يادي از نجفدريابندري، مترجم محبوب جنوبي
پيرمرد دريا، همچنان در بيمارستان
زينب كاظمخواه/دبيرستاني بود كه در زبان انگليسي تجديد شد و تابستان همان سال شروع به زبان خواندن كرد. حضور انگليسيها در شركت نفت آبادان در انگليسي ياد گرفتن به او كمك كرد و به جايي رسيد كه آستينها را براي ترجمه كردن بالا زد. نخستين كتابش «وداع با اسلحه» ارنست همينگوي بود، كتاب را سال 1332 ترجمه كرد و به تهران فرستاد تا چاپ شود، يك سال بعدش به خاطر فعاليتهاي سياسي به زندان افتاد، اما ترجمه كردن در زندان هم دست از سر او برنداشت. او به فلسفه گرايش يافت و «تاريخ فلسفه غرب» برتراند راسل را در دوران حبس ترجمه كرد. مترجم جنوبي ما، نيم قرن است كه ترجمه كرده است «يك گل سرخ براي اميلي» فاكنر، «رگتايم» و «بيلي باتگيت» دكتروف و كتابهاي ديگري از همنيگوي در كارنامه كاري او به چشم ميخورند. او در طول سالهاي زندگياش فقط به ترجمه اكتفا نكرده است؛ خيليها نام او را روي كتاب «مستطاب آشپزي» ديدهاند. كتابي كه او به همراه همسرش فهيمه راستكار آن را نوشت. اين زوج تمام غذاهاي اين كتاب را اول خود ميپختند و بعد دستور آن را مينوشتند. مقدمه نجف بر اين كتاب بسيار مفصل است و درباره آداب و رسوم و خاصيتهاي غذاها نيز نكات بسياري نوشته است. اين مترجم پيشكسوت چند سالي است كه حالش خوب نيست و ترجمه كردن را كنار گذاشته است. 23 آبان امسال بعد از سكته مجدد مغزي در بيمارستان بستري شد، اما چند روز بعد از آن بهبود يافت و به خانه رفت. او اين روزها دوباره به بيمارستان رفته است. دريابندري هشتم بهمنماه به علت كاهش سطح هوشياري به بخش آيسييو بيمارستان ايرانمهر منتقل شده و همچنان در اين بخش بستري است و هنوز تغييري در سطح هوشياري و وضعيت عمومياش مشاهده نشده است. علت بستري شدن دريابندري، خونريزي داخلي عنوان شده بود.