سارا معصومي/ حامد كرزي پس از 13 سال از ارگ رياستجمهوري در افغانستان خداحافظي كرده است؛ مردي كه در دسامبر سال 2001 يعني سه ماه پس از حمله نيروهاي ائتلاف به افغانستان سكاندار حكومت در اين كشور شده بود در نخستين انتقال دموكراتيك قدرت جاي خود را به دولت وحدت ملي سپرده و به گفته خودش براي هميشه از ارگ رياستجمهوري خداحافظي كرد. بيش از يك دهه حضور كرزي در قدرت در افغانستان همزمان بود با پرچالشترين روزها براي دموكراسي و امنيت در كشوري كه بيش از چندين دهه جا پاي استعمار و دخالت بيگانگان را بر پيشاني دارد؛ كشوري كه روزي غرب براي مهار نفوذ اتحاد جماهير شوروي سابق آن را به پايگاهي براي خود تبديل و پس از آن هم سالها با جنگ داخلي و برادركشي دست و پنجه نرم كرد. كشوري كه امريكا و متحدانش در سال 2001 و پس از حمله تروريستي القاعده به نيويورك با شعار مبارزه با تروريسم و با مجوز شوراي امنيت به آن لشكركشي كردند اما هنوز هم نتوانستهاند ريشههاي افراط در اين كشور را بخشكانند. عملكرد 13 ساله حامد كرزي در داخل افغانستان از سوي عدهاي تاييد و از سوي برخي نااميدكننده خوانده ميشود. كرزي براي عدهاي از هموطنانش قهرمان و براي جمعي رهبري است كه تمام انتظارات مردمانش را برآورده نكرد. مصاحبه با وي در كابل و در مجموعهاي كه دولت وحدت ملي به پاس زحمات وي در اختيارش قرار داده و فاصله اندكي با ارگ رياستجمهوري دارد، برگزار شد. كرزي در اين مصاحبه از عملكرد دولت خود در انتخاباتهاي برگزار شده در 13 سال گذشته دفاع ميكند و آزادي بيان، مطبوعات و رسانهها را بخشي از مهمترين دستاوردهاي خود در سالهاي حضور در ارگ ميداند. رييسجمهور پيشين افغانستان به دولت وحدت ملي اميدوار است و تاكيد ميكند كه با وجود مخالفت با امضاي توافقنامه همكاري با امريكا، در برابر امضاي آن توسط دولت جديد به دليل مصالح ملي سكوت كرده است. وي اطمينان ميدهد كه دولت وحدت ملي هم رويه افزايش مناسبات با ايران را دنبال خواهد كرد و بر نقش ايران در پروسه صلح افغانستان هم تاكيد ميكند. مشروح اين گفتوگو به شرح زير است،
شما در 13 سالي كه سكاندار ارگ رياستجمهوري در افغانستان بوديد، متولي برگزاري دو انتخابات رياستجمهوري در سالهاي 2009 و 2014 بوديد. در هر دوي اين انتخاباتها شايبه تقلب از سوي يكي از كانديداها مطرح شد. به نظر شما ايراد سيستم انتخاباتي و حقوقي در افغانستان در چه مسائلي ريشه دارد؟ در نخستين مصاحبهاي كه با شما پيش از برگزاري اين انتخابات اخير داشتم شما دخالتهاي خارجي در انتخابات سال 2009 را بسيار پررنگ دانستيد.
شكي نيست كه دموكراسي نوپاي افغانستان بايد از تجربياتي عبور كند تا به سمت بهبود اوضاع حركت كنيم. بخش اعظمي از مشكلات انتخاباتي افغانستان ناشي از نارسايي سيستم انتخاباتي ما يا نظام ما در افغانستان نيست بلكه در دو مورد انتخاباتي كه من در آن حضور داشتم و شاهد آن بودم اتهامهايي كه به ما در خصوص تقلب در انتخابات نسبت داده شد كاملا به دست عوامل بيروني صورت گرفت. در صورتي كه كتاب رابرت گيتس را بخوانيد يا نوشتههاي مشابه را به اين سخنان من در خصوص دخالت عوامل بيروني واقف خواهيد شد. اميدوار هستم كه آينده انتخاباتي افغانستان بهتر از اتفاقهايي باشد كه تاكنون شاهد آن بودهايم. ما اعتقاد داريم كه افغانستان بايد با اتكاي به خود دموكراسي را پيش ببرد و در اين شرايط است كه وضعيت ما در بهبود انتخابات بهتر خواهد شد و به همان ميزان كه صلاحيت افغانها ارتقا پيدا كند، وضعيت ما هم بهبود پيدا خواهد كرد.
