامعه شورويايي يا روسيه، به ندرت وارد مويرگهاي جامعهشناختي اين منطقه شده است و ميتوان گفت در مجموع اين شناخت ميان جامعه توده (عموما) و نخبه (بعضا) نشات گرفته از سياست بوده و است.
اما براي اينكه فهمپذيري، شناخت و تحليل درستي از سياست و حكومت در پهناورترين كشور دنيا داشته باشيم، بايد بدانيم كه مردمان اين كشور فارغ از اينكه از چه قوميتي هستند، چگونه زيست ميكنند، ميانديشند و چه نگاهي به زندگي پيرامون خود در عرصه داخلي يا بينالملل دارند. يقينا هر حكومتي بر آمده از ملت جامعه خود است و عملكرد و رفتار آن مبتني بر ميزان فهمپذيري تودههاست؛ از همين رو بر آن شدم كه هر چهارشنبه در ستون «در ميانه ميدان سرخ» از پنجرهاي تازه به تماشاي گوشهاي از فرهنگ و جامعه روسيه بنشينم.
آيا روسها هم تشكيل خانواده ميدهند؟
يكي از ابتداييترين سوالهايي كه خيلي از ما در برخورد با جامعه روسيه مورد پرسش قرار ميدهيم، كمي باور نكردني است: «آيا روسها نيز تشكيل خانواده ميدهند؟» و حال سادهترين پاسخ به اين سوال ميتواند توجه به اين نكته ساده باشد كه حيوانات نيز در قرن بيست و يكم تشكيل خانواده ميدهند چه برسد به مردماني با تمدن كهن همچون اسلاوها!
حتما براي شما جالب است بدانيد كه اكنون 10 سالي است كه روسها هشتم جولاي را به عنوان روز «خانواده، عشق و وفاداري» جشن ميگيرند؛ البته حتما بايد توجه داشته باشيد كه بزرگداشت و جشن گرفتن در فرهنگ روسها بسيار از اهميت خاصي برخوردار است و در چنين ايامي بدون شك ميتوان گفت اگر فردي بدون گل به ديدار معشوقه خود برود، حتما ساعات سختي را سپري خواهد كرد؛ چرا كه يك بانوي اسلاو با ديدن شاخه (دسته) گل از سوي مرد مورد علاقهاش تقريبا همان حسي را پيدا ميكند كه يك بانوي ايراني هنگام هديه گرفتن طلا از همسرش؛ شايد به همين خاطر است كه با كمي اغراق به اندازه تعداد سوپرماركتها، گلفروشي در شهرهاي روسيه و به ويژه مسكو يافت ميشود؛ و حتي فروشگاههاي گلفروشي شبانهروزي!برگرديم به موضوع اين هفته: يعني جايگاه خانواده ميان روسها. ميان اين سالها در روز هشتم جولاي عموما افرادي كه بالاي بيست و پنج سال با يكديگر زندگي كردهاند از سوي شهرداري و سازمانهاي فرهنگي دعوت و از آنها تقدير ميشود؛ در اين ميان آن دسته از زوجهايي كه فرزندان شايستهاي نيز تربيت و تقديم جامعه كردهاند نيز مدال يادبود عشق و وفاداري دريافت ميكنند. از سوي ديگر در اين روز همچنين زوجهاي زيادي نيز به عقد يكديگر در ميآيند كه امسال نيز 1116 ازدواج در اين روز ثبت شد. در اين ميان روزهاي ديگري نيز همچون عيد پاك، روز كراسنايا گوركا (روز 21 آوريل كه در سرزمين روس باستان به مناسبت فرا رسيدن بهار جشن ميگرفتند)، روز جشن مسكو و روز ولنتاين از جمله روزهايي است كه طي آن بيشترين ثبت ازدواج صورت ميگيرد. در مورد ارزشهاي سنتي خانواده نيز بايد گفت كه روسها بيش از گذشته به خانواده پايبند شدهاند؛ به نظر ميرسد در سالهاي منتهي به فروپاشي شوروي به دليل بحران هويتي كه در جامعه شكل گرفته بود، كانون خانواده با معضلاتي روبهرو شده بود كه بحران اقتصادي پس از فروپاشي نيز آن را تشديد كرد؛ اما با برنامهريزيهايي كه از سال 2000 صورت گرفت، با تكيه بر فرهنگ، ادبيات و تاريخ، حس ميهنپرستي در روسها تولدي دوباره يافت و رفتهرفته تلاش شد كه خانواده به جايگاه ايدهآل خود نزديكتر شود؛ ميزان ثبت ازدواج، طلاق و ميزان زاد و ولد به خوبي اين موضوع را نشان ميدهد. آمارها نشان ميدهد كه 41 درصد جوانان بين 18تا 30 سال بهطور رسمي ازدواج كردهاند و چهار درصد نيز جدا شدهاند؛ در اين ميان 42 درصد جواناني كه ازدواج كردهاند داراي فرزند هستند. همچنين جالب است بدانيد كه خانواده، عشق و وفاداري ميان اين سالها آنقدر در ميان روسها پر اهميت شده است كه كليسايي را به نام «پتر و فيروني» قرار دادهاند؛ مطابق افسانهها اين زوج عاشق در يك روزدار فاني را وداع گفتهاند؛ بقاياي آنها در صومعه تثليث مقدس در شهر موروم نگهداري ميشود.
هفته آينده در اين ستون بيشتر از نقش و كارويژه هويت در بازسازي جامعه روس و سبك زندگي آنها خواهم نوشت.