نقد و بررسي ديدگاه شريعتي در پژوهشگاه علوم انساني
«تشيع علوي و تشيع صفوي»
در زمانه ما
همايش «تشيع علوي و تشيع صفوي؛ نگاهي انتقادي به روايت شريعتي» شنبه نهم ديماه در پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي با حضور جمعي از اساتيد و صاحبنظران علوم اجتماعي برگزار شد.
در فهم شريعتي دچار سوءتفاهم شديم
محمدحسين بادامچي، عضو هيات علمي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي با اشاره به كتاب «تشيع علوي و تشيع صفوي» دكتر علي شريعتي عنوان كرد: اين كتاب را كتابي پيشرو در مباحث دين و دولت ميدانم. ادعاي من اين است كه شريعتي و اين كتاب نسبت به آنچه بعد از انقلاب درباره نسبت دين و دولت مطرح شده، بسيار پيشروتر صحبت كرده و نوع گفتمان آن و توجهاش به اين موضوع بسيار پيشروتر از چيزي است كه طي 40 سال اخير در اين باره بيان شده است.
بادامچي با بيان اينكه اين كتاب را متني پساسكولار و پسااسلاميستي ميبيند، افزود: بعد از انقلاب، جامعهشناسان در راستاي مباحثي كلامي و جامعهشناختي مهندس بازرگان از سكولاريزاسيون سخن گفتند. دوگانهاي كه بعد از انقلاب در اين باره پديد آمد مفاهيمي را مانند اسلاميزاسيون ايجاد كرد كه در مقابل سكولاريزاسيون مطرح شد. همچنين دوگانه سنت و مدرنيتهاي مطرح شد كه مدرنيته را جهان عقلاني بدون دين تصوير ميكرد. به هر حال اينها صورتبندي الهيات سياسي انقلابي كه دكتر شريعتي مطرح ميكند، در مقابل تشيع صفوي قرار دارد. در واقع ما دچار سوءتفاهم بزرگ شديم. چيزي كه دكتر شريعتي در برابر آن موضعگيري ميكند نوع سياسي از رابطه خاص بين اين دو را مورد انتقاد قرار ميدهد. شريعتي در اين كتاب بيان كرده كه بين الهيات سياسي و دولت رابطهاي مضطرب وجود دارد.
بادامچي افزود: ما دوگانههايي ايجاد كرديم كه باعث شده شريعتي را نفهميم؛ دوگانه جامعه ـ دولت بحث شريعتي نيست. تشيع با قدرت يا بيقدرت بحث او نيست و در كتاب هم فراسوي اين موضوعات حرف ميزند. براي او تشيع علوي و تشيع صفوي دوگانه نفي و اثبات است. شريعتي نميگويد تشيع صفوي دين دولتي است. او از دوگانه نهضت و نهاد حرف ميزند و از آن به عنوان دو جهان ياد ميكند. هر يك از اين جهانها نسبتي با دو شكل از زيست عملي انسان دارند. اگر ما توجهي به كتاب «امت و امامت» داشته باشيم، ميبينيم كه جهان سياسي در برابر جهان روزمره قرار ميگيرد. شريعتي همچنين از دوگانه «شدن» در برابر «بودن» سخن ميگويد و بيان ميكند كه يك زيست، زيست بودن است و زيست ديگر زيست شدن! شريعتي در مقابل سياستزدايي از جامعه شيعي حرف ميزند و پروژه او سياسي كردن جامعه و دولت است. ما امكان بازسازي الهيات سياسي شريعتي را داريم و بايد چنين كاري را انجام دهيم و از سوي ديگر بر پايه خود شريعتي در كتاب «امت و امامت» ميتوان او را نقد كرد.
خلاقترين پروژه شريعتي
محمدرضا زمردي، مدرس دانشگاه نيز در بخش ديگري از اين نشست به جايگاه شريعتي به عنوان متفكر معاصر اشاره كرد و گفت: اگرچه دوران شريعتي تمام شد و چهار دهه از انقلابي ميگذرد كه شريعتي نديد، اما او هميشه با ما است حتي وقتي كه او را رد يا تاييد ميكنيم و اين نشاندهنده آن است كه در آثار شريعتي ظرفيتي وجود داشته كه باعث شده دوباره طرح شود و هيچ نقشهاي در اين باره نيست و اين كار خود آثار شريعتي و كيفيت و اصالت آثارش است. او متفكر پرسشگر از جهان سنت است و زندگي ديني و مذهبي ما را با تار و پود خود زيسته و سپهر فرهنگي و سياسي غرب را هم زندگي و هر دو را دروني كرده است؛ در وجود شريعتي يك سنتز اتفاق افتاده است براي همين اين يكپارچگي را درونش ميبينيد. زمردي با اشاره به اينكه توجه به تشيع يك كشف بسيار بزرگ شريعتي است، گفت: ما هم مسلمانيم اما مسلماني ما شيعي است اما روشنفكري پساانقلابي به سوي اسلام تاكيد كرده تا تشيع! تشيع در جامعه ما منشأ اثر است و بيتوجهي نسبت به اين موضوع خسران است. گاهي گويي برخي از ما شيعه شرمنده هستيم در حالي كه ما نبايد اينگونه باشيم. امروز در رجوع دوباره به شريعتي اين بسيار مهم است كه او برخلاف روشنفكران ديني پساانقلابي در اين كتاب تشيع را جدي ميگيرد.
وي يادآور شد: رويكردي به شيعه در شريعتي وجود دارد كه ناشي از اصلاحگري در اوست. پس شيعهشناسي او در خدمت اصلاح است و كار او فقط ايدئولوژي كردن دين نبود. كتاب «تشيع علوي و تشيع صفوي» يكي از خلاقترين پروژههاي اوست و قدرت و نبوغ او را در اين كتاب ميتوانيم ببينيم. حال اين سوال مطرح است كه آيا شيعه مقابل صفوي يكسره پويايي بود؟ در اينجا شريعتي گويا در كتاب سادهسازي كرده است چون عوام شيعه در همه تاريخ تشيع وجود داشتند و اختصاصي به بعد و قبل از صفويه ندارد. ايبنا