بنابراين شما تمام تقصير در خصوص تقلب در انتخابات را بر گردن عوامل خارجي مياندازيد و اعتقاد داريد كه ايرادي از داخل سيستم افغانستان وجود نداشت؟
من در خصوص دو دوره انتخاباتي صحبت ميكنم كه شخصا در آن حضور داشتم و در خصوص انتخابات اخير رياستجمهوري صحبت نميكنم چرا كه آن انتخابات ابعاد ديگري پيدا خواهد كرد. اما در خصوص انتخاباتي كه من در آن كانديدا بودم به صراحت شاهد مداخلات خارجي بودم و مداخلههاي خارجي خصوصا در سال 2009 كاملا مشخص بود و به دنبال نتيجهگيري ديگري از انتخابات بودند كه موفق نشدند.
نگاه شما به دولت وحدت ملي و چالشهاي پيشروي آن چيست؟ بيش از 100 روز از عمر اين دولت ميگذرد اما هنوز كابينه به شكل كامل راي اعتماد نگرفته است.
هر دو برادر ما رييسجمهور و رييس اجرايي كشور با هم همكار هستند و در احترام كامل به همكاري ادامه داده و امور كشور را پيش ميبرند. افغانستان روزهاي سختي را گذراند و يك سال و نيم انتخابات در اين كشور طول كشيد و اين مساله امر بيسابقهاي در سطح بينالمللي است. تطويل اين روند مشكلاتي را بر جاي گذاشت و در حال حاضر هر دو مقام تلاش دارند كه كشور را از اين مشكلات عبور دهند. همه بايد دست در دست هم دهيم و در اين حكومت با هم همكار شويم تا افغانستان را به نقطه بهتري برسانيم.
در حال حاضر به دولت وحدت ملي كمكي هم در قالب مشاوره ميدهيد؟
اگر بزرگان حكومت افغانستان درخواست كمكي داشته باشند و من هم بتوانم براي آنها منبع مشورت يا خدمتي باشم به آنها كمك خواهم كرد. به خصوص در مسائل بزرگ كشوري و ملي زماني كه دوستان ما در حكومت مشورتي نياز داشته باشند به عنوان يك شهروند افغان به آنها كمك خواهم كرد.
دستاورهاي 13 سال حكومت خود در افغانستان را به چه مسائلي خلاصه ميكنيد؟
بزرگترين دستاورد من در اين 13 سال يا شايد بهتر باشد بگويم كه بزرگترين دستاورد مردم افغانستان در اين 13 سال اين بوده است كه افغانستان دوباره خانه تمام مردم اين كشور شده است. تمام مردم افغانستان از هر گوشه و هر تفكري دوباره اين افغانستان را به عنوان خانه مشترك خود پيدا كردهاند و در اين خانه مشترك خود با هم جمع شدهاند. دومين دستاورد اين است كه افغانستان دوباره به عنوان يك كشور مستقل و صاحب بيرق و عزت در جهان شناخته شده است. پرچم ما دوباره در سرتاسر افغانستان برافراشته شده است و روابط بسيار وسيعي با جهان داشته و استقلال خود را هم حفظ كردهايم. سومين مساله اين است كه افغانستان حاكميت ملي و روابط خود را با جهان به گونهاي بنا كرده است كه منفعت ملي، منطقهاي و بينالمللي را تامين كند. ما با كشورهاي همسايه خود مانند جمهوري اسلامي ايران رابطه بسيار عالي را بنا كرده و موفق عمل كرديم. افغانستان در سايه آموزش و پرورش پيشرفتهاي بسياري داشته است. ميليونها دانشآموز دختر و پسر به مكتب رفتهاند. به خصوص پس از آنكه از امورات رياستجمهوري فارغ شدم در چهار ماه گذشته در جلساتي كه داشته و شركت كردهام اكثرا با جوانها بوده است. جوانهايي كه در اين 13 سال تعليم ديدهاند و سرمايه بسيار بزرگي براي دولت افغانستان به حساب ميآيند. اوضاع اقتصادي در افغانستان بهبود يافته و استانداردهاي مردم هم بالاتر رفته است. آزادي بيان، آزادي مطبوعات و آزادي رسانهها نيز از دستاوردهاي بزرگ دولت ما در اين 13 سال بوده است.
در نخستين مصاحبهاي كه با شما داشتم از منتقدان اصلي سياستهاي پاكستان بوديد. در 13 سالي كه در قدرت بوديد چه كارهايي براي نزديك كردن دو همسايه به هم انجام داديد؟
هيچ حكومتي در افغانستان مانند حكومت 13 ساله من براي نزديك شدن به پاكستان تلاش نكرده بود. من در اين سالها 21 بار به پاكستان سفر كردم تا شايد پاكستان با افغانستان رابطه جديدي را آغاز كند و اسلامآباد هم به اين درك برسد كه افغانستان مستقل و صاحب حكومت و صاحب ترقي به نفع پاكستان هم است كه متاسفانه چنين دركي در آنها به وجود نيامد. ما اميدوار بوديم كه پاكستان در راستاي كمك به افغانستان آزاد و مستقل و مرفه دست از تربيت و تقويت افراطيون بردارد كه متاسفانه اين مساله محقق نشد. من براي برآورده كردن اين امر چندين بار به پاكستان سفر كردم اما پاكستانيها هم به اين دليل كه آينده را به گونهاي كه ما پيش بيني ميكرديم، نميديدند و هم به دليل رابطهاي كه با برخي كشورهاي غربي داشته و دارند و سياستهاي مشتركي با آنها دارند با ما همراهي نكردند. پاكستان، افراط گرايي را به عنوان ابزاري در خدمت خود ميداند و از افراطيت به عنوان وسيلهاي براي پيشبرد اهداف خود استفاده ميكند. فايده تغيير سياست پاكستان نه تنها به بهبود رابطه با افغانستان، هند و ايران منتهي خواهد شد بلكه به نفع مردم پاكستان هم خواهد بود. مردم پاكستان بيش از هر ملتي در منطقه از مساله افراط گرايي رنج ميبرند و در اين آتش ميسوزند. اميدواريم كه با توجه به كشته شدن دهها دانشآموز در مدرسهاي در پيشاور پاكستان، به تغيير روش پاكستان منتهي شود و پس از اين از افراطگرايي به عنوان ابزار سياست خارجي استفاده نكند.
به نظر ميرسد كه جامعه بينالمللي در قبال افغانستان از 2001 تا به امروز بسيار سختگيرتر عمل كرده است تا پاكستان. به شكل نسبي هم اگر مقايسه كنيم كابل از بسياري از شهرهاي پاكستان امنتر است با اينهمه سختگيريهايي كه براي مبارزه با افراط در افغانستان از سوي غربيها انجام ميگيرد در خصوص پاكستان اعمال نميشود. بهنظر شما ريشه اين استاندارد دوگانه در چيست؟
غربيها به خصوص امريكا اهدافي دارند و طبيعي است كه عملكرد آنها هم در راستاي محقق كردن اين اهداف است. زماني كه امريكاييها و غرب تصميم گرفتند كه براي مهار شوروي سابق از ابزار مذهب استفاده كرده و دايرهاي از بيثباتي را در اطراف شوروي درست كنند، غرب و امريكا هر دو از افراطگرايي ديني به عنوان يك مساله استفاده كردند. اين وسيله نهتنها باعث بدبختي افغانستان شد بلكه امروز ميبينيم كه همين مساله دردسر پاكستان و كشورهاي غربي هم شده است. ما تا به امروز نديدهايم كه غرب يا پاكستان دست از تقويت افراطگرايي ديني برداشته باشند. در حال حاضر هم غرب و هم پاكستان در بزنگاههاي مورد نياز چه براي تامين اهداف مشترك و چه اهداف جداگانه از اين جريان حمايت ميكنند.
امروز كه از روزهاي حضور در راس قدرت اجرايي در افغانستان فاصله گرفتهايد، ميتوانيد راحتتر پاسخ اين پرسش را بدهيد كه چرا توافقنامه امنيتي با امريكا را امضا نكرديد در حالي كه كشور شما هنوز براي تامين امنيت خود به نيروهاي خارجي وابسته است.
من در سالهاي پاياني حكومت خود كاملا به اين نتيجه رسيده بودم كه امريكا براي مبارزه با افراطگرايي به افغانستان نيامده است بلكه افراطگرايي را ابزاري براي رسيدن به اهداف خود ميدانند. جنگي كه به نام مبارزه با تروريسم در افغانستان آغاز شد در حقيقت جنگ مردم افغانستان نبود بلكه مردم افغانستان قرباني جنگي به نام تروريسم شدند. بر همين اساس من در صحبتهاي بسيار صريح و شفافي كه با امريكاييها داشتم اين مساله را به شكل عيان براي آنها بيان كردم. در همين راستا به امريكاييها گفتم كه اگر به دنبال پايگاه نظامي در افغانستان هستند بايد هدف آنها تامين صلح و امنيت باشد. من حاضر نبودم به امريكاييها در حالي پايگاه نظامي بدهم كه برقراري صلح در افغانستان در برنامهريزيهاي آنها درقالب توافقنامه امنيتي جايي نداشت و ما تضميني براي تحقق اين مساله نميديديم. اگر امريكا برنامه برقراري صلح را مشخص عنوان ميكرد يا حداقل دشمن را مشخص ميكرد كه ما در حال جنگ با چه كساني در افغانستان هستيم من آن توافقنامه را امضا ميكردم. من امروز هم اعتقاد دارم كه عدم امضاي آن توافقنامه كار درستي بوده است.
فكر ميكنيد كه امضاي اين توافقنامه در دولت وحدت ملي اقدام درستي و به نفع افغانستان بود؟
رهبران دولت جديد تصميم به امضاي اين پيمان امنيتي گرفتند. من با وجود اينكه مخالفت شديدي با امضاي اين پيمان بدون مشخص بودن مسير رسيدن به صلح داشتم اما باز هم سكوت كردم چرا كه ما افغانها بايد از دولت خود حمايت كرده و درصدد تقويت آن هم برآييم. ما بايد از برخي اختلافهايي كه در اجراي برخي مسائل داريم بگذريم و حامي دولت خود باشيم.
در نخستين مصاحبهاي كه با شما داشتم تاكيد داشتيد كه تا پيش از ارگ رياستجمهوري پيمان جامع همكاري با ايران را امضا خواهيد كرد اما اين پيماننامه هم امضا نشد. دليل امتناع شما چه بود؟
ما آماده امضاي اين پيماننامه بوديم اما دولت جمهوري اسلامي ايران ترجيح داد كه اين پيمان را با دولت جديد امضا كند. من حتي به معاون رييسجمهور ايران كه به افغانستان تشريف آورده بودند هم براي امضاي اين پيمان جامع همكاري اصرار كردم كه متاسفانه امضا نشد. ما در حاشيه نشست شانگهاي در چين هم از رييسجمهور ايران براي حضور در كابل و امضاي اين پيمان جامع همكاري دعوت كرديم.
ايران و افغانستان با هم در خصوص آب هيرمند اختلافهايي دارند. چرا اين مساله در دولت شما مورد توجه قرار نگرفت و حل و فصل نشد؟
اختلاف جدي وجود ندارد. ما دو كشور هستيم كه به سمت كمآبي پيش ميرويم و تغيير اقليم جهاني بر همه ما تاثيرگذار بوده است. بر همين اساس بايد با آگاهي و تدبير حركت كنيم. آب يك منبع مورد نياز همه ما است و هيچ كشوري نميتواند عضو جامعه خود يا همسايه خويش را از اين نعمت محروم كند و افغانستان هم به هيچوجه به دنبال محروميت ايران از اين آب نيست. افغانستان به دنبال اين است كه آبي كه از افغانستان بايد به ايران برسد و حق اين كشور است به سمت ايران سرازير شود. حتي در شرايطي كه ايران بيشتر از حق خود هم نياز داشته باشد ما اين كار را با رضايت انجام خواهيم داد و پيش از اين هم اين كار را انجام دادهايم. افغانستان آرزو دارد كه صاحب منابع آبي باشد و ذخيره آبي هم داشته باشد تا اگر در آينده با كمآبي مواجه شديم با قحطي روبهرو نشويم. با اينهمه ما به دنبال شراكت آبي با ايران به عنوان همسايه خود هستيم. اميدوار هستيم كه دولت ايران اين مساله را درك كند كه افغانستان بايد سد آبي و نهر داشته باشد.
طالبان مهمترين مخالف مسلح دولت افغانستان است و گفته ميشود كه در چند سال پاياني حضور شما در ارگ رياستجمهوري تلاشهايي هم براي مذاكره با اين گروه صورت گرفت كه ره به جايي نبرد. فكر ميكنيد دولت وحدت ملي براي به نتيجه رساندن مذاكراتي كه در 13 سال گذشته به نتيجه نرسيد چه روش جديدي را بايد به كار بگيرد؟
دولت بايد هر سياستي كه به صلح در افغانستان منتهي شود را پيگيري كند. صلح براي يك افغانستان مستقل و صاحب حاكميت ملي يك ضرورت است. اين بدان معناست كه ما بايد براي برقراري صلح هر قيمتي را بپردازيم جز قيمت استقلال و حاكميت ملي.
طالبان را گروهي قابل مذاكره ميدانيد؟ اگر بله پس چرا در دولت شما اين امر محقق نشد؟
طالبان من حيث افراد كاملا قابل مذاكره هستند و حتي به دنبال مذاكره هم هستند اما طالبان به عنوان يك تحريك باز استقلال در مذاكرات را از دست ميدهند. دليل اين مساله هم اين است كه پاكستان كاملا در آنجا حاكم است و دستگاههاي اطلاعاتي آن بر اوضاع مسلط است. ما هميشه از مذاكره با طالبان هموطن خود استقبال ميكنيم اما از طرف ديگر اين حقيقت را هم ميدانيم كه صلح بدون كمك پاكستان ممكن نيست. بنابراين اگر پاكستان و امريكا هر دو به دنبال برقراري صلح در افغانستان باشند صلح برقرار خواهد شد اما اگر اين مساله را نخواهند از صلح هم خبري نخواهد بود.
آيا اعتقاد داريد كه امريكا ميتواند طالبان را به پروسه صلح وارد كند؟
ما اعتقاد داريم كه امريكا و پاكستان با هم ميتوانند اين امر را محقق كنند.
در اين ميان براي عربستان سعودي چه نقشي قايل هستيد؟
براي عربستان نقش بسيار مهم و اساسي قايل هستيم. اگر عربستان در پروسه صلح افغانستان پادرمياني كند بسيار به نفع افغانستان خواهد بود. اگر به ياد داشته باشيد ما در اين سالهاي اخير همواره بر اهميت نقش سعودي و بر نقش خادمالحرمين پادشاه عربستان سعودي توامان تاكيد داشتهايم. هنوز هم اميدوار هستيم كه خادمالحرمين و عربستان سعودي در برقراري صلح در افغانستان ايفاي نقش كنند.
در حكومت شما رسما از رياض براي پادرمياني در پروسه صلح درخواستي شد يا خير؟
در دوران حكومت 13ساله من بارها اين درخواست انجام گرفت.
چرا اين ميانجيگريها ره به جايي نبرد؟
آل سعود بسيار در اين مسير تلاش كرد و آرزو هم داشتند كه اين مساله محقق شود اما همانگونه كه قبلا هم گفتم حل اين مشكل در افغانستان بدون همكاري پاكستان و امريكا ممكن نيست.
گفته ميشود كه دولت وحدت ملي به دنبال ارايه تعريف جديدي از رابطه ميان افغانستان و عربستان است و نخستين مصداق بر اين ادعا هم سفر رييسجمهور افغانستان به اين كشور در نخستين هفتههاي انتقال قدرت بود. فكر ميكنيد كه مثلث رياض، كابل و اسلامآباد ميتواند به برقراري امنيت بيشتر در منطقه كمك كند؟
قطعا. البته نقش چين هم بسيار مهم است. چين و پاكستان و عربستان سعودي با هم ميتوانند همكاري داشته و به برقراري امنيت كمك كنند. البته بايد باز هم تكرار كنم كه تا زماني كه دو عنصر مهم مولد جنگ در افغانستان يعني پاكستان و امريكا با هم به توافق نرسند، امنيت هم برقرار نخواهد شد.
اخيرا وزير امور خارجه ايران، محمدجواد ظريف سفري به كابل داشتند. شما در 13 سال دوره حكومت خود رابطه بسيار حسنهاي ميان ايران و افغانستان برقرار كرديد. فكر ميكنيد كه دولت وحدت ملي هم رويه شما را ادامه خواهد داد؟
بله قطعا اين رويه ادامه پيدا خواهد كرد. رييسجمهور افغانستان ارزش بسياري براي ايران و همكاري با اين كشور قايل است. ايران كشور همسايه، همدين و همزبان با ما است و سابقه تاريخي رابطه ميان دو كشور به صدها سال بازميگردد. ايران نقش حياتي و بسيار مهمي در افغانستان دارد و اين مسالهاي است كه به تاييد رييسجمهور و رييس اجرايي هم رسيده است. اميدوار هستيم كه رييسجمهور و رييس اجرايي افغانستان به زودي به ايران سفر كنند و توافقنامهاي كه قرار بود ما با ايران امضا كنيم زودتر در دولت وحدت ملي امضا شود. ايران همچنين در پروسه صلح افغانستان ميتواند نقش مهمي ايفا كند.
برش
ايران ميتواند در پروسه صلح افغانستان نقش مهمي ايفا كند.
رييسجمهور افغانستان ارزش بسياري براي ايران و همكاري با اين كشور قايل است.
تا زماني كه دو عنصر مهم مولد جنگ در افغانستان يعني پاكستان و امريكا با هم به توافق نرسند، امنيت هم برقرار نخواهد شد.
آزادي بيان، آزادي مطبوعات و آزادي رسانهها نيز از دستاوردهاي بزرگ دولت ما در اين 13 سال بوده است.
ما بايد براي برقراري صلح هر قيمتي را بپردازيم جز قيمت استقلال و حاكميت ملي.
هنوز هم اميدوار هستيم كه خادم الحرمين و عربستان سعودي در برقراري صلح در افغانستان ايفاي نقش كنند.
امروز هم اعتقاد دارم كه عدم امضاي توافقنامه امنيتي با امريكا كار درستي بوده است.
ما مايل به امضاي پيمان جامع همكاري ميان ايران و افغانستان بوديم اما دولت ايران ترجيح داد اين پيمان را با دولت جديد امضا كند.
افغانستان بايد با اتكاي به خود دموكراسي را پيش ببرد.
مداخلههاي خارجي خصوصا در سال 2009 كاملا مشخص بود و به دنبال نتيجهگيري ديگري از انتخابات بودند كه موفق نشدند.
افغانستان دوباره به عنوان يك كشور مستقل و صاحب بيرق و عزت در جهان شناخته شده است.
يكي از بزرگترين دستاوردهاي حكومت من، آموزش و پرورش نسل جوان در افغانستان بود.
من در اين سالها 21 بار به پاكستان سفر كردم تا شايد پاكستان با افغانستان رابطه جديدي را آغاز كند.
پاكستان، افراط گرايي را به عنوان ابزاري در خدمت خود ميداند و از افراطيت به عنوان وسيلهاي براي پيشبرد اهداف خود استفاده ميكند.
امريكاييها و غرب تصميم گرفتند كه براي مهار شوروي سابق از ابزار مذهب استفاده كرده و دايرهاي از بيثباتي را در اطراف شوروي درست كنند.